به گزارش خبرنگار مهر، از آنجا که در هفته های اخیر سینمای ایران واجد جریان ها و ماجراهای متنوع و متفاوتی شده سعی می کنیم تحت همین عنوان از اتفاقات اخیر یاد کنیم.
* ماجراهای جشن خانه سینما: حاشیه های جشن مستندسازان خانه سینما از آنجا که به طور مستقل و مجزا ولی با حضور دبیر و برخی اعضا هیئت داوران این بخش انجام شد، توجه زیادی را به خود جلب کرد. از حذف تحمیلی ولی به ظاهر خودخواسته دو فیلم از اعضا هیئت انتخاب تا پیامدهای این روند که تلاش زیادی برای پنهان ماندن آن شد.
محمد رسول اف در نامه خود با عنوان "من هیچ اعتراضی ندارم" خاموش ترین اعتراض را نثار این حرکت تحمیلی کرد. او در نامه خود آورده است: "رفتم چون اعتراضی نداشتم. همه اعتراض من در فیلمم بود. حالا هم اعتراضی ندارم! خودم نامه نوشتم که غلط کردم فیلمم را دادم به جشن خانه سینما. چرا باور نمی کنید اعتراضی ندارم ..."
پس از چنین روندی که همه پیگیر آن هستند و از جزئیات آن آگاه، حرف های مجری این جشن، محمدعلی اینانلو درباره غیبت رسول اف در مراسم چیزی فراتر از بی مهری و ریشخند بود: "حتما ایشان در بخش هیئت انتخاب فیلم زیاد دیدند و حالا در حال استراحت هستند." جالب اینکه اعتراض به این شیوه حذفی محدود به رسول اف و فرهاد ورهرام باقی نماند و بسیاری از هیئت انتخاب و داوران بخش مستند در این مراسم حضور نیافته یا مراسم را ترک کردند.
مرد عنکبوتی در حال فرود آوردن تندیس خانه سینما از قله
سیف الله صمدیان، ناصر تقوایی، ناصر صفاریان و ... از جمله داورانی بودند که نیامدند و نیکی کریمی داوری بود که با وجود حضور یافتن، پس از ابلاغ حضوری اعتراض خود و توهینی که به جمع داوران روا شده، به شیوه خود مراسم را ترک کرد و وساطت علی معلم و دیگران هم نتیجه ای نداشت. با غیبت چنین جمعی طبیعی است که صندلی های زیادی در فرهنگسرای هنر خالی ماند و چاره ای جز این نبود که جاهای خالی با کارمندان و دست اندرکاران خانه سینما پر شود.
از شگفتی های این جشن، ضیافت های شام و آوازخوانی دبیر محترم بسیار گفتیم و شنیدیم (اخیراً شنیده می شود حضور یک فیلم که تهیه کننده آن راضی به شرکت در جشن نبوده به مدد گروکشی و به میان آوردن پای همسر دوم تهیه کننده ممکن شده ...)، ولی شگفتی جشن را نه دست گچ گرفته مجری با پوشش آبی (که اجبار برای حضور وی را پررنگ می کرد) تشکیل می داد و نه ... شگفتی ساز این مراسم حضور نمادین فردی بود که با طناب و تجهیزات از سقف آویزان شد تا تندیس خانه سینما را که در تیزر بر قله بود، به صحنه بیاورد! این مراسم که رکورددار کوتاهترین اجرا و اهداء جوایز شد از حرکات محیرالعقول بی نصیب نماند.
فقط حضور یکباره محمدرضا اصلانی که با اعتماد به نفس خاص وارد سالن شد در کنار چنین اجرایی از حرکات آکروباتیک در ارتفاع بی اختیار این نکته را یادآور شد که ای کاش این مراسم قبل از حادثه اتفاق افتاده برای پگاه برگزار می شد تا این فیلمساز قدیمی با امکانات و تجهیزات جلوه های ویژه بیشتر آشنا شود.
* ماجراهای مصطفی کرمی: در آخرین اخبار و اظهارات منتشر شده درباره فیلمبردار آسیب دیده سینمای ایران از حمایت و نظارت دفتر ریاست جمهوری بر روند معالجه و درمان مصطفی کرمی شنیدیم. جواد شمقدری مشاور هنری رئیس جمهور در نیمه مرداد در این خصوص گفت: "پیگیری لازم جهت رفع مشکلات مالی و هزینه درمان مصطفی کرمی در حال انجام است و در چهار محور تأمین هزینه اولیه درمان، درمان تکمیلی و عمل پروتز، رسیدگی به وضعیت استخدامی و بیمه تأمین اجتماعی این هنرمند سانحه دیده و همچنین اقامت موقت خانواده و بستگان نزدیک وی که از مهران آمده اند، در حال پیگیری است."
اما با گذشت یک ماه از این تاریخ برادر مصطفی کرمی عنوان کرده: "متأسفانه بعد از این که اعلام شد نهاد ریاست جمهوری هزینه های درمان مصطفی تأمین می کند، کمک های مردمی قطع شد و حتی بعضی خواستار پس گرفتن کمک هایشان شدند. در حال حاضر هم وقتی با دفتر مشاور هنری رئیس جمهور تماس می گیریم می گویند کمک های مردمی را حساب کنید، هر چه باقی ماند ما پرداخت می کنیم." چگونه مردمانی هستیم ما!
* ماجراهای پیامکهای مرگ: در ادامه حرکت غیرانسانی که در ساختن پیامک های دروغین مرگ هنرمندان و اشخاص مشهور شکل گرفته و چند وقتی به فراموشی سپرده شده بود، هفته گذشته خبر مرگ رضا عطاران بین اهالی سینما پیچید و دل نگرانی های خانواده و مردم، ترتیب دهندگان این بازی را راضی کرد.
چند هفته پیش بود که چنین خبری در مورد محمدحسین لطیفی و همچنین عزت الله انتظامی، پرویز پرستویی، مسعود کیمیایی، کیارش اسدی زاده، رابعه اسکویی و ... در محافل پیچید و بدون پیگیری و متوقف کردن این حرکت همچنان در حال انجام است. نکته مهم اینکه ترتیب دهندگان این شوخی هیستریک از جزئیاتی آگاه هستند که صحت خبر آنها را نشان می دهد و زمانی باید برای اثبات کذب بودن آن صرف شود.
مثلاً در پیامک رضا عطاران آمده بود که او هنگام بازگشت از سر صحنه فیلم سینمایی "نشانی" به تهران در سانحه رانندگی جان خود را از دست داده که بخش اول آن یعنی حضور عطاران سر صحنه فیلمبرداری "نشانی" صحت دارد و اینکه بازی او در این کار در حال اتمام بوده است.
* ماجراهای صدا و سیما و منتقدانش: حتماً از سعه صدر صدا و سیما و مسئولان این سازمان در برخورد با انتقادات به حق و ناحق به این سازمان شنیده اید. گویا رئیس این سازمان چندان به شنیده ها اطمینان ندارد و در یک اظهار نظر رسمی اعلام کرده: "این سازمان منتقدان خود را تشویق می کند. بسیاری از کسانی که به صدا و سیما انتقاد جدی دارند در برنامه های سازمان حضور پیدا می کنند. اصلاً ما به بسیاری از این افراد پول می دهیم که ما را نقد کنند و اگر هم خوب نقد نکنند دفعه بعد کس دیگری را می آوریم تا ما را نقد کند."
سیدعزت الله ضرغامی شایعه ممنوع التصویر شدن حجت الاسلام علیرضا پناهیان را به دلیل انتقاد از عملکرد صدا و سیما رد و تأکید کرد که در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نه کسی ممنوع التصویر شده و نه کسی که به این سازمان انتقاد کند ممنوع التصویر می شود. در این میان حتماً خبر تذکرهای تلفنی سیمایی ها به نقد برنامه ها و برنامه سازان جزو شایعاتی مشابه ممنوع التصویر شدن حجت الاسلام پناهیان و ... است.
* ماجراهای دوبله یانگوم: مجموعه پرمخاطب "جواهری در قصر" چند وقتی است که از شبکه دوم سیما پخش می شود و مورد توجه قرار گرفتن آن باعث سفر گروهی از شبکه دوم سیما به کشور کره و ترتیب دادن گفتگوهای اختصاصی با بازیگران و عوامل این مجموعه شده است.
اما ماجرای دوبله این مجموعه و کل مجموعه و فیلم های خارجی حکایت دیگری دارد. هر چند جنس روابط در "جواهری در قصر" از نوعی است که نیاز زیادی به تغییر دادن ماهیت مناسبات ندارد، اما نوع کاربرد ترکیبات فارسی و تلفظ کلمات در مواقعی جای تعجب دارد. به عنوان مثال در قسمتی که امپراتور دچار آفت دهان شده بود، این بیماری ویروسی شناخته شده با لفظ آفَت (به فتح ف) تلفظ شد.
حالا تصورش را بکنید که این اشتباه فاحش چند بار هم تکرار شد و این کلمه آفَت به کرات مورد استفاده قرار گرفت. جز چنین مواردی اشکالات ویرایشی هم در متون ترجمه شده به وفور دیده می شود که در همین قسمت جمعه گذشته استفاده از کله وزیرها به جای وزیران یا وزراء در چند تکرار وجهی آزاردهنده برای مخاطب پیدا کرد.
* ماجراهای نشست های پژوهشی رادیو: شبکه های مختلف رادیو به صورت ماهانه و گاه چند هفته یکبار نشست های پژوهشی برگزار می کنند که در بخش اول این نشست ها مباحث تئوریک و در بخش دوم نقد و بررسی یک برنامه خاص با حضور برنامه ساز و کارشناس انجام می شود.
نکته مهم در مورد بخش اول این نشست ها آن است که اکثر مباحث تئوریک به گونه ای تخت و حتی گاهی با خواندن از روی کتاب منبع به سرانجام می رسد و جای خالی تحلیل و کاربردی کردن این مباحث تئوریک همچنان باقی می ماند. در بخش دوم هم متأسفانه حضور برنامه ساز و کارشناس به جای نقد کارکردی بیش از هر چیز منجر به بحث و جدلی می شود که نگاه سلیقه ای هر یک را پررنگ می کند و در پایان نتیجه دندانگیری عاید این نشست ها ب خصوص با عنوان پژوهشی نمی شود و ماه دیگر، روز از نو، روزی از نو!
* ماجراهای سیما و جیپسی کینگ: تلاش صدا و سیما برای پرداختن به جذابیت های مورد توجه جوانان را در حیطه های مختلف باید ستود که جدیدترین نمونه آن در رویکرد شبکه سوم در مجموعه "راه بی پایان" نمودار شده است. در یک قسمت از این مجموعه که به برخورد میان غزل و دایی اش اختصاص پیدا کرده بود، با فضاسازی خاص و استفاده از موسیقی جیپسی کینگ این فضا تا حد زیادی تلطیف شد.
از آنجا که بحث و جدل بین غزل و دایی در حال رسیدن به مرزی حساس و تبدیل شدن به الگوی نادرست اخلاقی بود، آهنگی از جیپسی کینگ به مدت 4-3 دقیقه به طور کامل پخش شد تا موسیقی این بار به کمک اخلاقگرایی بیاید و در عین حال جوانان علاقمند موسیقی هم این رکورد را به ذهن بسپارند. این در حالی است که موسیقی تیتراژ ابتدایی فیلم سینمایی "تاکسی 4" که روی حرکات ورزشی با توپ فوتبال تدوین شده بود، در مقاطع آواز خواندن خواننده قطع می شد تا شبهه پخش یک ترانه غربی در سیمای جمهوری اسلامی ایران برطرف شود.
* ماجراهای گویندگان و مجریان صدا و سیما: از گاف بزرگ آن مقام مسئول ایرانی در اعطاء عنوان نامی مجعول به خلیج همیشه فارس در پربینندهترین بخش خبری که بگذریم، برخی گویندگان و مجریان بزرگوار صدا و سیما گاه چنان با اعتماد به نفس سوتی میدهند که بیننده از تعجب حتی نمیتواند دهانش را باز کند.
همین چهارشنبه هفته پیش بود که خانم گوینده بخش خبری ساعت 20 و 30 شبکه دو خبری را اینگونه خواند: "مسئولان افغانپنبه، سناریو آمریکایی را زدند!" حتما همه میدانند که "پنبهزدن" یک فعل مرکب است و آن خبر کذایی باید اینگونه خوانده میشد: "مسئولان افغان، پنبه سناریو آمریکایی را زدند." ظاهرا هنوز طرح کاد برخی مجریان عزیز به پایان نرسیده و دوستان بعد از چند سال گویندگی رسمی همچنان در حال گذراندن دوره آزمایشی برای تبدیل شدن به گویندگان برتر سازمان هستند.
نظر شما