محمود غفاری کارگردان سینما که به تازگی برای فیلم سینمایی «روز سیب» پروانه ساخت دریافت کرده است در گفتگو با خبرنگار مهر درباره سرانجام این فیلم گفت: با توجه به شرایط کرونا و اینکه «روز سیب» فیلمی در حوزه کودکان است ما همه چیز را متوقف کردهایم چون نمیشود ریسک کرد. ما به تعداد زیادی از کودکان برای حضور در این فیلم سینمایی نیاز داریم از این رو فعلاً دست نگه داشتهایم. پیش از این گفته شده بود واکسیناسیون تا بهار انجام میشود و ما هم، چنین محاسبه کرده بودیم که اواخر تابستان پیش تولید را آغاز کنیم ولی در حال حاضر همه چیز مبهم است.
وی افزود: در این یک سال کرونایی بخشی از هنرمندان به فعالیت در سریالهای شبکه نمایش خانگی روی آوردهاند اما آن دسته از فعالان سینمای مستقل که هیچوقت به سمت سریال سازی نرفتند و وارد مسائل گیشه و پول و پول بازی نشدهاند، در این یک سال نابود شدند. به نظرم به طور کلی کار کردن در سینمای ایران خودش به لحاظ مالی یک ریسک بزرگ است و وقتی مسائل جانی هم به آن اضافه میشود قضیه سختتر میشود. از همین رو ما منتظر هستیم ببینیم تصمیم گیران درباره واکسیناسیون چه میکنند چون در حال حاضر سلامتی مهمتر از فیلمسازی است.
بعید میدانم رعایت پروتکلها در یک پروژه سینمایی ممکن باشد
غفاری با اشاره به اینکه برخی عنوان میکنند پروتکلهای بهداشتی در آثارشان رعایت میشود، توضیح داد: من بعید میدانم چنین چیزی امکان پذیر باشد به هر حال ما در یک لوکیشن کوچک و با کمترین فاصله دور هم جمع میشویم بنابراین نمیشود پروتکلهای بهداشتی را مقابل دوربین رعایت کرد حتی پشت دوربین هم امکانپذیر نیست. چون به هر حال ماسک زدن شرایط سختی را برای تنفس ایجاد میکند با چنین وضعیتی اگر فعالیت سخت و پیچیده هم داشته باشید راندمان کاری به شدت پایین میآید.
به عنوان فردی از سینمای مستقل، میگویم که برای افرادی مثل من که در جریان سینمای مستقل هستند، فرقی نمیکند که سینما رونق داشته باشد یا نه چون حتی اگر رونق هم داشته باشد فیلمهای ما را اکران نمیکنند، چرخه اقتصادی فیلمهای مستقل با فیلمهای عامه متفاوتتر است به همین دلیل آثار این جریان هم تاریخ انقضای چندانی ندارند وی افزود: سینماگرانی هم که عکسهایی از پروژههای خود منتشر میکنند هرچند این موضوع را مد نظر دارند که تصاویری ارائه بدهند که در آنها پروتکلهای بهداشتی رعایت شده است اما در همانها هم میشود تراکم جمعیت را دید. من نمیدانم دوستان شبکه نمایش خانگی چگونه جرأت میکنند با چنین وضعیتی کار کنند چون میبینیم که به یکباره ۶۰ نفر در یک لوکیشن محدود کنار هم هستند.
کارگردان فیلم سینمایی «شماره ۱۷ سهیلا» توضیح داد: من به عنوان فردی از سینمای مستقل، میگویم که برای افرادی مثل من که در جریان سینمای مستقل هستند، فرقی نمیکند که سینما رونق داشته باشد یا نه چون حتی اگر رونق هم داشته باشد فیلمهای ما را اکران نمیکنند، چرخه اقتصادی فیلمهای مستقل با فیلمهای عامه متفاوتتر است به همین دلیل آثار این جریان هم تاریخ انقضای چندانی ندارند. ولی برخی از فیلمها چنین هستند که صاحبانشان برای آنها ۱۰ میلیارد تومان خرج میکنند، از هنرپیشههای چهره استفاده میکنند و… این در حالی است که در یک سال گذشته فیلمهای زیادی ساخته شده که اکران نشده است.
غفاری ادامه داد: از همین رو نمیدانم این افراد چه افقی میبینند که این فیلمها را میسازند؟ در شرایط فعلی تکلیف اکران آنلاین که مشخص است چون اصلاً سرمایه اولیه را برنمیگرداند از طرف دیگر اکران سینمایی هم به جایگاه «هنر و تجربه» رسیده است، یعنی آن شرایطی که پیشتر فقط بر «هنر و تجربه» حاکم بود حالا در اکران عمومی اتفاق افتاده، با توجه به اینکه به خاطر کرونا وضعیت کسب و کار صنایع بزرگ مثل ساخت و ساز و… کساد شده است برخی از سینماگران به سراغ سرمایهگذارانی که در آن حوزهها فعال بودند، میروند و آنها را مجاب میکنند و برخی آمار و ارقام وارونه را ارائه میدهند تا آن سرمایهگذاران به حوزه تولید ورود کنند. اکثر این افراد هم دغدغه نمایش را ندارند چون در همان مرحله تولید پول درمیآورند از همین رهگذر است که میتوانند خانههای بزرگتر و ماشینهای بهتر برای خودشان بخرند یعنی هرچه وضعیت اقتصادی کشور آشفتهتر میشود چنین افرادی بیشتر به خانهها و ماشینهای بهتر فکر میکنند چون هزینههایش را از یک سری افراد پولدار و با رانت به دست میآورند.
آنها که با فیلم لوباجت (کمهزینه) کاسبی میکنند!
وی با بیان اینکه در این میان سینمای مستقل به دلیل اینکه ارزان است، همیشه یک چرخه مشخص دارد اظهار کرد: فعالان سینمای مستقل اصولاً فیلمهای لوباجت میسازند هرچند این روزها برخی میگویند فیلمهای لوباجت دست کم با سه میلیارد تومان ساخته میشود اما این حرف درست نیست. کسانی که چنین چیزهایی میگویند خودشان از فیلم لوباجت کاسبی میکنند! چون اگر همین حالا بخواهید یک فیلم این چنینی بسازید میتوانید آن را با یک میلیارد هم به اتمام برسانید که غالباً هم سرمایه اولیه آن از محل تفاوت قیمت ریال و دلار باز گردانده میشود. اگر فیلم دو سه جایزه، چند نمایش خارجی، فروش حق پخش تلویزیونی و… داشته باشد هزینه آن حاصل میشود.
غفاری در بخش دیگر از صحبتهایش توضیح داد: بزرگترین دلیلی که من تصمیم گرفتم به سمت سینمای کودک بیایم این است که سانسور در سینمای ایران زیاد شده و نمیشود وارد حوزههای مختلف شد. اصلاً برخی از این سانسورها از سوی تهیهکنندگان و سرمایه گذاران اعمال میشود چون میگویند ما سوژه امن میخواهیم تا بتوانیم به راحتی فیلم را به نمایش بگذاریم و از آن پول دربیاوریم، میگویند فیلم را به گونهای بسازید که در پخش تلویزیونی دچار مشکل نشویم. به این موضوع سانسور هوشمند میگویند یعنی حتی اگر وزارت ارشاد کار شما را سانسور نکند، سرمایه این کار را میکند. مجموع این عوامل باعث شد به سراغ ژانری بروم که کمترین فشار سانسوری را داشته باشد. این موضوع البته مسبوق به سابقه است چون در دهه ۶۰ هم وقتی فشارها زیاد شد فیلمسازان شاخص به سراغ سینمای کودک رفتند چون دردسر آن کمتر بود.
این کارگردان در پایان بیان کرد: من فقط برای عبور از این دوره این کار را کردم. چون بعد از «شماره ۱۷ سهیلا» میخواستم فیلم دیگری با موضوع اجتماعی بسازم که اتفاقاً دنبالهای بر همان فیلم بود اما به دلیل همین فشارها نتوانستم به این موضوع که اتفاقاً بسیار فراگیر شده است بپردازم. به این فکر کردم که من حدود ۵ سالی است که بیکار هستم و باید کاری انجام بدهم به همین دلیل حوزه کودک را مناسب دیدم.
نظر شما