به گزارش خبرنگار مهر، علی ژکان فعالیت سینمایی خود را از سال 1347 با بازیگری به صورت غیرحرفه ای آغاز کرد. او در رشته های مختلفی فعالیت کرده و کارنامه فیلمسازی اش شامل چهار فیلم بلند سینمایی است. علاوه بر این او فیلمنامه "سوء ظن" را برای کاظم معصومی نوشته است. نگارش طرح اولیه فیلم "خاکستری"، بازی در فیلم "غریبه و مه"، تدوین "بهترین بابای دنیا" و ... برخی از فعالیت های دیگر او محسوب می شوند.
"مادیان" را ژکان سال 1364 کارگردانی کرد. او در این فیلم نویسندگی فیلمنامه را هم بر عهده داشته است. "مادیان" با بازی سوسن تسلیمی، حسین محجوب، مرحوم فیروز بهجت محمدی و عطاالله زاهد، داستان زن روستایی را روایت می کند که در حال سفر برای دیدار از دخترش خاطرات گذشته خود را مرور می کند. خاطراتی که بازمی گردد به ازدواج اجباری دختر نوجوانش با مردی که زنی نازا دارد آن هم به بهای یک مادیان.
"مادیان" به جهت حضور همیشه قدرتمند سوسن تسلیمی، داستانی خاص با آسیب شناسی ازدواج های سنتی و اجباری در روستا، تکیه بر حضور دیگر بزرگان سینما ... بدل به فیلمی ماندگار در سینمای ایران شد که در پرونده ژکان تکرار نشد. ژکان هم به فهرست کارگردانانی پیوست که با درخشش ناگهانی و بحق در کار اول، نگرانی از تکرار نشدن این موفقیت در آثار بعدی و ... چند سالی در موفقیت "مادیان" متوقف ماند و پس از آن هم نتوانست در کارنامه کم تعداد خود اثری حتی به فاصله نزدیکی از آن خلق کند.
"دخترک کنار مرداب" سال 1368 ساخته شد. ژکان در ادامه فیلم های مهجور اما تأثیرگذار و موفق خود دست به نگارش و ساخت این فیلم زد با حضور بزرگانی چون جمشید مشایخی، مرحوم مهدی فتحی، فردوس کاویانی و کمند امیرسلیمانی که دوران نوجوانی را می گذراند.
فیلم داستان مردی تنها را روایت می کرد که در جستجوی مرد مجنونی به نام شیون است تا راز چند ساله خود را اعتراف کند. رازی سر به مهر که پس از 30 سال بازگو می شود و پیامدهایی را دربر دارد. هر چند "دخترک کنار مرداب" هم مانند "مادیان" در فضاهای روستایی، مرور خاطرات و گره های گذشته، زنده شدن روابط عاطفی قدیمی و حضور بازیگران برجسته همراه بود اما نتوانست تأثیرگذاری "مادیان" را پیدا کند و حتی به خوبی دیده شود.
"سایه به سایه" را ژکان سال 1374 ساخت. وقفه ای شش ساله که تدریجاً در کارنامه فیلمسازی ژکان طولانی تر شد. این کار هم با فیلمنامه ای از خود کارگردان ساخته شد، ولی به جهت انتخاب موضوع و روابط به مناسبات مدرنتر جامعه می پرداخت. هر چند همچنان مناسبات درون گروهی روستایی در این فیلم جای خود را به خطه شمال کشور داد و تا حدی در مسائل پرسنل نیروی انتظامی محدود ماند.
فیلم روایتگر داستان سروان پوریا فرمانده یک پاسگاه ساحلی است که در آغاز زندگی مشترک با قتل یکی از همکارانش مواجه می شود و با همفکری همسرش راز این جنایت را کشف می کند، اما ضمن این پیگیری راز بزرگتری را پیش روی خود می بیند. در "سایه به سایه" هم ژکان علاقه و دغدغه کشف و بازشناسایی گذشته را به گونه ای دیگر مورد توجه قرار داد و این وجه را بدل به مولفه مشترک مجموعه آثارش کرد.
گذشته ای که این بار با مرور پرونده جنایی و همچنین علاقه قاتل به جمع آوری عتیقه و آثار گذشتگان برجسته می شود و شکل دهنده چرایی قتل ابتدایی است. حضور نیکی کریمی که سال های ستارگی خود را پس از "عروس" سپری می کرد در کنار میکائیل شهرستانی بازیگر توانای حیطه تئاتر که هنوز حضور سینمایی و تلویزیونی شاخصی نداشت، نوید حضور زوجی جدید و ملموس را در سینمای ایران را می داد. ولی به هر دلیل کریمی و شهرستانی در این فیلم نتوانستند چهره ملموسی از یک زوج تازه ازدواج کرده که در هر شرایطی یکدیگر را حمایت می کنند ارائه دهند و سردی روابط آنها به فضا و حس و حال درونی فیلم سرایت کرد.
در نهایت هم حضور جسورانه خسرو شکیبایی که در روزهای اوج به سر می برد در نقش مأموری که همان ابتدای فیلم به قتل می رسد، حضور قدرتمندانه مرحوم فیروز بهجت محمدی در نقش قاتل، پایان دراماتیک و ... نتوانست در موفقیت فیلم چندان تأثیری بگذارد. "سایه به سایه" از آثاری بود که از همان ابتدا به شکل فیلم / مجموعه ساخته شد و مجموعه ساخته شده آن هم پس از اکران عمومی از تلویزیون پخش شد.
"عیسی می آید" سال 1380 ساخته شد. فیلمنامه این فیلم دفاع مقدسی را ژکان با همکاری مشترک شهریار مندنی پور به نگارش درآورد. "عیسی می آید" پس از نمایش در جشنواره فیلم فجر سال 80 و گذشت شش سال از ساخت و آماده شدن، از چهارشنبه هفته گذشته به اکران عمومی درآمد آن هم با کمترین تبلیغ و فقط در چهار سینما.
داستان فیلم درباره عیسی رزمنده اسیر است که از اردوگاهی در عراق می گریزد و خسته و زخمی خود را به خانه می رساند. وقتی همراه همسر و فرزندش راهی مسافرت می شود در بین راه با مردی مرموز به نام سلطان سلام برخورد می کند. حضور رضا کیانیان در نقش متفاوت سلطان سلام، رضا افشار در نقش عیسی و شیلا خداداد در نقش همسر عیسی در سال 80 می توانست حداقل جذابیت دیدار آنها را به همراه داشته باشد.
اما سال 86 که کیانیان با بازی در نقش های کوتاه و متفاوت و خاص رکوردار است، افشار که برخلاف پیش بینی ها نتوانست در سینما جایی برای خود پیدا کند و در تلویزیون ماندگار شد (شاید اکران به موقع این فیلم می توانست برای او نتایج بهتری به همراه داشته باشد) و خداداد که امروز در اکثر فیلم و مجموعه ها حضور دارد، این جذابیت اولیه را هم از فیلم گرفت. بخصوص که موضوع فیلم همانطور که اشاره شد به جهت سیری ذهنی در گذشته، تداخل زمان ها، داستان نامتعارف و فضای خاصی که دارد نمی تواند مخاطب عادی سینمارو را راضی از سالن های سینما روانه کند.
علی ژکان همانطور که اشاره شد علاوه بر این آثار فیلمنامه "سوءظن" را برای کاظم معصومی نوشته که فیلمی پلیسی / جنایی است و چندان با همین چند فیلم محدود وی همخوانی ندارد. اما با همین چند فیلم می توان مولفه مشترک و در واقع دغدغه اصلی ژکان را در کند و کاو گذشته خلاصه کرد. گذشته ای که با رازی سر به مهر همراه است و جذابیت مرور دراماتیک آن است که پرداختن به چنین قصه ای را در زمان حال واجد جذابیت می کند.
نظر شما