به گزارش خبرنگار مهر، احمد سمیعی گیلانی صحبت درباره سبک شناسی شعر فارسی را چنین آغاز کرد: در مورد کلیات سبک شناسی کارهای بسیاری انجام گرفته است که مهمترین آنها را مرهون سیروس شمیسا هستیم. البته از زبان های خارجی نیز تالیفات متعددی در این عرصه وجود دارد و منابعی که من نیز استفاده کرده ام، بیش از تالیفات داخلی، همان منابع خارجی است.
وی افزود: در سبک شناسی شعر سه عنصر سبک، شعر و زمان وجود دارد. این سه مفاهیمی سیال و دستخوش تحول هستند؛ حتی خواص و کیفیت شعر و زبان نوعا در هر دوره تفاوت می کند. زبان در دوره هایی گاه ایستا و گاه پویاست. همین طور مفهوم شعر مدرن و شعر سنتی به نسبت این خصوصیات تغییر می کند. در شعر بیشتر وزن به موسیقی درونی مبدل می شود. به طور کلی می توان گفت ساختار در هر اثر شاعرانه به مقتضای محتوا تغییر می یابد و دیگر کلیشه ای نیست اما سبک به سبب مفاهیم یکسان باقی می ماند. به هر حال معیارهای اطلاق شعر با یکدیگر تفاوت دارند و نمی توان به عنوان مثال با استناد به معیارهای شعر مدرن اشعار سلجوقی را مورد سنجش قرار داد.
سمیعی گیلانی در ادامه گفت: شعر باید مطابق با رفتار، رویکرد و معیارهای زمان خود سنجیده شود و مورد داوری قرار گیرد. هر دوره ای از زمان دارای شعر ویژه ای است که با سنت ها و سلایق مختلف آمیخته می شود. در اثر شاعرانه مایه هایی وجود دارد که از آفت کهنگی مصون می ماند. مسائلی چون انسان و سرنوشت، انسان و ملکوت و پرسش هایی نظیر از کجا آمده ام و به کجا می روم، در زندگی چه جایگاهی دارم و نیز نقش انسان در کائنات همواره پرسش هایی بوده که در شعر مطرح شده است. بنابراین اگر اشعار فردوسی، خیام و حافظ جاودانگی می یابد و جهان شمول می شود تماما مدیون چنین پرسش هایی است که در شعرشان به چشم می خورد.
این محقق ادبی اضافه کرد: به قول ارسطو شعر جهان شمول و از تاریخ فلسفی تر است؛ به عبارتی شاعر نیازی به شمردن گلبرگ گل لاله ندارد. هنگامی که یک اثر مستقل با معیارهای نو و منحصر به خود بررسی می شود می تواند ارزش دیگری یابد. در نقد اثر، ملاک های تازه ای همواره دخیل هستند که به ارزش کار می افزایند. به عنوان مثال در شعر حافظ، هدف جستجو کردن وجوه مشترک نیست بلکه نوعی ویژه آفرینی در اشعار وی به چشم می خورد. هر اثر ادبی مانند یک موجود زنده دارای مشخصات منحصر به فردی است. سبک شناسی به ویژگی ها و جنبه های فردی ادبی توجه بسیار دارد بنابراین باید با استفاده از این جنبه ها متمایز شود.
وی افزود: اگر بخواهیم فردوسی را به سبک خراسانی و سعدی را به سبک عراقی نسبت دهیم باید بگوییم فردوسی پیش از هر چیز فردوسی و سعدی پیش از هر چیز سعدی بوده است. سبک فرآورده کار است یعنی امری انضمامی است نه انتزاعی. می توان گفت سبک بینش نیست بلکه طرز بیان بینش است.
سمیعی گیلانی در پایان خاطرنشان کرد: باید بگویم برای الفاظ ادبی و ادبیات می توان معنای وسیعی قائل شد. اما ادبیات آن طور که مرسوم بوده، نوشتار یا سخنی زیبا و لطیف است.
نظر شما