به گزارش خبرگزاري مهر در ابتداي اين نشست علي اصغر محمدخاني، سردبير كتاب ماه ادبيات و فلسفه، در باب كتاب خنده سازان و خنده پردازان اظهار داشت: اين اثر در حقيقت ترجمه اي از چند دايره المعارف است و از مجموعه گفتارهاي طنزآميز نويسندگان، فيلسوفان، محققان، فلاسفه و ... درباره مسائل مختلف تشكيل شده است.
پس از آن عمران صلاحي با اشاره به اين مطلب كه تعاريف بايد مشخص شوند تا كارها راحت تر صورت گيرد. در باب تعاريفي كه در اثرش ارائه كرده است. گفت: تعاريفي كه در اين اثر از هجو، هزل، فكاهه و طنز آورده ام، تعاريف تازه اي نيستند. تمام اين تعاريف را با استفاده از ادبيات كهن خودمان ارائه كردم. در گذشته هجو در برابر مدح و هزل در برابر جد قرار مي گرفت و طنز و فكاهه نيز تكامل هجو و هزل محسوب مي شدند.
وي در باب طنزپردازاني كه در اثر خود به آنها پرداخته است، اظهار داشت، من اين اثر را از قزوين شروع كردم و به قزوين نيز ختم نمودم. يعني از عبيد تا دهخدا. به همين خاطر قزوين را مي توان پايتخت طنز ايران قرار دارد چون طنزپردازان بسياري از آنجا برخاسته اند. من اين اثر را از عبيد شروع كردم پس از آن به فخرالدين علي صفي پرداختم كه مولف كتاب بسيار پربار لطايف الطوايف است. بعد از آن به ملانصرالدين پرداختم، به، جامي، محمود واصفي مولف كتاب بدايع الوقايع ، سام ميرزا صفوي ، آقا جمال خوانساري نويسنده عقايد النساء ( به كلثوم ننه معروف است و به زبانهاي ديگر نيز ترجمه شده است)، مذهب اصفهاني با تذكره يخچاليه اشاره كرده ام. از ديگر افردي كه در اين اثر به آنها اشاره شده مي توان از قاآني، حكيم لعلي تبريزي، حبيب نظام افشار، حبيب الله كاشاني، زين العالدين مراغه اي و دهخدا نام برد.
در ادامه جلسه ، رضي خدادادي در باب مشكلاتي كه در ترجمه "فرهنگ گفته هاي طنزآميز" داشت اظهار كردد: در ترجمه اين گفته ها با سبك ها و بيانهاي مختلفي روبه رو بودم از سبك شكسپير، اسكاروايلد، برنارد شاو گرفته تا زبان عاميانه و اين مسئله برايم چالشي ايجاد مي كرد تا زبانهاي مختلف را در يك جا گردهم آورم. مسئله دوم اين بود كه جدا از اين كه سبك ها مختلف بود. جملات نيز از بافت اصلي متن در دسترس بود به آن رجوع مي كردو در غير اين صورت با هر مشكلي آن در ترجمه مي كردم، مسئله ديگر بازي هاي زباني بود كه اگر قرار بود آثار به همان نحو ترجمه شوند، بسيار ترجمه عجيبي از كار در مي آمد. به همين جهت تا حد امكان براي حل اين مشكل از معادل سازي استفاده كردم. من در ترجمه اين گفتار،هنگامي كه مفهوم آن را در مي يافتم، ديگر با متن اصلي كاري نداشتم و دائما به اين فكر مي كردم كه خواننده فارسي زبان چگونه با اين مفهوم مواجه مي شود و آن را مي گويد.
نظر شما