خبرگزاری مهر، گروه استانها- احسان منصوری *: از هجوم مردم به سایت او میتوان برداشت کرد که به دنبال شناسایی بهتر مرحوم آیت الله مصباح بودند. مردی که هر چند در رسانه ملی حضورش نسبت به سایر رسانهها کمتر بود، اما عدم شناخت عمیق مردم نسبت به او نشان از عدم فرهنگ سازی در شناخت مفاخر و شخصیتهای والای علمی به ویژه در علوم انسانی دارد.
در عصری زندگی میکنیم که بسیاری از امور ذیل سیاست تعریف میشود و تاریخ ۲۰۰ ساله اخیر را نیز ذیل سیاست تعریف میکنند، لذا آنچه از آیت الله مصباحیزدی در رسانههای فضای مجازی در نقد یا تحلیل، قید میشود ناظر به حیات سیاسی اوست آن هم حیاتی که ناظر بر دهه ۷۰ و ۸۰ است که همین نگرش سطحی به حیات او نشان از غفلت بزرگ نسبت به شخصیت جامع او دارد. در این یادداشت چند نکته از ساحات این شخصیت را که معمولاً مورد غفلت واقع میشود را میتوان مورد تأکید قرار داد.
ساحت یک: او اندیشهاش را بر مبنای سیری عقلی و اخلاقی سامان داد و در این راه زانوی تلمذ و ادب در محضر جامعترین شخصیتهای عصر خویش زد. از سال ۱۳۳۱ پای درس امام راحل و علامه طباطبایی حضور داشت. شخصیتهایی که در فلسفه و علوم عقلی و از سوی دیگر در اخلاق و عرفان عملی ید طولایی داشتند و همین در شخصیت او تأثیری وافر داشت. تحصیل فقه و اصول در کنار اسفار و شفا و تفسیر در محضر این دو استاد او را از تک بعدی بودن و تمحض یک سویه در فقه و اصول بر حذر داشت و به سوی جامعیت در شخصیت علمی سوق داد.
ساحت دوم: او بعد از آغاز نهضت در آغاز دهه ۴۰ شمسی به مسائل اجتماعی علاقمند شد و نقش مهم این مسائل را برای ایجاد حکومت و نرم افزار لازم برای اجرای آن ضروری دید. تحقیق در مباحث اجتماعی اسلام، از جمله بحث جهاد، قضا و حکومت اسلامی از جمله این مسائل بود که بعدها در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی اهمیت خود را بیشتر نشان داد.
ساحت سوم: او نیروسازی و ایجاد ساختارهای نیروساز را ضرورتی حیاتی برای شیعه میدانست چرا که در در اداره، مدرسه حقّانی به همراه آیت الله جنتی، شهید بهشتی و شهید قدوسی فعّالیّت داشت و حدود ۱۰ سال در آن مکان به تدریس فلسفه و علوم قرآنی پرداخت.
از آن پس، قبل و بعد از انقلاب اسلامی با حمایت و ترغیب امام خمینی (ره)، چندین دانشگاه، مدرسه و مؤسّسه را راه اندازی کرد که از مهمترین آنها میتوان از بخش آموزش در مؤسّسه در راه حق، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، بنیاد فرهنگی باقرالعلوم و در نهایت مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) را نام برد.
ساحت چهارم: آشنایی با علوم روز از جمله اموری بود که او به فراگیری آنها همت کرد. به این منظور با مشورت و همت آیت الله شهید دکتر بهشتی که در آن زمان مدیر دبیرستان دین و دانش قم بود قرار شد کلاسی در دبیرستان تشکیل شود تا عدهای از فضلا و طلاب حوزه در آن شرکت کنند. در آن کلاس زبان خارجی و نیز معلومات دبیرستانی و دانشگاهی در رشتههای فیزیک، شیمی، فلسفه علم، متدولوژی، ریاضیات و جامعه شناسی تدریس میشد. او با برخی دیگر از روحانیون سرشناس حوزه در این کلاسها شرکت کردند.
ساحت پنجم: او به تبعیت از استاد خود علامه طباطبایی سعی کرد وزنه علوم عقلی را در حوزه علمیه قم سنگین کند و با تدریس علوم عقلی طبقه گستردهای از فضلای علوم عقلی پرورش یافتند. استاد مصباح، تدریس به صورت منظم را از مدرسه حقانی (منتظریه) آغاز کرد. استاد مصباح، در باب فلسفه نیز کتاب فلسفتنا، تألیف شهید صدر و کتاب بدایة الحکمه، اثر علامه طباطبایی (رحمه الله) را به مدت ۱۰ سال در آن مدرسه آموزش داد.
او بعد از مدتی به پیشنهاد آیت الله سیدمحسن خرازی، همکاری با مؤسسه در راه حق را آغاز کرد و با تأسیس بخش آموزش در آن مؤسسه، به تدریس کتابهای فلسفتنا، اقتصادنا و نهایة الحکمه، و نیز تفسیر موضوعی قرآن کریم پرداخت. در کنار این تدریسها، کتابهای مفصل فلسفی مانند اسفار اربعه و شفا را تدریس میکرد.
ساحت ششم: مناظرات آیتالله مصباح یزدی از بدو پیروزی انقلاب اسلامی در مجامع و در رسانه ملی رنگ و بوی دیگری به خود گرفت تا سال ۷۸ و مناظره با مرحوم حجتی کرمانی ادامه داشت. مناظرات او با احسان طبری و فرخ نگهدار که در رسانه ملی پخش شد حاکی از احاطه او به مبانی اسلامی و انقلاب اسلامی بود. این مناظرات در دهه ۷۰ و در پی تحرک شدید روشنفکری غربزده با شکلی دیگر ادامه یافت.
این روشنفکران در هیچ زمانی حاضر به مناظره رودررو با او نشدند و همواره سعی در ترور شخصیت و آرا علمی او داشتند و از قضا رسانهها نیز در دست این طیف بود و تقطیع سخنان او هنوز نیز در رسانهها بازنشر میشود. در اواخر دهه ۷۰ تنها حجت الاسلام حجتی کرمانی حاضر به مناظره شد که حاصل آن شکستی بزرگ برای طیف روشنفکران محسوب میشد. مهم این است که بدانیم آیت الله مصباح به گفتگو اهمیت میداد و برخلاف تصویری که از او در رسانهها معاند ساختند او به شدت به گفتگو علاقمند بود و تک صدایی را نمیپسندید.
ساحت هفتم: تعبیری که مقام معظم رهبری درباره شباهت او به شهید مطهری به کار بردند، نشان از ساختارمند بودن اندیشه او است. در بین اندیشمندان اسلامی معاصر بعد از شهید مطهری تنها اوست که آثارش میتواند مخاطبان را گام به گام با تفکر ناب اسلامی آشنا کند و تا اوج معارف عمیق فلسفی و عرفانی و اخلاقی برساند. اینکه «طرح ولایت» توانسته در طول سه دهه موفقیت خود را در بین جوانان و دانشجویان ظاهر کند نشان از تفکر ساختارمند و دقیق اوست. امری که ضرورت آن با فقدان او بیش از پیش احساس میشود.
* مدرس فلسفه و معارف اسلامی
نظر شما