۲۴ تیر ۱۳۸۶، ۱۱:۲۳

الزامات معرفتی اخلاق جهانی (6)

نسبی‌گرایی معرفتی و اخلاق جهانی

نسبی‌گرایی معرفتی و اخلاق جهانی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: در میان انواع نسبی‌گرایی، نسبی‌گرایی معرفتی معرفت را تابع شرایط و مؤلفه‌هایی چون: فرهنگ، اقتصاد، روحیات فردی و تاریخ می‌کند. به همین جهت این رویکرد مشکلات بسیاری را برای اخلاق جهانی که می‌خواهد به یک اخلاق کلی و جهانشمول برسد ایجاد می‌کند. رابطه این دو حوزه در این مقال به بحث گذاشته می‌شود.

مشکلی نسبی گرایی هم در زمینة تدوین اخلاق جهانی وجود دارد. بیانیة پارلمان شیکاگو اذعان می‌کند:" ما تأیید می‌کنیم که هنجاری الغاناپذیرو غیرمشروط برای همة حوزه‌های زندگی وجود دارند. به عبارت دیگر بیاینه اینگونه فرض می‌گیرد که اخلاقی جهانی، مطلق‌گرایی اخلاقی را سرلوحة کار خود قرار می‎دهد؟  این مطلق‌گرایی این است که توافقی حداقلی در ارتباط با هنجارهای اخلاقی مستلزم این است که هنجارهای اخلاقی مطلقی وجود داشته باشند که مستقل از زمان و مکان هستند. مشروط به وجود این فرض، اخلاقی جهانی باید قادر باشد که از چالش نسبی‌گرایی اخلاقی حذر نماید.

نسبی‌گرایی اخلاقی مدعی است چارچوبهای متفاوت گفتمان اخلاقی اساساً قیاس‌ناپذیرند. گیلبرت هارمون تمثیل جالب‌توجهی ارائه می‌کند تا این دیدگاه را موجه سازد. به نظریه اینشتین توجه کنید که در آن همه حرکتها به چارچوب‎های زمانی – مکانی متکی‌اند. بنابراین جسمی که در ارتباط با چارچوبی زمانی – مکانی حرکت می‌کند ممکن است در ارتباط با جسمی دیگر ساکن باشد. هارمون به طریقی مشابه از این نکته بحث می‌کند که هنجارهای اخلاقی به چارچوبهای اخلاقی کلی متکی‌اند. بنابراین عملی که در چارچوبی اخلاقی درست است ممکن است در چارچوب اخلاقی دیگری نادرست باشد.

به طور مثال ممکن است  مخالفت در زمینه گیاه‌خواری، سقط‌جنین و آتانازی زیاد جدی نباشد اما  دو چارچوب ممکن است در زمینه ارزش زندگی غیرانسانی و تقدس زندگی انسانی، نظرات بسیار متفاوتی داشته باشند. علاوه بر این حتی زمانی که توافقی در زمینه ارزش‎های مشخص وجود دارد مخالفت‎های اخلاقی جدی‌ای موجودند. هارمون مثالی در زمینه اشتباه بودن قتل انسانی ارائه می‌کند اما این هم زمانی برقرار است که قتل را "قتل اشتباه " تعریف کنیم. این که قتل نفس اشتباه است کاملاً با این سنت موجود در پاره‌‌ای جوامع که ارباب می‌تواند برده خود را بکشد یا مرد مجاز به کشتن زن خود است و یا در جوامعی که کودک‌کشی و انسان‌کشی رواج دارند در تعارض قرار می‌گیرد.

با تکیه بر این مقدمات، مطلق‌گرایی اخلاقی از این نکته بحث می‌کند که دلیلی برای چنین تنوع اخلاقی این است که پاره‌ای افراد جایگاه بهتری نسبت به بقیه دارند و بنابراین پاره‌ای احکام اخلاقی درست و بقیه نادرستند. در این مورد، نسبی‌گرای اخلاقی پاسخ می‌دهد مانند نظر اینشتین در این‌جا هم هیچ چارچوب زمانی – مکانی مطلقی وجود ندارد و بنابراین راهی برای ارزیابی این که چارچوبی اخلاقی بر چارچوب دیگر مرجح است موجود نیست. از این مقدمات این نتیجه حاصل می‌شود که برای شناختن صدق اخلاقی ما چنین جایگاهی را واجد نیستیم. حکم اخلاقی یک انسان به چارچوبی اخلاقی متکی است و روشی هم برای برتری دادن چارچوبی بر چارچوب دیگر وجود ندارد.

از این رو، چالش نسبی‌گرایی اخلاقی این است چگونه چنین موضع برتری را بیابیم. مسئله به این سادگی نیست که صرفاً تلاش کنیم هنجار اخلاقی مشترکی را از ادیان جهان استخراج نماییم. مجدداً به این نکته توجه کنید که چگونه یک هنجار اخلاقی می‌تواند در چارچوب‎های اخلاقی – دینی متفاوت عمل کند. در پاره‌ای ادیان این آموزه که مردان و زنان در چشم خداوند یکسانند وجود ندارد و این ایده با اندیشه الزام زنان نسبت به مردان و تکالیف بیشترشان و حقوق کمترشان پیوند می‎خورد. در بودیسم و مسیحیت این آموزه وجود دارد که خشونت بد و محکوم است . اما این ادیان در فهم این که کدام خشونت از جهت اخلاقی مجاز است بایکدیگر اختلاف نظر دارند. به عبارت دیگر، در حالی که افراد ادیان و سنتهای گوناگون در زمینه مدعیات اخلاقی مشخص به نظر توافقی دارند تفاسیرشان از آن مدعیات بسی متفاوتند. چرا که معنای آن مدعیات اخلاقی با چارچوب‎های اخلاقی – دینی کلان‌تری مشخص می‌شود. ما اما به موضعی مطلق که بتواند یکی از این چارچوب‎ها را بر بقیه رجحان دهد دسترسی نداریم.

کد خبر 517964

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha