به گزارش خبرگزاری مهر، مهرنوش قربانعلی - شاعر و منتقد - در نقد این اثر گفت: اگر از سد نبود تجربه های مانوس و آنچه بیشتر با آن روبرو بوده ایم، قواعدش را کشف کرده ایم و لذتش را آموخته ایم بگذریم به این اثر نزدیک می شویم.
قربانعلی افزود: زبان شعری ژئوسئانس من در وضعیتی مستقر شده است که نوشتارهای گوناگون را امکان پذیر می کند. بنابراین دارای مراکز متعدد معنایی است و بر اساس تعلیق کشف پیوستگی و گسست های آشکار و پنهان و با تکیه بر محورهای ثابت ذهنی رمزگشایی نمی کند.
وی گفت: این اثر شعری از بند رسته و رهاست. بنا بر تعریف "بارت" آن را می توان "متنی ناسازه وار" به شمار آورد که از تصوری رایج از اثری متحد اجتناب می کند و در برابر کلیشه های فرهنگی مقاومت ورزیده، باورها و قالب های رمزگان آن را برهم می زند. این اثر با بهره گیری از حضور صداهای گوناگون به شعری چند صدایی تبدیل می شود. صداهایی که شاعر مدرن ارجحیت بخشی از آنها را احضار می کند و زمینه بازتاب شان را فراهم می آورد.
پس از قربانعلی، علی عبداللهی - منتقد و مترجم ادبی - با بیان اینکه با خواندن این کتاب دچار شگفتی شده، گفت: شعر این مجموعه با تمام تعاریفی که پیش از این از شعر شنیده بودم متفاوت است و مدام آن تصورات را به هم می ریزد. در این شعر یاد شطحیات عرفا می افتیم و نوع برخورد شاعر با شعر در این کتاب در ادامه غزل است؛ چون منظومه به معنای سنتی نیست و ارتباط ارگانیک بین سطرها وجود ندارد. کل ژئوسئانس من یک غزل بزرگ است و به جای هر مصراع که جهانی در خود داشته است، هر قطعه این کار را می کند.
علی عبداللهی اضافه کرد: در تاریخ ادبیات نثر، از این دست نمونه ها زیاد داریم. تکه های درخشان نثر و زبان کتاب، زبانی درست است و شاعر لحن های گوناگون را در متن آورده است. تقدس زدایی از کلام مکتوب و طنز تلخ و انباشتگی مفاهیم از جمله ویژگی های این اثر است.
در ادامه رضا صفریان شاعر مجموعه "بصیرت سایه ها" گفت: عدم تناسب در ظاهر در اسم کتاب خود را نشان می دهد. اول فکر می کردم ژئوسئانس در معنایی خاص انتخاب شده است چون در فرانسه این ترکیب وجود ندارد. این انتخاب عجیب برای اسم کتاب لطمه بزرگی به کار زده و شکل و شمایل و طرح روی جلد هم تابع اسم بوده است.
صفریان تصریح کرد: زبان کتاب فخیم و غنی است اما تواضع و فروتنی در موخره کتاب به اصل متن لطمه می زند که در بردارنده شعر به معنی خاص کلمه است. در شعر بودن این متن تردید نیست. شکل غزل یا نثر یا شعر نیمایی چیزی را روشن نمی کند. اینها تنها مشکل هستند و شکل ها تعیین کننده شعریت اثر نیستند. جوهر شعر که کلامی را از نثر جدا می کند و به شعر نزدیک می کند نه از جنس خود کلام یا معنا و یا اساسا همه آن آثار عوارض و ظاهر و باطن که برای شعر برمی شماریم بلکه چیزی است مقدم بر شعر.
نظر شما