هوشنگ توکلی، بازیگر نقش رحمان سلیمپور در مجموعه "شکرانه"، درباره بازی خود در این مجموعه به خبرنگار مهر گفت: "بعد از مجموعه "زیر تیغ" پیشنهادهای زیادی داشتم که همه رنگ و بوی نقش دایی این مجموعه را میداد. من هم میخواستم خاطره دایی در ذهن مخاطب باقی بماند، به همین دلیل پیشنهادها را نپذیرفتم."
وی ادامه داد: "وقتی سیناپس مجموعه "شکرانه" را خواندم ساختاری فوقالعاده داشت. محمدهادی کریمی هم فیلمنامهنویس خوبی است و کار را میشناسد. اعتبار کریمی و سیناپس خوب باعث شد کار را بپذیریم. از سوی دیگر سعید سلطانی هم امتحان خود را پس داده و کارش را بلد است."
توکلی درباره اینکه چرا شخصیت سلیمپور در "شکرانه" عمق ندارد و در کلیشهها اسیر شده، گفت: "بله، دقیقاً همین است که شما اشاره کردید. شخصیت عمق ندارد و اتفاق خاصی هم نمیافتد. هر اثر دراماتیک و نمایشی بافت داستانی دارد و اگر روابط خوب پرورش پیدا کند به موفقیت منجر میشود. میان بازیگران باید تقابل به وجود بیاید. اگر این نسبت به هم بریزد، کار هم ضعیف میشود. به نظرم سکانسهایی که در ایران گرفته شده خیلی بهتر از سکانسهای تاجیکستان است. به بخش تاجیکستان کم توجهی شده است."
بازیگر نقش سلیمپور ادامه داد: "البته در ایران هم روابط قطع شده و هیچ اتفاقی نمیافتد. مثلاً من پدری هستم که تلاش میکند بحران پیش آمده را حل کند، اما ما اتفاق خاصی نمیبینیم، ولی عاطفه رضوی و حسن جوهرچی بازیهایی دیدنی دارند. مجموعه "شکرانه" ضعف در قصهگویی دارد و در حال حاضر که کار را دنبال میکنم، متوجه میشوم مجموعه آشفته و به هم ریخته است و نتیجه دلخواه به دست نیامده است."
توکلی خاطرنشان ساخت: "همه تلاش خود را کردند، اما عجلهای که در کار بود و اعمال نظرهای جانبی منجر به پاره شدن بافت کار شده است. به نظرم لزومی ندارد تماشاگران داستان مجموعه "شکرانه" را دنبال کند، چرا که در این کلاف سردرگم اسیر میشوند. نارضایتی از کل مجموعه وجود دارد. فکر نمیکنم سلطانی و کریمی هم از این مجموعه راضی باشند، چرا که نتیجه خوبی نداده است."
وی مفهوم این مجموعه را که مستقیم به حق الناس پرداخته، اینگونه ارزیابی کرد: "در همه جای دنیا مردم راستگویی را دوست دارند. به عنوان نمونه چرا مردم "زیر تیغ" را دوست داشتند، برای این بود که درباره واقعیت صحبت میکرد. نه اینکه برای مردم از تخیل بگویند. مجموعه "شکرانه" تخیلی است. گاهی پیش میآید که مجموعهای درباره یک مفهوم واقعی صحبت میکند، حال ممکن است ساختار و تکنیک ضعیف باشد، اما وقتی داستان راست باشد مردم هم با آن ارتباط برقرار میکنند، ولی وقتی قصه راست نباشد، حتی از بازیگران توانمندی هم استفاده شود، مخاطب با کار ارتباط برقرار نمیکند."
بازیگر نقش رحمان در ادامه افزود: "فکر میکنم سلطانی خیلی زیر فشار و خسته بود. روزی نزدیک به 14 تا 15 ساعت کار ذهن را فرسوده میکند و اینکه یک داستان ذهنی را در خیال خود پرورش دهید و بر مبنای آن ارتباط برقرار کنید. او باید سئوالاتی را برای خودش پاسخ دهد که چرا کار سقوط کرد. من با سلطانی رابطه خوبی داشتم و به او در طول کار اعتماد میکردم و به او اعتماد میدادم، اما وقتی متن در اختیار نباشد، عجله هم حاکم باشد یا به خاطر روابط عاطفی بازیگری تحمیل شود، مسلماً کار ضعیف میشود."
وی اشاره کرد: "از سوی دیگر سیناپس خیلی تغییر کرد. به عنوان نمونه بار اصلی منفی قصه بر عهده حسن جوهرچی داماد خانواده بود، در حالی که بعد بازیگری مثل فرهاد قائمیان اضافه شد که آن هم بازی ضعیفی داشت. یک بخش از گرههای داستان را جوهرچی (سعید) و بخشی دیگر را رضوی (منیر) باز میکردند. در واقع تغییرات شالوده کار را پاره کرده است. یا پوریا پورسرخ بازی خیلی ضعیفی دارد. اصلاً این بازیگر در این حد نیست. خیلی ضعیف رابطه متقابل برقرار کرده است. بازی او منجر به افت کار شده است. وقتی اشتباههای تحمیلی وجود داشته باشد، کل مجموعه زیر سئوال میرود."
توکلی درباره اینکه آیا باز هم در مجموعههای مناسبتی بازی میکند یا نه گفت: "نه، دیگر بازی نمیکنم یا اگر هم بازی کنم به این شرط است که فیلمنامه کامل نوشته شده باشد و عوامل تولید را بشناسم، چرا که مردم یک ماه تمام وقت خود را صرف دیدن مجموعهها میکنند، نباید تخیلی کار کرد."
وی ادامه داد: "بازیگران تاجیک خوب هستند. به نظرم فرصتی نبوده تا از آنها بازی گرفته شود. از سوی دیگر در مجموعه "شکرانه" ضعف مدیریتی هم دیده میشود. با وجود اینکه بچهها با جان و دل کار کردند و چهار ماه تولید سنگینی داشتیم، اما ای کاش زودتر تولید شروع میشد. متن کامل نوشته شده بود و تغییرات عاطفی هم در کار ایجاد نمیشد."
نظر شما