۶ شهریور ۱۳۸۶، ۹:۳۰

عدالت رالزی و پردۀ جهل

عدالت رالزی و پردۀ جهل

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: قهرمان تأمل نظری در باب عدالت جان رالز فیلسوف اخلاق معروف امریکایی است که سالها در دانشگاه هاروارد فلسفۀ اخلاق و فلسفۀ سیاست تدریس می‌کرد. نظریۀ رالز در باب عدالت در کتابی با عنوان " نظریه ای در باب عدالت" در سال 1971 به چاپ رسیده است هرچند که پیش از آن به صورت مقالاتی منتشر شده بود.

دغدغۀ اصلی رالز عدالت به مثابۀ صفت نهادهای اجتماعی است و او با دیگر وجوه عدالت یعنی عدالت به عنوان صفت و ویژگی شخصیتی و همچنین عدالت به مثابۀ صفتی برای جهان کاری ندارد هرچند پاره ای از مفسران وی تصریح کرده‌اند نکاتی که وی در باب عدالت نهادهای اجتماعی می‌گوید قابلیت ساری و جاری شدن به صفات فردی و شخصیتی را نیز دارد. همانطور که می‌دانیم رالز در کتابش، خود بدین نکته اشاره داشته است.

رالز با اثر خود راهی را گشود که هرکسی خواهان تأمل در باب عدالت باشد – چه موافق و چه موافق او باشد – باید با آرایش کلنجار رود و این نکته‌ای است که مورد توجه نازیک، دورکین و مگی نیز قرار گرفته است.

به نظر رالز عدالت بزرگترین صفت و آرمان نهادهای اجتماعی است همانطور که حقیقت بزرگترین هدف و آرمان تفکر است. یعنی به همان صورت که هدف غایی تفکر رسیدن به حقیقت است هدف اصلی و غایی نهادهای اجتماعی نیز رسیدن به عدالت است. به همین جهت است که عدالت بر بسیاری از ارزشها چون خوشبختی و آزادی مقدم است. در مقالهای بعد خواهیم دید که نسبت عدالت و آزادی یکی از دغدغه‌های اصلی رالز است و در این میان او برای آزادی ارزشی بسیار قایل است اما تصویر وی از آزادی نیز در ذیل نگاهی که به عدالت دارد مشخص می‌شود. با این همه هرچند عدالت شرط لازم هر نهاد اجتماعی است شرط کافی آن نیست و یک نهاد عادلانه ممکن است به رخوت و سستی دچار گردد همانطور که حقیقت شرط لازم برای هر تفکری است اما شرط کافی آن نیست و تفکر باید به آرایه‌های دیگری چون: خلاقیت و سیالیت ملبس باشد.

نظریۀ رالز از آرای افرادی چون لاک و کانت متأثر است . سخن گفتن در باب نسبت کانت و رالز مقالی مجزا می‌طلبد اما در مورد تأثیرپذیری وی از نظریۀ قراراد اجتماعی تا این اندازه می‌توان گفت که رأی وی در باب "وضع اولیه " و " پردۀ جهل" بجد از نظریۀ قرارداد اجتماعی متأثر است. رالز تصریح می‌کند که تصور کنیم انسانهایی هم‌اکنون بر زمین فرود آمده باشند و در منطقۀ جغرافیایی خاص – که هر جا در این کرۀ خاکی می‌تواند باشد – تصمیم به زندگی کردن کنند.

رالز در این تمثیل خود به هیچ عنوان تفاوتهای نژادی و فرهنگی و قومی را در نظر نمی‌گیرد و معتقد است اینها همه انسانهایی هستند که از شعور و فهم متوسط و عادی برخوردارند. پاره‌ای از متفکران در این ایده، تأثیر کانت و بخصوص روسو بر رالز را پررنگ دانسته‌اند که هر دو به سرشتی مشترک برای انسانها قایل بودند و هرچند کانت این سرشت مشترک را عقل می‌داند و روسو عاطفه ولی هر دو این سرشت را نیک می‌دانند. خلاصه آنکه این انسانها برای آنکه در کنار هم زندگی خوبی داشته باشند قراردادهایی وضع می‌کنند که منصفانه باشد و همین‌جا است که نظریۀ عدالت رالز با مفهوم انصاف گره می‌‌خورد.

رالز معتقد است این نکته که در وضع اولیه هیچ کس نمی‌داند چه خواهد شد همه را بدان سمت سوق می‌دهد که تصمیمهای خود را مبتنی بر انصاف اتخاذ کنند. در این وضع اولیه البته همۀ انسانها به منافع فردی خود توجه می‌کنند اما بناگیر قضاوتهایی بی‌طرفانه و منصفانه  خواهند داشت چون می‌دانند در آینده رخدادهایی اتفاق خواهند افتاد که ممکن است گریبان آنها را بگیرد. به تعبیر دیگر همه در جهل برابرند اما شعور و فهم و آگاهی دارند. همه می‌خواهند به بهترین شرایط دست یابند اما هیچ کس در صدد تجاوز به دیگری نیست چون نمی‌داند که نصیب او از شرایط آتی چگونه است. بدین گونه نظریه‌ای که در این وضعیت وضع می‌شودعادلانه خواهد بود و ما به آموزه‌ها و اصول عدالت دسترسی خواهیم داشت.

پژوهشگرانی هستند که نگاه رالز به وضع اولیه را با نظریۀ غفلت موجود در سنتهای عرفانی به مقایسه نشسته‌اند. همانطور که می‌دانیم نظریۀ غفلت تأکید دارد که اساس این عالم بر غفلت و جهل است و اگر این پردۀ جهل فرو ریزد اساس روابط فردی و اجتماعی ما تغییر خواهد کرد. همانطور که مولوی گفته رازدانی این جهان را آفت است و وی رازدانان را رازدار نیز می¬داند چرا که اگر آنها این راز را مکشوف کنند اس و اساس عالم فرو می‌لغزد. یقیناً نسبتهای نزدیکی میان نظریۀ رالز در باب وضع اولیه و پردۀ جهلی که در آن وضع برقرار است با نظریۀ غفلت موجود است و شاید رالز با این نظریۀ ناآشنا نیز نبوده است.

 با این همه باید در نظر داشت که اگر نظریۀ غفلت یک طرح کلان و برای کل هستی است نظریۀ پردۀ جهل محدود و مقید به وضع انسانی و تدوین اصول عدالت است. به تعبیر دیگر سنتهای فلسفۀ اخلاق چون فایده گرایی و فضیلت گرایی نیز می‌توانند نظریۀ غفلت را مبنای آرای خود قرار دهند در حالی که نظریۀ انصاف رالز در مقابل این آرا قرار می‌گیرد. با این حساب نسبتی ذاتی میان نظریۀ غفلت و نظریۀ پردۀ جهل برقرار نیست. عیارسنجی آرای رالز در باب مفهوم "پردۀ جهل" را البته به زمانی وا می‌گذاریم که امهات دیگر نظریۀ وی را بسط داده‌ایم. 

کد خبر 542592

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha