کاربرد پیامک در جشن سینما

به گزارش خبرنگار مهر، از آنجا که در هفته های اخیر سینمای ایران شاهد جریان ها و ماجراهای متنوع و متفاوتی شده، سعی می کنیم تحت همین عنوان از اتفاقات اخیر یاد کنیم.

* ماجراهای جشن خانه سینما و پیامک: جشن خانه سینما حاشیه های جالبی داشت که درباره آن بسیار گفته شده، اما شاید خاص ترین حاشیه آن مربوط به پیامک های خانه سینما در این خصوص باشد که در روزهای نزدیک به برگزاری جشن به اوج رسید. از چند روز قبل پیامک هایی مبنی بر مراجعه اعضا صنوف مختلف به انجمن و دریافت کارت شرکت در مراسم آغاز شد که با پیگیری روابط عمومی صنوف این پیامک ها به نوعی کاربرد خود را از دست داد.

اما دوشنبه شب بود که پیامکی به اعضا خانه سینما فرستاده شد در این خصوص که کسانی که کارت ورود از درب جعفرآباد به مجموعه سعدآباد (محل برگزاری یازدهمین جشن خانه سینما) را دارند از درب زعفرانیه مراجعه کنند. دقایقی بعد پیامک دیگری با این مضمون آمد که به علت ازدحام احتمالی شرکت کنندگان نیم ساعت زودتر یعنی ساعت 30/18 به مجموعه سعدآباد مراجعه کنند.

این ماجرا را همچنان پی بگیرید تا صبح روز برگزاری جشن که یک پیامک عجیب تعجب و خنده دریافت کنندگان را به اوج رساند : به گزارش اداره هواشناسی هوای امشب ناپایدار است. به همین دلیل لطفاً از پوشش مناسب برای شرکت در جشن استفاده کنید. این نکات را به عنوان زیرمتن داشته باشید. این روزی که هواشناسی ناپایداری آن را پیش بینی کرده، بیستمین روز آخرین ماه تابستان است که گرما آخرین تلاش خود را برای خودنمایی می کند و محل برگزاری هم کاخی در شمال تهران است. بهتر نبود برگزارکنندگان جشن نگرانی خود را از نوع پوشش مدعوین به گونه ای هنرمندانه تر مطرح می کردند.

کاخ سعدآباد محل برگزاری جشن در شمالی‌ترین نقطه تهران

* ماجراهای ضرب‌المثلی جشن سینما: حتماً این دو ضرب المثل را شنیده اید که کس نگوید ماست من ترشه و مشک آن است که خود ببوید. این دو ضرب المثل دو وجه از خودنمایی و خودتعریفی را برجسته می کنند که اولی واقعیت امر است، یعنی آنچه اتفاق می افتد و دومی آنچه باید باشد یعنی شکل ایده آل. رویکرد برگزارکنندگان و برگزیدگان یازدهمین جشن خانه سینما یکبار دیگر این دو ضرب المثل و کاربردی بودن نوع اول را برجسته کرد.

قبلاً اشاره کردیم که با وجود جو متشنج، گله و دشمنی های موجود در فضای شکل گیری، داوری و برگزاری جشن چقدر برگزارکنندگان تلاش کردند جو را دوستانه و شرایط را گل و بلبل جلوه دهند و برای تحقق این رویا از گفتگوهای متعدد تا شکل های مختلف مایه گذاشتن کوتاهی نکردند. اظهار نظرات اخیر آنها هم موید و به نوعی مکمل رویکرد قبلی آنها می شود. دبیر جشن در آخرین اظهار نظر (که امیدواریم آخرین آن از جایگاه دبیر جشن باشد) درباره جشن خانه سینما عنوان کرد که وزیر ارشاد و معاونت سینمایی از جشن یازدهم راضی بودند!

این برداشت از پیام وزیر ارشاد که از طریق معاونت سینمایی به دبیر جشن ابلاغ شده، حسن ختام خوبی برای روند پیشرونده ای است که از مثل کس نگوید که دوغ من ترشه پیروی می کند. در ادامه نایب رئیس و سخنگوی هیئت مدیره خانه سینما هم سطح سلامت داوری جشن یازدهم را بسیار عالی و با کیفیت توصیف کرد.

گذشته از اظهارات برگزارکنندگان، حرف های برگزیدگان جشن هم لطف خاص خود را داشت که همه این دوره را بهترین و سالم ترین دوره داوری های جشن خانه سینما معرفی کردند. حبیب احمدزاده فیلمنامه نویس برگزیده جشن، این جشن را محملی برای دور هم جمع شدن و رفع کدورت‌ها دانست و گفت: "فکر می کنم نباید به این اختلافات اهمیت داد و آن را پیگیری کرد." کارن همایونفر آهنگساز برگزیده جشن خود را بهترین انتخاب هیئت داوران دانست و گفت: "کار آنها را باید در این بخش ستود، داوران اثری را انتخاب کردند که به لحاظ فضا و ساختار کار جدیدی به حساب می آمد."

جهانگیر کوثری که فیلمش جایزه بهترین کارگردانی و بازیگر زن نقش اول را گرفت، جشن یازدهم را کامل‌ترین دوره جشن سینما دانست و گفت: "قضاوت ها 90 درصد درست و منطقی بود و جایزه ها بحق داده شد. مدیریت رضا میرکریمی قابل تقدیر بود و پرویز پرستویی با حضور خود تاثیر زیادی گذاشت. حضور محمدحسین صفار هرندی و محمدرضا جعفری جلوه هم ..." یک ضرب المثل دیگر هم در این خصوص هست با این مضمون که من راضی، تو راضی، ...

* ماجراهای جلوه‌های ویژه و معاونت سینمایی: از آنجا که همه رشته های سینما به نوعی به هم مرتبط و از هم متأثر هستند، لازم دیدیم رابطه جلوه های ویژه و معاون سینمایی وزیر ارشاد را که در نقل قولی از خود ایشان در جشن جلوه‌های ویژه عنوان شد مطرح کنیم. مهندس جعفری جلوه در جشن تقدیر از برگزیدگان جلوه های ویژه در آغاز گفت: "من خودم یک جلوه هستم و خوشحالم که در جشن جلوه های ویژه در خدمت شما هستم! ... چقدر خوب است بتوانیم جلوه های معمولی را به جلوه های ویژه تبدیل کنیم ..." هر کس از صحبت های معاون سینمایی توانست رابطه ایشان، جلوه، جلوه های معمولی و ویژه را کشف کند (به جز نام فامیل ایشان) می تواند با در دست داشتن شناسنامه برای دریافت جایزه مراجعه کند.

* ماجراهای مناظره نیکخواه آزاد: وحید نیکخواه آزاد کارگردان فیلم "نصف مال من، نصف مال تو" منتقدان فیلمش را به مناظره دعوت کرد. وی درباره انتقاداتی که به فیلم وارد می شود به عنوان اثری مروج فرهنگ چندهمسری، گفت: "من قصد ندارم به شکل یکطرفه به دفاع از فیلمم بپردازم. بلکه می خواهم با کسانی که خود را فمینیست می دانند و با فیلم مشکل دارند رو در رو صحبت کنم و از این بابت ابایی ندارم."

اینکه انتقاد وارد به فیلم و فیلمساز تا چه حد محلی از اعراب دارد یا اینکه فیلمساز با این شیوه قصد بزرگنمایی فیلمش را دارد و اینکه کار به عنوان یک اثر جدی و تأثیرگذار تلقی شود، می ماند به عهده قضاوت مخاطب فیلم. ولی ماجرای این مناظره خیالی بی اختیار ما را به یاد مناظره بهروز افخمی با جامعه پرستاران بر سر فیلم "شوکران" انداخت که چقدر نیاز آن به جهت جدی گرفته شدن فیلم و تأثیرگذاری آن در سطح جامعه احساس و عملی شد. اما "شوکران" کجا و ...

* ماجراهای "چارخونه" و تبلیغات: همواره مجموعه های تلویزیونی به خصوص از نوع طنز و روتین محمل خوبی برای تبلیغات کالاهای تجاری بوده اند. در مجموعه های "پاورچین"، "نقطه چین"، "باغ مظفر" و ... شیوه های هنرمندانه و گاه سردستی کاربرد تبلیغات تجربه شده و حالا مجموعه "چارخونه" در معرض این رویکرد قرار گرفته است.

در یکی از قسمت ها که بنا بود تبلیغی برای یکی از انواه دستمال کاغذی در لابلای داستان انجام شود، طراحی از سوی نویسنده صورت گرفت که شاید سهل الوصول ترین رویکرد خالی از ذوق را بتوان به آن اطلاق کرد. در این قسمت شکوه متهم به فرق گذاشتن بین رعنا و پرستو می شود. وقتی منصور از سفر برمی گردد، برای سورپرایز کردن شکوه عنوان می کند که همه بازار را زیرپا گذاشته و بالاخره یک جعبه دستمال کاغذی به نام او پیدا کرده است. شما بگویید به عنوان یک مخاطب به سراغ خرید این مارک دستمال می روید یا با این تبلیغ رو و خالی از ذوق نسبت به آن دافعه پیدا می کنید؟

نکته جالب دیگر در خصوص این مجموعه اهمیتی است که رئیس سازمان صدا و سیما به ساخته شدن طنزهای فاخر می دهد و در اظهار نظرهای چند سال اخیر خود آن را موکد کرده، اما وقتی خبرنگار مهر درباره جایگاه مجموعه "چارخونه" در میان طنزهای فاخر از ایشان می‌پرسد، قضاوت را موکول به زمان پایان این مجموعه می کند.

* ماجراهای "ماه عسل" و حلالیت: برنامه "ماه عسل" که در ایام ماه رمضان در ساعات قبل از افطار از شبکه سوم سیما با اجرای احسان علیخانی پخش می شود، جناب علیخانی که باور شدیدی بر تسلط خود بر فنون مجری گری دارد، برای نشان دادن تسلط خود چاره ای ندارد جز اینکه رفتاری تهدیدآمیز با مهمان از همه جا بی خبر و مخاطبی که دستش از صفحه تلویزیون کوتاه است داشته باشد و این رفتار را به توهین و تشر برساند. مطمئن باشید این رویه منفی هم تا پایان ماه رمضان ادامه نخواهد یافت!

این برنامه در دو روز گذشته با موضوع حلالیت گرفتن پیش می رود و مجری در انتهای برنامه از مهمان می پرسد که می خواهد چه کسی را حلال کند. مهمان روز پنجشنبه این برنامه در پاسخ به این سئوال جواب جالبی داد که شاید حرف دل بسیاری از افرادی باشد که زمانی راهشان به صدا و سیما افتاده است. او گفت: "با وجود همه آزار و اذیتی که امروز حراست صدا و سیما به من داشتند، آنها را حلال می کنم." جالب اینکه این اظهار نظر روی آنتن زنده آنچنان بردی داشت که علیخانی را در برنامه روز جمعه وادار به پاره ای توضیحات درباره تقسیم وظایف و مقررات و مسئولیت های افراد حراست سازمان کرد. اما به هیچ وجه زهر حرف های مهمان شب گذشته را نگرفت.

* ماجراهای چادر بازیگر "اغماء": تهیه کننده مجموعه ماه رمضانی "اغماء" درباره تأکید سازمان صدا و سیما در خصوص استفاده از پوشش چادر برای لعیا زنگنه در این مجموعه خاطرنشان کرد که از ابتدا قرار بر این امر نبوده، اما در ادامه تصمیم گرفته شده وی از پوشش چادر استفاده کند.

رضا جودی در مورد وضعیت پلان های گرفته شده گفت: "پس از یک هفته از شروع کار این تصمیم گرفته شد. بنابراین پلان های خاصی تصویربرداری نشده بود. ضمن اینکه این شخصیت در فضای بیمارستان مانتو و مقنعه دارد و در فضای عمومی جامعه از چادر استفاده می کند." شما قضاوت کنید طرح چنین نکته بی اهمیتی که نه در روند ادامه کار خللی ایجاد کرده و نه به جایی برخورده، چقدر ارزش خبری و انتشار از سوی تهیه کننده مجموعه دارد؟ این شیوه تیتر شدن به خاطر حواشی بی اهمیت هم حکایتی است!

* ماجراهای آمارگیری رادیو پیام: رادیو پیام صبح امروز قبل از اخبار ساعت 15/7 خبری از میزان استقبال مخاطبان از مجموعه های ماه رمضانی سیما پخش کرد که سئوال برانگیز است. گوینده اعلام کرد که مجموعه "یک وجب خاک" شبکه سوم سیما تاکنون بیشترین آمار را در میزان استقبال مخاطب داشته و ...

این نظر در حالی مطرح شد که در دومین روز ماه رمضان و پخش مجموعه های ماه رمضانی به سر می بریم و به نظر نمی آید مرکز تحقیقات و نظرسنجی صدا و سیما اقدامی برای آمارگیری در چنین مقطعی انجام داده باشد. شاید هم خود این رادیو یا احتمالاً گوینده مزبور اقدام به این کار کرده اند و چه جایی مناسبتر از آنتن زنده سراسری برای پرداختن به اظهار نظرهای شخصی!

* ماجراهای پیامک‌های مرگ: این ماجرای ادامه دار این هفته منجر به انتشار خبر مرگ محمدرضا شجریان شد که به علت محدود بودن و سابقه ذهنی دریافت‌کنندگان این پیامک خیلی زود با شکست مواجه شد و کارآیی خود را از دست داد.

* ماجراهای الیور استون 2: هفته گذشته وقتی سخنگوی الیور استون در گفتگو با خبرگزاری آلمان از تعویق پروژه احمدی‌نژاد خبر داد، فیلمساز سرشناس آمریکایی در ویتنام داشت درباره فیلم تازه‌اش تحقیق می‌کرد. اما خب ما اینجا دوستانی داریم که برای بالاتر رفتن اعتبار خبر خود منبع خبر را به خود استون ربط دادند و اعلام کردند خود وی روز جمعه در نیویورک با خبرگزاری آلمان صحبت کرده و ... .

غافل از اینکه استون بیچاره جمعه گذشته اصلا در نیویورک نبوده که بخواهد با خبرگزاری آلمان حرف بزند و خبر تعویق پروژه احمدی‌نژاد را به آنها بدهد. مگر اینکه همان روز از ویتنام به نیویورک بازگشته باشد، با خبرنگار خبرگزاری آلمان مصاحبه کند و دوباره به ویتنام برود تا درباره پروژه "پینکویل" با موضوع کشتار زنان و کودکان ویتنامی به دست ارتش آمریکا تحقیق کند.

ماجرا وقتی جالبتر می‌شود که فردای انتشار این خبر، چند روزنامه همان خبر اشتباه را بدون کم و کاست منتشر کردند و کسی هم متوجه نشد چرا الیور استون مدام بین ویتنام و آمریکا در رفت و آمد است. این ماجرا مثل همان ماجرای تیتر "صحه صدر" است که فردایش چند روزنامه عین این عبارت اشتباه را در صفحات فرهنگی هنری خود کار کردند و کسی هم نپرسید که بالاخره "سعه صدر" درست است یا "صحه صدر"!