به گزارش خبرنگار مهر، در این مراسم ابتدا متن پیام شاعر پرتقالی خطاب به حاضران در نشست توسط احمد پوری قرائت شد. ژودیس در این پیام گفت: شعر مانند پرنده است. از دستان شاعر پر می گشاید و به افق های دوردست می شتابد. درود من به این لحظه که کتاب من جامه زبان پرتقالی از تن به در کرده، از میان آسمان ها و ابرهای زمان گذشته و کسوت فارسی بر تن کرده تا واژگان خود را جانی تازه و آوایی دیگر دهد. این بهترین راه نزدیکی خلق هاست.
وی با ابراز خرسندی از حضور اشعارش در ایران ادامه داد: من از همه نمایندگان کشورم در ایران که چنین کاری را در مدتی کوتاه ممکن ساختند قدردانی می کنم و سپاسی ویژه نثار ناشر و مترجم کتاب می کنم که با این کار سترگ راهی به گفتگوی دو فرهنگ گشوده اند.
سپس نوبت به سفیر پرتقال در ایران رسید که همچون یک تحلیلگر حاذق ادبیات به صحبت پیرامون شعر کشورش پرداخت. " ژوزه موریرا داکنیا " ضمن تشکر از برگزارکنندگان مراسم گفت: به نظر می رسد ادبیات پرتقالی در ایران بیشتر از قبل شناخته شده و به تعداد نویسندگان پرتقالی که آثار آنان به زبان فارسی ترجمه می شود افزوده شده است.
وی ادامه داد: امیدوارم امروز نقطه عطفی باشد بر این حرکت و تعداد آثار بیشتری از نویسندگان پرتقالی در ایران معرفی شود و این خود می تواند آغازی بر حرکت گفتگوی ادبیات بین دو کشور باشد. من بر این اعتقادم که ما پرتقالی ها و شما ایرانیان سزاواریم که بهتر شناخته شویم. فرهنگ ما می تواند ما را به هم نزدیک تر کند.
سفیر پرتقال با اشاره به پنجمین قرن روابط متقابل ایران و پرتقال افزود: نونو ژودیس در آلگارو در جنوب پرتقال در سال 1949 متولد شد. او استاد ادبیات دانشگاه لیسبون است و قبلا وابسته فرهنگی سفارت پرتقال در پاریس بوده است.
ژوزه موریرا داکنیا ضمن برشمردن جوایز و کتب شاعر پرتقالی تصریح کرد: کتاب های ژودیس با نوعی برداشت و زبان جدید هنری خاصی که معمول ادبیات معاصر اروپاست، کارکترایز شده است. شعر و شاعری برای او بیان نوعی روان شناختی و سلامتی معنوی است؛ راهی برای پیشبرد زندگی و وسیله ای برای بازتاب تاریخ پیشینه و بیان روند کنونی است. این مولفه در " خلسه بر ویرانه ها " نیز غالب است.
وی اضافه کرد: شعر ژودیس سرشار است از مشاهده ، پژواک و صمیمیت. سفری است از میان خاطرات، تصاویر، تجربیات واقعی و خیال اندیشه ها و اعتقادات بدون امید یا حتی قصد رسیدن به نتیجه و مقصدی. نظم او سرشار از ریتم، اصالت سهمی و تمثیلی است. " خلسه بر ویرانه ها " اثری است غافلگیرکننده که بدون شک شما را متعجب خواهد کرد.
سفیر پرتقال بعد از خواندن بخشی از اشعار ژودیس گفت: شعر نونو ژودیس مملو از معانی و سرگرمی هایی است که خواننده را شگفت زده می کند. همانطور که خودش ابراز می کند: شعرها مثل پرندگان هستند. آنها از دستان شاعر تا به نهایت آسمان فراز می گیرند، و در اینجا این پرندگان ژودیس به آسمان ایران پرواز کرده اند.
وی شعر ژودیس را بیانگر احساسات خواند و افزود: او به دنبال روابط عمیق مطالب نمی رود ولی بطور اتفاقی آنها را کشف می کند. ویرانه ها فرازی غیرمعمول و عجیب بر درک ارزش های قدیمی و یا آرمان های کمال خواهی نیست بلکه پایانی است که تمدن مدرن به آن رسیده است.
در ادامه، احمد پوری – مترجم اشعار ژودیس - با تشریح نحوه رویارویی اش با کتاب مزبور گفت: کشور پرتقال را سرزمین شعر در میان کشورهای اروپایی می دانند. حداقل خود پرتقالی ها بارها و بارها چنین صفتی را برای کشورشان به کار برده اند. لوئیس دکامونس چهره برجسته شعر پرتقال در 1580 میلادی از دنیا رفت و یک منظومه حماسی بی نظیر از خود برجا گذاشت. دومین قله ای که در شعر پرتقال منظری جهانی دارد فرناندو پسوا است. این شاعر بزرگ و در عین حال عجیب یکی از پدیده های نادر شعر جهان است.
وی به زیست شاعران این کشور در دوران دیکتاتوری اشاره و تصریح کرد: دوران دیکتاتوری سالازار که تا بعد از جنگ دوم کشیده شد مانند همه دیکتاتوری ها شاعران را که امید بقایی در صراحت بیان نداشتند به سوی سمبولیسم و سوررئالیسم کشاند. موج رمانتیسم حاکم بر شعر پرتقال جای خود را به سمبولیسم داد و بعد از برداشته شدن سایه مخوف سالازار و پلیس مخفی او این سمبولیسم همراه با رگه هایی از بدبینی و دلسردی و حدیث نفس در شعر پرتقال ادامه یافت. نونو ژودیس را به اعتباری می توان نماینده طیف وسعی از این شاعران دانست.
پوری سپس با خواندن پاره ای از اشعار ژودیس ویژگی های تصویری، فلسفی و نیز نوستالژی گونه شعر او را مورد بررسی قرار داد.
سخنران بعدی مراسم شمس لنگرودی بود که در آغاز سخنش هنرمندان را به سه گروه تقسیم کرد. به گفته او، یک گروه از هنرمندان در بدنه جامعه یافت می شوند. اینان تنها توده های مردم را به خود جذب می کنند و در همان بدنه جامعه نیز تمام می شوند. عده دیگر در راس جامعه فرهنگی پیدا می شوند؛ به گونه ای که متخصصان کار آنها را می پسندند و نمره مثبت به آثارشان می دهند؛ ولی این هنرمندان (نظیر مالارمه یا خاقانی) نیز در همان مکان باقی می مانند و به بدنه جامعه تسری نمی یابند.
شمس لنگرودی دسته سوم این قشر را چنین توصیف کرد: بسیار دشوار است که هنرمند کاری کند تا هم در راس جامعه فرهنگی بماند و هم به جامعه تسری پیدا کند. این دست هنرمندان اندک شمارند و کسی که به این مرحله برسد کارش ماندگار خواهد بود.
وی ترجمه های احمد پوری را جزو دسته سوم خواند و افزود: بعضی ترجمه ها با وجودی که به متن کاملا وفادارند ولی حس و حالی را به خواننده منتقل نمی کنند. کار مترجم دست یافتن به متن غایب و روح اثر است. مترجم می بایست به روحی که در پشت اثر جریان دارد دست پیدا کند. به عنوان مثال از لورکا ترجمه های مختلفی انجام شده که غلط هم نیستند اما ترجمه احمد شاملو نشان می دهد که او به روح شعر دست یافته است.
این شاعر و منتقد ادبی آگاهی به زبان و ادبیات فارسی را لازمه کار ترجمه دانست و تصریح کرد: اگر مترجم لغات مختلف را که در ظاهر یک معنی دارند اما حس و حال های متفاوتی را بازگو می کنند بشناسد می تواند به موقع از آنها استفاده کند. شم زبانی مترجم نیز حائز اهمیت است. بعضی از مترجمان شعر کار خود را به موسیقی نزدیک می کنند و از سر ذوق و با ترکیب آوایی کلام شاعرانه را شاعرانه ترجمه می کنند.
اسدالله امرایی که ترجمه داستان های کوتاهی از ادبیات پرتقال و از جمله ژودیس را در کارنامه پربار خود دارد، زمانیکه با سخنان نسبتا جامع سخنرانان – بویژه سفیر پرتقال – مواجه شد، سخن خود را کوتاه کرد و با حذف بخش های عمده ای از متن کلام خود گفت: ادبیات پرتقال صاحب وجهی غنایی است که این وجه در داستان های پرتقالی هم متجلی است. اغلب شاعران این کشور داستان نویس هم هستند و بالعکس نویسندگان شان هم شعر را تجربه کرده اند. اما به هر حال ادبیات پرتقال چندان در ایران شناخته شده نیست و سوای رمان های ساراماگو و چند داستان کوتاه ترجمه های وافری از آنها نداشته ایم.
امرایی گریزی به تاریخچه ادبیات آن کشور زد و ارتباط شرایط سخت سیاسی پرتقال را با میزان فعالیت اهل ادب آن مورد قیاس قرار داد. وی تعبیر ادبیات مردانه را برای ادبیات پرتقال به کار برد و با ابراز خوشحالی از توجه و آشنایی سفیر این کشور به شعر و ادبیات، این مقوله را درسی برای آدم های مشابه در ایران توصیف کرد.
پایان بخش این مراسم خواندن قطعاتی از نونو ژودیس توسط پگاه احمدی بود.
نظر شما