به گزارش خبرنگار مهر، سیدجواد میری، جامعه شناس و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به مناسبت چهل و سومین سالگرد شهادت دکتر علی شریعتی در یادداشتی به مفهوم سازی در تئوریهای جامعه شناسی و مفهوم جامعه وحشتناک در روایت شریعتی پرداخته است:
یکی از ابعاد مهم در گفتمان علمی و آکادمیک خلق و بازآفرینی مفاهیم است که از آن به "مفهومسازی" (Concept-Formation) یاد میگردد. فیلسوفان علم مبتنی بر چارچوبهای روشی خویش همواره انتقادات بنیادینی بر اصحاب علوم اجتماعی وارد کرده اند و "تئوریهای علوم اجتماعی" را به باد انتقاد گرفته اند و استدلال اصلی آنان نیز این بوده است که "وضعیت علمی" تئوریهای جامعه شناسی در نسبت با "ساختار تبیینی، اعتبار مفهومی و چیستی ادله و قدرت پیش بینی در این نظریهها ضعیف و ناکارآمد میباشد.
اما بسیاری از جامعه شناسان معیارهای فیلسوفان علم در باب "علمیّت" را زیر سوال برده اند و این دست از فیلسوفان را متهم به "پوزیتویست گرایی افراطی" کرده اند ولی بر یک نکته متفق القول هستند و آن این است که گفتمان علمی و آکادمیک زمانی به این صفات میتواند متصف گردد که جامعه شناس بتواند مفاهیمی بسازد که قدرت تعمیمی بالا و تبیینی ژرف داشته باشد.
از این روی، یکی از مهمترین شاخصههای جامعه شناسان بزرگ "مفهومسازی" و "مفهومپردازی" میباشد و هر چقدر قدرت و وسعت مفاهیم ساخته شده عام تر باشد امکان نظریه پردازی در فراسوی "بومِ محلی" بیشتر خواهد بود. به عنوان مثال، دیوید رایزمن از مفهوم "جمعِ تنها" (Lonely Crowd) در آمریکا سخن گفت و اولریخ بک از مفهوم "جامعه مخاطره آمیز" (Risk Society) صحبت کرد و ریموند آرون به مفهوم "جامعه صنعتی" (Industrial Society) اشاره کرد و دانیل بل از "جامعه پساصنعتی" (Post-Industrial Society) بحث میکرد و فریتز مکلاپ مفهوم "جامعه اطلاعاتی" (Information Society) را برساخت و هر کدام تعریف و تبیینی از مفاهیم برساخته خود داشتند که به آنها کمک میکرد امر اجتماعی مورد مطالعه خود را صورت بندی نظری کنند و البته اجتماع علمی بر اساس این صورت بندیهای تئوریک نمونههای نوین و ناشناخته را به محک آزمون در میآورند و این خود موجب "فربگی تئوری" میشود.
اما شریعتی و مسئله مفهومسازی موضوعی است که اغلب کسانی که درباره شریعتی سخن میگویند به آن بی التفات هستند و در بهترین حالت (بدون ارجاع مفهومی به متن) او را "خطیب قهار" میدانند؛ در حالی که متن شریعتی در سنت جامعه شناسی و نظریه پردازی اجتماعی بسیار مستعد مفهوم سازی و تئوری پردازی میباشد. یکی از جامعه شناسان برجسته جهانی که به این موضوع به جِد التفات کرده است سید فرید العطاس (استاد دانشگاه ملی سنگاپور) میباشد که متن شریعتی را از منظر "مفهومسازی" مورد مطالعه قرار داده است.
اما در ایران من جامعه شناسی را نمیشناسم که به این مهم پرداخته باشد و توانسته باشد از "ساحت نقالی" درباره شریعتی فراتر رفته باشد. یکی از مفاهیمی که شریعتی برساخته است و میتوان آن را در عِداد مفاهیم جهانی جامعه شناسان بزرگ چون رایزمن و بل و آرون قرار داد مفهوم "جامعه وحشتناک" (Dreadful Society) است که هم قادر به تبیین "وضع خاص" و هم امکان بسط و تعمیم برای صورت بندی صور مختلف میباشد. مفهوم "جامعه وحشتناک" را شریعتی در کتاب "تاریخ و شناخت ادیان" جلد اول به کار میبرد و جالب است بدانیم که او خود این مفهوم را میپردازد و صرفاً به مثابه یک واژه یا عبارت از آن استفاده نمیکند.
جامعه وحشتناک جامعهای است که "نسبتها" در آن گم شده اند و فرد و جامعه دچار سردرگمی بنیادین هستند. شریعتی برای تعالی فرد "عواطف" لحاظ میکند و برای تقویت جامعه "عقلانیت" و استدلالش این است که فرد و جامعه دارای دو "مزاج مختلف" هستند و عدم رعایت منطق این قلمروها موجبات سردرگمیهای بنیادین خواهد گشت و چنین جامعهای را او "جامعه وحشتناک" میخواند.
به عنوان مثال، فرد با عشق تصفیه میشود ولی سازمان با عقلانیت و نه "سفارش" قابل مدیریت عقلایی است و اگر در مدیریت جامعه آخرت گرایی حاکم گردد و در مدیریت فردی تکاثر، آنگاه بنیان نهادهای جامعوی در آن جامعه فرو خواهد ریخت و در روایت شریعتی چنین جامعهای "جامعه وحشتناک" خواهد بود که هیچ فردی در آن در امان نخواهد بود. او از جامعه خاصی نام نمیبرد بل صورت بندی نظری ارائه میدهد که به نظریه پرداز بسط ید در مفهوم پردازی و مفصل بندی تئوریک میدهد. به سخن دیگر، شریعتی یک خطیب نبود بل نظریه پرداز در سطح جهانی است که برای درک متن شریعتی باید در سطح جهانی قادر به اندیشیدن بود تا بتوان میراث او را تفسیر کرد.
نظر شما