۲۵ خرداد ۱۳۸۶، ۱۰:۳۹

تاریخ و سیاست دغدغه‌های فراموش‌شده هدایت؛ مرور کارنامه حسن هدایت به بهانه اکران "گرداب"

تاریخ و سیاست دغدغه‌های فراموش‌شده هدایت؛ مرور کارنامه حسن هدایت به بهانه اکران "گرداب"

حسن هدایت فیلمسازی است که مولفه‌های مشترک و مهم عمده فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی او را تاریخ و دغدغه‌های سیاسی تشکیل می‌دهند.

به گزارش خبرنگار مهر، هدایت ورود به سینمای حرفه ای را از سال 62 با فیلم "پیک جنگل" به عنوان نویسنده، کارگردان و طراح صحنه آغاز کرد. هدایت علاوه بر 13 فیلم سینمایی که کارگردانی کرده و فیلمنامه آنها را به صورت مشترک یا مستقل به نگارش درآورده، پنج فیلمنامه "مردی که زیاد می دانست"، "جنجال بزرگ"، "جستجو در شهر"، "گزارش یک قتل" و "رانده شده" را برای فیلمسازان دیگر نوشته است.

"پیک جنگل" سال 62 ساخته شد، با فیلمنامه ای از خود هدایت که به روایت او از نهضت جنگل و میرزا کوچک خان جنگلی می پرداخت. روایتی که با مرگ کوچک جنگلی، اسطوره مبارزه خطه شمال به پایان می رسید. ولی وجه نهادینه شدن مبارزه با قوای قزاق به واسطه حضور این شخصیت برجسته می شد.

بهروز افخمی هم در همین سال ها مجموعه ای تلویزیونی درباره کوچک جنگلی ساخت که با حضور بازیگران برجسته عرصه تئاتر توانست برای مخاطب جذابیت پیدا کند. این رویکرد به خصوص در دهه شصت که مضامین و سوژه ها در سینما و تلویزیون محدودیت داشتند، منجر به پرداختن به مسائل و شخصیت هایی شد که سابق بر این راهی به این دو مدیوم نداشتند. این رویکرد روحیه وطن پرستی و مبارزه طلبی برای حفظ مام میهن را که کشور هم  دچار آن بود، به گونه ی زیرپوستی تقویت و تشدید می کرد.

لاله اسکندری در "گرداب"

"آتش در زمستان" را هدایت سال 64 با فیلمنامه ای از خودش به نوعی در ادامه فیلم قبلی ساخت. فیلمی که بیشتر به حاشیه های پس از سرکوب نهضت جنگل می پرداخت و وجه داستانپردازی آن پررنگتر از استناد به تاریخ مستند بود. جوانی از یاران میرزا کوچک خان فرار می کند تا انبار مهمات نهضت را منفجر کند و نهایتاً رابطه ای انسانی بین او و خانواده روستایی که به او پناه داده اند ایجاد می شود.

به نوعی از همین ابتدا می توان تحلیل کرد که هدایت علاوه بر علاقه به تاریخ و گذشته کشور، این ویژگی را هم دارد که با یک فیلم، پرونده موضوعی که به آن پرداخته برایش بسته نمی شود. به همین دلیل در کارهای بعدی هم سعی می کند به زوایای دیگری از موضوع مورد نظر بپردازد. نکته دیگری که در این میان برجسته می شود به جایگاه تحقیق در کارهای هدایت بازمی گردد که با توجه به مضامین انتخابی اهمیت ویژه ای دارد و این احاطه، سوژه برای چند اثر را در اختیار وی قرار می دهد.

"مهمانی خصوصی" با فیلمنامه ای از حسن قلی زاده، محمد بزرگ نیا، بهنام دیانی و هدایت سال 65 ساخته شد. فیلمی با دنبال کردن وقایع پس از 28 مرداد 1332 که به چند محکوم سیاسی عضو حزب توده می پردازد. آنها بعد از فرار از زندان در مهمانی یکی از اعضا وزارت امور خارجه گروگانگیری می کنند و در انتها هم توسط نظامیان از پا درمی آیند.

هدایت با برجسته کردن دغدغه های خود به گذشته و همچنین فضای سیاسی ایران، این بار در تاریخ کشور حرکتی رو به جلو دارد و به تاریخ معاصر کشور می پردازد. موقعیتی که وجوه دیگر شخصیت ها را برجسته می کند و رویارویی و تقابل را به رخ می کشد. در عین حالی که دغدغه های سیاسی جناح های مختلف در این میان به نقد کشیده می شود.

"گراند سینما" سال 67 با فیلمنامه ای از هدایت به تصویر درآمد. فیلمی که ضمن پرداختن به فضای سیاسی ایران در زمان ورود و توسعه سینما، بازی های پشت پرده را برجسته می کند. ورودی که هر چند عوامل سفارتخانه های روس و بریتانیا در آن دخیل هستند، ولی با روایت هدایت به دست جوانی متعهد می افتد تا سکاندار این پدیده غربی در ایران شود.

حضور عزت الله انتظامی در نقش روسی خان و طنز خاص این شخصیت که با بازی ظریف او بدل به کاراکتری جذاب شد، از نقاط قوت فیلم است. بازی و رقابت بین این کاراکتر و موسیو آقایف و موقعیت های طراحی شده برای این تقابل منجر به حضوری متفاوت از انتظامی شد که آن زمان تازگی داشت و دنبال کردن این کاراکتر را به تنهایی جذاب بود. البته برجسته شدن موتیف های بازیگری انتظامی بر اثر تکرار دیگر کارکرد خود را از دست داده؛ مانند تغییر میمیک چهره، بازی با ابروها و نوعی رقص زیرپوستی از شعف که انتظامی در "مینای شهر خاموش" هم ارائه داد.

"شهر خاکستری" را هدایت با فیلمنامه ای از اصغر عبداللهی و حسن پویا سال 69 کارگردانی کرد. فیلمی معاصر با موضوع  خانوادگی که رد پای دغدغه های تاریخی و سیاسی وی در آن به چشم نمی خورد و بیشتر برخاسته از نوعی تجربه گرایی است. ماجرایی به شدت چیده شده که مسئله قهرمان قصه و موضوعی که روی آن کار می کند در راستای هم قرار می گیرد و ... همین وجه نمایشی و اغراق شده تا حد زیادی موضوع اجتماعی را که فیلم قصد کالبد شکافی آن را دارد کمرنگ می کند.

"دلاوران کوچه دلگشا" را هدایت سال 71 با فیلمنامه ای از خودش ساخت. فیلمی با برجسته کردن نوستالژیک دوران کودکی وی که به اثری شخصی و حسی در کارنامه این فیلمساز بدل می شود. فیلم در واقع خاطره مشترک کودکی حسن هدایت و پرویز دوایی است که دغدغه های کودکی و مهمتر از همه حضور عشق و سینما در دنیای آنها را در قالب فیلمی کمدی پررنگ می کند.

در این فیلم مولفه های مشترک آثار هدایت حضوری خاص و ساختارمند دارند. فیلم در زمان حال می گذرد و قهرمان آن کارگردانی است که با جایزه گرفتن در یک جشنواره، خاطرات گذشته را با آلبوم فیلم های خود مرور می کند. گذشته ای که مقطع مورد علاقه هدایت و در عین حال ملموس برای اوست. ولی غالب شدن سینما در این روایت شخصی باعث می شود فیلم مهجور نماند و از مولفه های جذاب برای مخاطب مانند کمدی، شخصیت های فرعی متعدد و ازدواج های همزمان بهره ببرد. دغدغه های سیاسی هم به گونه ای کمرنگ در فیلم نمود پیدا می کند تا به یکدستی کار کمک کند.

"چشم شیطان" هم با فیلمنامه ای از خود فیلمساز سال 72 ساخته شد که به طمع افراد بر سر به دست آوردن الماسی به نام چشم شیطان می پرداخت که به مالکش قدرت می دهد. دخیل شدن افراد مختلف بر سر به دست آوردن این الماس و تعقیب و گریز و ماجراهایی که در پی داشت بیش از هر چیز سازنده فیلمی بی زمان و مکان بود که اهمیت روایتش از سوی هدایت چندان توجیه نیست. 

"آخرین بندر" و "بیگانه ای در شهر" سال های 73 و 74 ساخته شدند که اولین حضور سینمایی کاراکتر آشنای مجموعه تلویزیونی هدایت کارآگاه علوی محسوب می شدند. کاراکتری که مخاطب در این مجموعه با معرفی کاملی از او، حرفه و جامعه ای که با آن سر و کار دارد و همان تهران قدیم است آشنا شده و این بار دو قصه مستقل از او را بر پرده سینما شاهد است.

تجربه ای خاص که با توجه به کاراکتری که از قبل شکل گرفته، بیشتر به جزئیات پرونده های پیش روی این کارآگاه و فضای کلی جامعه آن زمان می پردازد و وابسته به مجموعه است. حضور احمد نجفی در نقش کارآگاه علوی که نوعی یکدستی در هر دو فیلم و پیوستگی آنها با مجموعه ایجاد می کند از نقاط قوتی است که جذابیت پرداخت به تهران قدیم و فضای سیاسی جامعه آن روزگار مکمل آن می شوند.

"سایه روشن" و "تاریکخانه" که هر دو سال 80 ساخته شدند به حضور کارآگاه علوی در زمان حال می پردازند. کارآگاه علوی که به پیری رسیده و نقش او را عزت الله انتظامی ایفا می کند. پیوند زدن حضور این کاراکتر با زمان حال از مواردی است که تنها با بالا بردن سن بازیگر به دست نمی آید. بلکه آنچه می تواند اهمیت این حضور را پررنگ کند، اتفاقاتی است که می تواند زمان حال را به گذشته این کاراکتر پیوند دهد.

هدایت سعی کرده این وجه را با پرداختن به یک عشق قدیمی، طراحی ماجرای یک باند خلافکار و ... لحاظ کند و در این مسیر از ویژگی های حرفه ای علوی هم استفاده کند. ولی در این میان بیش از هر چیز نحوه ارتباط مسائل گذشته و حال همچنان کمرنگ است و نیاز به پرداخت بیشتری دارد تا نیاز این حضور برجسته شود.

"گرداب" جدیدترین فیلم حسن هدایت است که از امروز به اکران سینماهای تهران پیوسته است. فیلمی که سال 83 تولید و با سه سال وقفه اکران شده است. فیلم به رابطه یک زن و شوهر می پردازد که با خودکشی دوست مرد (همایون) به بحران کشیده می شود. همایون در وصیتنامه همه ارث خود را برای فرزند آنها به ارث گذاشته و از همین جا شک و تردید به جان مرد می افتد. فیلمی با قصه ای معاصر و امروزی که از دغدغه ها و مولفه های مشترک آثار هدایت فاصله دارد.

کد خبر 502419

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha