۱۹ شهریور ۱۳۸۶، ۸:۲۷

نقدهای لیبرالی و جمع‌گرایانه به عدالت رالزی

نقدهای لیبرالی و جمع‌گرایانه به عدالت رالزی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: هنگام بسط دیدگاه جان رالز در باب عدالت تصریح کردیم که نظریۀ عدالت رالز دو اصل دارد. اصل اول تصریح می‌کند که هرکس حق دارد از آزادیهای بنیادین و برابر با دیگران تا آنجا که با حقوق دیگران سازگار باشد برخوردار گردد. اصل دوم هم نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی را در صورتی مجاز می‌داند که برآیند آنها به نفع همۀ افراد جامعه باشد. به این رویکرد از منظرهای مختلف نقد وارد شده است.

جمع گرایانی چون: السدیر مک‌اینتایر و چارلز تیلور، رالز را به جانبداری از لیبرالیسم متهم می‌کنند و تصریح می‌نمایند که وی انسانها را به مانند ذره‌ها و اتمهای مجزا از هم در نظر می‌گیرد این در حالی است که هر انسان با یک رشته علایق و دلبستگیهای ذاتی چون خانواده و فرهنگ و زبان به دنیا می‌آید. در این منظومه دولت صرفاً نهادی حقوقی که موجودیت آن پیشاپیش مفروض است – آنگونه که لیبرالها می‌گویند – نیست بلکه دولت نهادی است که سراسر اجتماع از آن تغذیه می‌کند.

نقد جمع‌گرایان از نظریۀ عدالت رالز در حالی صورت می‌گیرد که خود لیبرالها با رالز در بسیاری از وجوه اختلاف نظر دارند. می‌دانیم لیبرالها علی‌الاصول از نظریۀ دولت حداقلی حمایت می‌کنند. هر چند لیبرالها در بین خود هم اختلاف نظر دارند عموماً می‌پذیرند که دولت کاری جز تسهیل روابط افراد با یکدیگر ندارد و دولت چارچوبی کلی ایجاد می‌کند تا افراد در ذیل این چارچوب هر شیوۀ زندگی که می‌خواهند برگزینند. به قول جان استوارت میل دولت گویی سکاندار کشتی است که این کشتی مقصدی خاص را دارا نیست.

با توجه به این مبانی است که لیبرالها به نظریۀ رالز نقد وارد می‌کنند. به نظر آنها عدالت اجتماعی آرمانی واهی و بیهوده است و طرفداران آن خواهان آن هستند که وظایف دولت را تغییر دهند و دولت را به یک بنگاه خیریه مبدل سازند. بر طبق این رویکرد هیچ امری عادلانه‌تر از آن نیست که ما فضایی آزاد ایجاد کنیم که ذیل این فضا افراد بتوانند به رقابت سالم و سودمند بپردازند و از این فضا همۀ افراد جامعه بهره خواهند برد. به تعبیر دیگر نظم خودجوش بازار به همه سود می‌رساند و هرگونه دخالت در این نظم با هر بهانه‌ای به زیان آزادی و به تبع از آن عدالت است. از آنجا که نظم خودجوش قابل پیش‌بینی نیست نه تنها نمی‌توان گفت ناعادلانه است که بهترین نوع عدالت را با تأکید بر آزادی فراهم می‌کند. در این منظومه عدالت معنای مستقلی از آزادی ندارد چون در اینجا عدالت به معنای برابری نیست.

لیبرالها معمولاٌ در میان انواع و اقسام برابری، برابری در مقابل قانون را می‌پذیرند و نابرابریهای دیگر را امری طبیعی می‌دانند که برافکندن آنها نه مقدور است و نه مطلوب. لیبرالها عموماً به اصل فایدۀ حداکثری برای بیشترین افراد جامعه اعقاد دارند. بر طبق نظر لیبرالها اگر همۀ افراد باید در برابر قانون برابر باشند بدان جهت است که این برابری سود حداکثری برای جامعه به همراه دارد. آنها تصریح می‌کنند که برابریهای دیگر معمولاً  سود حداکثری برای اکثریت افراد جامعه را به دنبال ندارند و این جایی است که موضع رالزی در باب عدالت از موضع لیبرالی جدا می شود هرچند که این دو موضع در بسیاری از مبانی با یکدیگر مشترکند.

همانطور که دیدیم یکی از نقدهای عمدۀ جمع‌گرایان به رالز این بود که وی از مبانی لیبرالی برای دفاع از نظریۀ خود استفاده می‌کند . یعنی اولاً حق را بر خیر مرجح می‌داند و ثانیاً برای انسان به صورت پیشینی حقوقی قایل است. این در حالی است که به نظر جمع¬گرایان لیبرالیسم با تکیه بسیار بر حقوق اولاًٌ جنگی را آغاز کرده که سلاح آن ابزارهای حقوقی است و در مقام بعد نتوانسته نسبت میان فرد و دولت را مبتنی بر خیری اعلا تعریف نماید. به نظر این منتقدان لیبرالیسم، عدالت از جایگاه رفیع و سترگ خود فروافتاده و مبدل به پاره‌ای اصول خشک و عبوس و توخالی حقوقی شده و کارایی اساسی خود را از دست داده است.

لیبرالها هم در جواب به این نقد اذعان می¬کنند که اصول و رویکرد آنها هرچند ممکن است کاملاً صائب و متقن نباشند اما بهترین و کم‌هزینه ترین راه برای پاسداری از حقوق اساسی انسان که مهمترین آن همان آزادی است قلمداد می‌شود. بی‌تردید دولت حداقلی از ضعفهایی در رنج است اما اگر به تاریخ بشر و مبارزه‌ای که برای به دست آوردن حقوق بنیادین انسانی صورت گرفته – که آزادی از جملۀ آنها است – نظر کنیم در می‌یابیم دولتهای لیبرال مطمئن‌ترین و کم‌خطرترین نوع دولتها برای تحقق حق اساسی یعنی آزادی هستند. این البته بدان معنا نیست که این نحوۀ حکومت عاری از خلل باشد. به تعبیر دیگر اصل فایدۀ حداکثری برای حداکثر افراد که در همۀ موارد قابل اعمال است در باب خود حکومت‌داری و سامان امور بر اساس اصول لیبرالیسم هم صائب است. لیبرالها تصریح می‌کنند اگر به تاریخ بشر رجوع کنیم این نوع نگاه به انسان و جهان و زندگی بشر را سودمندترین نوع نگاه خواهیم یافت.

کد خبر 549202

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha