دکتر محمد ثقفی، در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این پرسش که جامعهشناسی دین چیست گفت: این سئوال نوعی سئوال کلامی است نه یک سئوال جامعه شناختی. چرا که جامعه شناسی دین یا دینی با دو وجه در قلمرو جامعه شناسان مطرح شده است. یک دسته دین را به عنوان پدیده اجتماعی می دانند که عمدتا در نظر جامعه شناسان و انسان شناسان مطرح است. دین را یک نهاد اجتماعی می بینند لذا می خواهند بدانند که دین چگونه شروع شده و ریشه اش چه بوده و جامعه ابتدایی را مد نظر قرار داده است.
دکتر ثقفی در ادامه با اشاره به دسته دیگر که در مطالعه جامعه شناسی دین فقط احساس دین خالص را مدنظر دارند گفت: باید آموزشهای دینی مورد توجه قرار داد چرا که آموزشهای دینی همراه خود یک نوع تمدن و نهاد اجتماعی می سازد. با این توصیف می توان جامعه شناسی دین را مطرح کرد. یعنی یک نوع جامعه شناسی دین که در نهادهای اجتماعی، رفتار و تمدن بشری تأثیر گذاشته است. یعنی در اینجا تأثیر آموزه های دینی در به وجود آمدن نهادهای دینی مطرح است.
این استاد جامعه شناسی در ادامه به دو گرایش در جامعه شناسی دینی یعنی پوزیتویستی و تفسیری اشاره کرد و گفت : اگر بخواهیم سابقه مکاتب را دنبال کنیم میبینیم که این موارد در غرب مطرح شده است. دیدگاه پوزیتویستی از اگوست کنت به بعد مطرح شد که عینیت را در برابر رمانتیسم آلمان مطرح کرد. فیخته، شیلر و شوپنهاور از این دسته افراد بودند. اینها در برابر مکتبی که اندیشه را در ذهن مطرح می کردند که عمدتا از سوی اندیشمندان فرانسوی مطرح می شد به سراغ عینیتهای جامعه آمدند. لذا گفتند شیء دو واقعیت دارد یکی سوژه و دیگر ابژه است. در آن صورت مطالعه بیطرفانه ابژها میشود دیدگاه پوزیتویستی. مارکسیستها در این مورد بسیار کار کردند.
وی در ادامه افزود: در برابر این مکتب، مکتب دیگری مطرح شد که انسان را به عنوان یک شیء جامد مطرح میکرد. حتی دورکیم میخواست جامعه را به عنوان یک واقعیت اجتماعی همانطور که در شیمی و ریاضی مطرح است مورد مطالعه قرار دهد. اما این رویکرد نمی توانست فراگیر باشد. برای اینکه انسان اندیشه و غایتگرایی دارد. بنابراین در برابر این مکتب، علوم فرهنگی پدید آمد که دیلتای مباشر این مکتب بود. یک مکتب بالاتری از این مکتب به وجود آمد و آن مکتب تفسیرگرایی است. تفسیرگرایی میگفت کافی نیست که شیء را به صورت توصیفی بفهمیم بلکه باید غایت و آرمان آن را پی ببریم. به عبارتی دیگر عمیقانه بفهمیم و تحلیل و تفسیر کنیم. اگر ما بخواهیم پدیده های دینی را بشناسیم باید همان روشی را که عالمان به کار می برند ما هم به کار ببریم.
دکتر ثقفی در پاسخ به این پرسش که آیا می توانیم یک جامعه شناسی دینی بومی داشته باشیم و شما چه تعریفی برای این قضیه قایل هستید؟ گفت : معنای بومی یعنی فرهنگ مطرح شده در آن کشورها. طبیعی است که نهادهای اجتماعی و دینی که موضوع مورد مطالعه جامعه شناسی دینی اند در آموزه های دینی و عقیدتی متأثرند. ما در قشر بندی اجتماعی در گذشته دو قسم انسان داشتیم یکی انسان غربگرا و دیگری انسان عامی. بعد از انقلاب اسلامی یک قشر جدیدی پدید آمد که آنها را انسان متعهد، عالمان روشنگر و یا روشنفکران مسلمان می گفتیم. این تیپ اجتماعی برای خودش یک قشر است که محصول آن آموزه های دینی است. لذا اگر بخواهیم قشر بندی اجتماعی را بفهمیم ما باید آن اندیشه و مذهب و فرهنگ مطرح شده در جامعه خودمان را که تشیع است با آن مقدمات تفسیر گرایی بفهمیم و سپس به صورت توصیفی به سراغ قشرهای دیگر برویم.
دکتر ثقفی در ادامه به ارتباط جامعه شناسی دین با دیگر معارف دینی مثل کلام، فقه، عرفان اشاره کرد و گفت : من جامعه شناسی دین را به مانند خود جامعه شناسی محصول تاریخ می دانم. اگر حیات جمعی انسان را در طول مطالعه کنیم می شود تاریخ و اگر آن را عینی مطالعه کنیم می شود نهاد اجتماعی. دقیقا همین موضوع در جامعه شناسی دینی مطرح است. ما اگر بخواهیم در قلمرو دین طبقه عالمان را مطالعه کنیم در آن صورت تاریخ آن دین مطرح می شود. در این طبقه قشرهایی وجود دارد به نام فقها، عرفا، متکلمین، فیلسوفان دینی که این افراد محصول یک قرن نیستند بلکه آموزه های دینی در آغاز یک جهت گیری هایی داشته که آن جهت گیری ها اقشار مختلفی را در حوزه های دینی به وجود آورده است.
نظر شما