دکتر خالصی در گفتگو با خبرنگار مهر، به بیگانه شدن نوجوانان و جوانان امروز با ادب عرفانی اشاره کرد و گفت: علی الاصول زبان عارفان ابتدا بسیار ساده و روان و عامه فهم بود. بایزید بسطامی در مورد استاد خودش بوعلی سندی می گفت: من از ابوعلی علم توحید می آموختم و او از من سوره توحید. بسیاری از این گروه ساده و راحت با مردم سخن می گفتند و مردم نیز به آنها روی می آوردند: دفتر صوفی سواد و حرف نیست / جز دل اسپید همچون برف نیست.
وی در این باره توضیح داد: هجویری در " کشف المحجوب " حکایت درویشی را می گوید که در کوه های آذربایجان با ادبیات ساده عربی با خدا سخن می گفت: والله ما طلعت و لا غربت / الا و انت منی قلبی و وسواسی. اما آرام آرام این زبان تغییر یافت و زبان عارفان به گونه ای شد که با زبان های دیگر تفاوت یافت و خصوصیت ساختاری آن به گونه ای شد که آن را فقط اهل راز می دانستند و فهم آن تنها به خواص تعلق یافت.
این پژوهشگر ادبی در ادامه گفت: پس نقش و کارکرد تازه ای برای این زبان ایجاد کردند و آن این بود که برای دانستن این زبان نیاز به تحلیل رمزگونه و رازآلود کلمات و عبارات آنها بود، به همین دلیل تعدادی از شارحان آثار عرفانی اقدام به گردآوری واژه نامه ها یا استخراج اصطلاحات و تعابیر عرفانی کردند و عده ای نیز شرح این اصطلاحات را بر عهده گرفتند و توصیفی از معانی استعاره گونه ای آن اصطلاحات به دست دادند.
محمدرضا خالصی تاکید کرد: اما با معنا کردن و شرح اصطلاحات عرفا هم نمی شد به دریافت باطنی آن کلام راه یافت ، به قولی: قصه شهر سبا باز شنو از هد هد / منطق الطیر کجا کشف شود از قاموس. این دشواری بیان آرام آرام دریافت های کلامی عرفان را هم مشکل ساخت و آنها را به سمت بیان ناپذیری کشاند. این موضوع موجب شد زبان عرفان مخصوص خواص گردد و عامه مردم از این زبان دور شوند اما شعرهای تعلیمی و حکمی و تغزلات عارفان این مشکل را تا حدودی حل کرد و این اشعار توانست به قلب جامعه نفوذ کند.
وی اضافه کرد: امروز با توجه به اقبال مفرط جوانان به مکاتب عرفانی و شبه عرفانی هندی، چینی، سرخ پوستی و ... به نظر می رسد با توجه به عمق بسیار زیاد و ژرفای فراوان عرفان ایرانی اسلامی با تکیه بر این گنجینه می توان این نیاز را در کشور برای جمع کثیر علاقه مندان برآورده و ارضا کرد.
وی افزود: در دنیای جدید بیش از هر زمان دیگر انسان الینه شده در ماشینیزم، دور و غایب از ذات باقی است و بیش از هر زمان دیگر به دنبال و نیازمند آن ذات لامتغیر است. به نظر می رسد عرفان ایرانی اسلامی با توجه به گذشت هزار ساله و عمق و ژرف خود می تواند انسان سرگشته امروز را به آنچه که باقی ترین است ارجاع دهد و در طوفان کثرات و بی تعیینی های موجود پناهگاه و مامن انسان شود.
این مدرس ادبیات ادامه داد: وقتی که جهان امروز سرگرم معنویت زدایی مفرط و تهی ساختن پدیده ها از شأن و مرتبه معنوی است، عرفان ایرانی اسلامی به ضرس قاطع می تواند چاره ساز و درمانگر باشد اما این نیازمند آن است که این گنجینه های ژرف به زبان ساده امروز، قابل فهم، جذاب و همه فهم تدوین شود. جوان امروز که سخت نیازمند صلح و آرامش و پناهگاه است اگر این مفاهیم را در اختیارش بگذاریم آن را خواهد پذیرفت.
وی با اشاره به آموزه های عرفانی یادآور شد: کدام عقل سالمی است که در جهان پرتشویش امروز به این آموزه ها دست نیازد؟ خیل عظیم درمان بخشان کاذب و ناصالحی که سراسر کشور را انباشتند و در اقصی نقاط کشور استقرار یافتند، دلیل قانع کننده ای برای این است که جوانان امروز دنبال ملجا و پناهگاهی مطمئن می گردند. امروزه انسانها به صورت فطری اهمیت مراقبه تامل و تعمق را احساس می کنند.
خالصی در پایان خاطرنشان کرد: عرفان اسلامی ایرانی می تواند تضمین کننده این سرور و شادمانی ناشی از تعمق و تامل آنان در حقایق معنوی باشد. این عرفان واجد تمام ابزار لازم برای شناخت معنوی در والاترین معنای آن است و طریق برگزیده و منتخب نیل به معرفت است اما مشکل این است که منابع عرفانی ما برای جوانان جذابیتی ندارد. معتقدم اگر جنبشی تحت عنوان ساده نویسی و همه فهم کردن متون عرفانی این حرکت را سامان دهد بسیار موفق خواهد بود.
نظر شما