به گزارش خبرنگار مهر، سیمای جمهوری اسلامی ایران در دهه هفتاد بود که از انحصار شبکه یک و دو بیرون آمد و با تأسیس شبکه سه سیما با رویکردی به جوانان و ورزش عرصه های جدیدی را در جذب مخاطب آزمود.
با اختصاص یک شبکه به برنامه های مورد توجه جوانان و همچنین ورزش که در بحران یکنواختی برنامه های سیما همچنان جای خود را بین جوانان به خصوص آقایان حفظ کرده بود، گامی بود در جهت آزمون معیارهای جدید برای جذب مخاطبی که می توانست انتخابگر باشد و با فشار دادن یک دکمه روی دستگاه کنترل از راه دور، تلاش یک گروه برنامه ساز را نادیده بگیرد. در حالی که تا پیش از این سهل الوصول نبودن امکان تغییر کانال برخی را اجباراً وادار به دیدن برنامه های یک شبکه می کرد.
در واقع از همین مقطع زمانی بود که برنامه سازان و مدیران شبکه های تلویزیونی با نگاهی نگران به این انتخابگری که با آزاد شدن ویدئو، رونق سینما، فیلم های قانونی و غیرقانونی ویدئویی و همچنین فتح عرصه ای جدید در رسانه های تصویری با سی دی، دی وی دی و نهایتاً ورود ممنوع دستگاههای ماهواره به بازار، ابعاد گسترده تری پیدا کرده بود الزامات مخاطب را به رسمیت شناختند و سعی کردند پل فرو ریخته ارتباط را به زعم خود هموار کنند.
در همین مقطع بود که با تأسیس شبکه پنجم با عنوان شبکه تهران و اختصاص یک شبکه استانی به استان های کشور، فقدان رویکرد به مناسبات درون گروهی شهرستان ها و استان ها در دستور برنامه سازی قرار گرفت و ساخت برنامه های انتقادی و زنده از مسائل و مشکلات روز حرف اول را در هر شبکه ای زد. برنامه هایی که با نقدهای تند و کوبنده بیش از هر چیز جانب مردم و حقوق شهروندی را نگه می داشت و فضایی به ظاهر شفاف برای پاسخگویی مسئولان فراهم می کرد.
اعتراض و شکایات مخاطبان و شهروندان از این پس بدل به نقاط قوت و روشن یک برنامه مردمی شد اما آنچه در واقع اتفاق افتاد استفاده ابزاری از این برنامه ها به عنوان سوپاپ اطمینان برای جلوگیری از نارضایتی جمعی مردم بود. امکانی هوشمندانه که بیشتر مواقع خود مخاطب را هم فریب می داد که در حال شنیدن صدا و درد دل خود است ولی آنچه شنیده می شد انعکاس صدای مخاطب بود در بوق تبلیغاتی که از آن تعبیر شفاف سازی می شد.
تأسیس شبکه چهار با شعار پرداختن به برنامه های علمی، فرهنگی و هنری فاخر ایران و جهان و نهایتاً شبکه خبر که به تأسی دیرهنگام از شبکه های خبری جهانی به صورت 24 ساعته اخبار روز ایران و جهان را از نظر مخاطب می گذراند، همگی در راستای سیاست های جدید برای تأمین گونه های مختلف سلایق مخاطب مفهوم پیدا کرد و این گونه بود مخاطب همه کاره شبکه های تلویزیونی شد و حرف اول و آخر را زد.
با چنین بذل توجهی طبیعتاً سویه تخت خبررسانی و اخبار که تا این مقطع در رسانه ملی باب بود، باید جای خود را به شیوه های نوین و حساب شده تری می داد. به این ترتیب اضافه شدن برنامه هایی چون گفتگوهای ویژه خبری با حضور سیاستگذاران، مسئولان و مدیران در گفتگوهای چالش برانگیز و نوعی ارتباط بی واسطه بین مردم و مسئولان مهمترین وجه برای تعبیر فضای روشن و سالم بین مردم و سیاستگذاران بود.
به علاوه اینکه شکل و شمایل برنامه های خبری هم تا جای ممکن به شکستن فضای میان مردم و هسته قدرت کمک کرد تا مخاطب باور کند شنونده حقایق است و همچون گذشته برای دانستن آنچه حق خود می داند به رسانه های دیگر کشورها پناه نبرد. البته این وجه با برخی برنامه های تبلیغاتی که آینه رسانه های ضد رژیم بود و شرایطی فراهم می کرد تا مخاطب خود آنها را نقد کند نیز تأمین می شد.
مجموعه های نمایشی و داستانی در این مقطع به سمت و سوی انبوه سازی پیش رفت و آنچه به عنوان ماحصل کار در اختیار مخاطب قرار گرفت همواره سطح کیفی یکسانی نداشت. آمار مجموعه های فاخر به دلیل تولید گسترده و سرمایه گذاری درازمدت کاهش یافت و در مقابل آمار تولیدات سهل الوصول که با بودجه کمتر تولید شده ولی عام ترین سطح ذائقه مخاطب را نشانه می رفت، رو به افزایش گذاشت.
در این میان تلویزیون جمهوری اسلامی ایران که آخرین منزلگاه برای نمایش فیلم های به نمایش درآمده در سینما و ... به شمار می رفت، در اقدامی به جای برخی تولیدات مشترک سینمایی دست به ساخت تله فیلم یا همان فیلم های تلویزیونی 90 دقیقه ای زد که خود آزمون عرصه ای جدید در محدوده این رسانه بود و طبق یک اصل کلی وقتی کمیت به فزونی گذاشت، کیفیت هم تحت تأثیر آن قرار گرفته و تا حد زیادی از دست رفت.
از تازه های این مقطع باید به رویکرد تلویزیون به ساخت برنامه ها و مجموعه های مناسبتی اشاره کرد. این ایام به تدریج فراتر از ایام ماه محرم، رمضان، نوروز و ... حرکت کردند و پروژه هایی به بهانه مناسبت هایی چون روزها و اعیاد خاص ساخته و پخش شدند. برنامه هایی که با تفکر حاکمیت بر همه لحظه های زندگی مخاطب دیگر 24 ساعته شدند و در ساعات پایانی شبانه روز تا صبح هم به تکرار برنامه های قبل می پرداختند.
تکرار از مولفه های آشنایی بود که همراه با افزایش شبکه های تلویزیونی و تولید انبوه خود را به رسانه ملی و در واقع مخاطب تحمیل کرد. با مجزا شدن علایق مخاطبان مختلف در شبکه های چندگانه و دسترسی به رسانه های دیگری که اشاره شد، به تدریج مخاطب از وجه تحمیلی که تلویزیون برای او به همراه داشت فاصله گرفت و یاد گرفت از انگشت اشاره خود روی دستگاه کنترل از راه دور تلویزیون استفاده های کاربردی تری بکند.
رسانه ای که در این مقطع هم چندان فاصله ای با سویه تبلیغاتی و فرمایشی خود در مقطع قبل نگرفت بلکه تنها زاویه خود را بنا به مصلحت اندکی تغییر داد تا باز هم با زبان عمومی جامعه حرکت کرده و از قافله دوران عقب نماند.
نظر شما