به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای این نشست حسینزاده علاقه به "جای خالی سلوچ" محمود دولتآبادی را دلیل اصلی انتخاب این داستان و دراماتورژی آن بیان کرد و گفت: "من علاقه زیادی به اقتباس دارم و در برنامه نمایشنامهخوانی فرهنگسرای نیاوران هم تجربه این کار را در حوزه آثار کهن ادب فارسی داشتم. در مورد این داستان با سختیهای زیادی رو به رو بودم و بارها خواستم آن را رها کنم که تشویقهای خانم سیف امیدوارم میکرد و در نهایت نمایش را پس از سه سال به صحنه بردیم."
کارگردان "چاه" در ادامه افزود: "این نمایش بیش از آنکه دراماتیک باشد، حماسی است و من حتی سعی کردم از ویژگیهای تئاتر ایرانی هم در آن استفاده کنم که استفاده از پارچه به جای آب، خون و جنازه در همین راستاست. من نمیخواستم نمایش را از زبان دانای کل بیان کنم و در نتیجه زاویه دید را تغییر دادم. با این کار آنچه "مرگان" دیده و شنیده به نمایش درمیآید و همه شخصیتها به خلق شخصیت مرگان کمک میکنند، در حالی که در داستان اصلی هر شخصیت هویت و بخشی مستقل دارد."
حسینزاده درباره تیپیک شدن شخصیتها و پرداخت محدود به آنها در نمایش "چاه" گفت: "اگر نگاهی کلی به تئاتر اپیک داشته باشیم درمییابیم ما برای خلق شخصیت اصلی مجبور بودهایم شخصیتهای دیگر را فدا کنیم، ما مجبور بودیم شخصیتها را به صورت تیپیکال، الگو و نمونهای از جمع و قشر خاص جامعه خود قرار دهیم و در واقع نخواستیم در نمایش شخصیتها را به معنی کامل روانشناسی ادا کنیم."
پریزاد سیف، بازیگر نقش مرگان، نیز در این باره افزود: "اشخاص در این نمایش به اندازهای که باید بازی کنند به ایفای نقش میپردازند، مرگان هم داستان را روایت میکند و هم در آن بازیگر است. شخصیتهای دیگر هم در نمایش در نقطهای آغاز میکنند و در جایی هم این شخصیت تمام میشود و در واقع نقطه مجهولی ندارند و هر کدام با توجه به سیر تکاملی خود به اندازه کافی پرداخته شدهاند."
کرامت رودساز دیگر بازیگر نمایش "چاه" بازی در نقش 12 شخصیت را یکی از ویژگیهای این کار دانست و یادآور شد: "برای هر شخصیت از یک سری المانهای مختص به آن شخصیت استفاده کردم و معتقدم هر کدام از شخصیتها به خوبی خود را معرفی کردهاند. تفکیک شدن این شخصیتها از هم برای من اتفاق خوبی است و نشان میدهد من در ایفای این نقشها توفیق داشتهام. چرا که سعی من بر این بوده که این شخصیتها به هم شبیه نباشند."
حسینزاده نیز در این باره گفت: "در مورد هر کدام از شخصیتها بارها به متن رجوع کردیم و ساعتها به اتفاق هم درباره آنها به صحبت پرداختیم و در نهایت رودساز با مطالعه در مورد شخصیتها به نتیجه رسید."
در ادامه سیف درباره نقش خود گفت: "مرگان وقتی داستان را روایت میکند تا اندازهای ناآگاهی نشان میدهد. ولی هنگام ایفای نقش نوعی آگاهی اکتسابی را از خود بروز میدهد. من در پارهای قسمتهای نمایش نمیتوانستم حداقل بغض خود را پنهان کنم که تلخی زیاد داستان دلیل آن است. مرگان زنی روستایی است و باید خیلی از مشخصههای خود را راحتتر نشان دهد. او با تمام مصیبتها و اتفاقهای تلخ و شکستها باید ادامه بدهد و تاثیر این مسائل بر بازی من در بعضی از شبها خود را نشان میدهد."
حسینزاده هم درباره شخصیت مرگان گفت: "مرگان با آنکه زنی روستایی است و در طول داستان متحمل رنج و درد بسیار میشود، ولی در نهایت استقلال خود را حفظ و بر تمام مصیبتهایش غلبه میکند. این یکی از تفاوتهای اساسی اقتباس من با داستان "جای خالی سلوچ" این است که در واقع زن در نمایش "چاه" محوریت دارد."
مجیدیان، آهنگساز و نوازنده نمایش "چاه"، موسیقی زنده اجرا شده در نمایش را تعریفشده با شخصیتها عنوان کرد و افزود: "با در نظر گرفتن موقعیت مکانی وقوع داستان، موسیقی نمایش به موسیقی نواحی شمال خراسان نزدیک است و من سعی کردهام برای هر شخصیت و صحنه موسیقی را با تعریفی متانسب ارائه دهم."
حسینزاده نیز در این باره گفت: "انتقال مفاهیم، فضاها و احساسات موجود در بسیاری از صحنهها بدون موسیقی امکانپذیر نبوده و در مواردی هم علاوه بر این نقشها بین بازیگران و روند صحنههای مختلف هماهنگی ایجاد کرده است. ضمن آنکه با امکانات محدود خانه نمایش ایجاد فضاهای مختلف با استفاده از نور را هماهنگ با سایر عناصر نمایش در این راستا بسیار موثر میدانم."
رودساز به تلخی موجود در نمایش "چاه" اشاره کرد و موسیقی آن را در توصیف فضای کلی داستان مناسب دانست. بازیگر "چاه" گفت: "موسیقی زنده هویتی خاص به این نمایش داده و علاوه بر آن مکمل بازیگران در انتقال مفاهیم به تماشاگران است که به تحمل فضای غمبار این نمایش نیز کمک کرده است. چرا که فضای سنگین نمایش گاهی خود من را به استفاده از شیوهای طنزگونه در مورد بعضی شخصیتها سوق داده است."
نظر شما