۱۵ آبان ۱۳۸۶، ۱۳:۴۹

درد دلهای برادر 5 شهید؛

قرار ما این نبود . . .

قرار ما این نبود . . .

13 آبان سالروز شهادت جواد افراسیابی بود. چهارمین شهید یک خانواده . خانواده‌ای با 5 شهید و دو جانباز. شاید نظیر این خانواده در کشور ما به تعداد انگشتان یک دست هم نباشد...

حتی گفتنش هم آسان نیست.  5 فرزندت را در راه خدا، در راه اعتلای نام و آوازه این مرز و بوم، در راه حفظ و حراست دین و ناموس و شرف ایران بدهی، دو فرزند دیگرت با مهر جانبازی، گلزخم‌های دوران حماسه را پیش چشمانت تصویر کنند،  و تو هیچ توقعی از کسی نداشته باشی. خودت را طلبکار ندانی و ...

... و حتی امروز وقتی برخلاف شعارها و تبلیغات عده ای ، بعنوان یک شهروند عادی هم چنانکه باید و شاید به حق و حقوقت توجه نشود. و...

پدر خانواده سخن نمی‌گوید. پای درد دلهای جانباز، حاج محسن افراسیابی می‌نشینیم... فکر می کنیم که یک جانباز و فرزند چنین خانواده ای ،انقدر بر گردن ما حق دارد که سخنانش را بدون مصلحت های خود ساخته و بی کم و کاست به گوش مسوولین برسانیم. مخاطب او ما و مسوولینی هستیم که وی از آنها در خواست می کند به این جمله توجه کنند:"این قرار ما نبود..."

محسن افراسیابی برادر شهدای افراسیابی است. از میان 7 برادر تنها او و حبیب از دوران حماسه و خون با تنی مجروح باز مانده اند. وی در گفتگو با خبرنگار گروه دفاع مقدس خبرگزاری مهر، یک یک برادران شهیدش را نام می برد و می گوید: اولین شهید خانواده افراسیابی ابراهیم 13ساله است که در 21 بهمن 57 در جریان انقلاب به شهادت رسید. اسماعیل سومین پسر و دومین شهید خانواده افراسیابی است که به عنوان خبرنگار و نویسنده در خبرگزاری جمهوری اسلامی مشغول بود و در عملیات فتح المبین در دشت عباس به شهادت رسید. سومین شهید حاج امیر افراسیابی که فرزند ارشد خانواده بود و در عملیات رمضان در منطقه کوشک به شهادت رسید. چهارمین شهید هم حاج جواد افراسیابی است که در منطقه ارتفاعات کانیمانگا عملیات والفجر 4 شهید شد و بعد از ده سال در سال 72 پیکر مطهرش به خانواده برگشت. حاج علیرضا دومین فرزند و آخرین شهید خانواده افراسیابی است که پس از تحمل سالها مجروحیت ناشی از مصدومیت شیمیایی در سال 72 در بیمارستان خاتم الانبیاء به شهادت رسید.

استفاده از نام خانواده شهدا ابزاری برای تبلیغ برخی از افراد شده که با رسیدن به آن پست و مقام دیگر سخنان خود را در مورد این قشر فراموش می کنند.

جانباز محسن افراسیابی با شروع غائله کردستان با تأسی از دیگر برادران خود به عضویت سپاه در آمد و با آغاز جنگ تحمیلی در 31 شهریور 59 به جنوب عزیمت کرد و در آبادان مجروح شد و پس از بهبودی به جبهه های غرب و به گروه شهید اندرزگو پیوست و تا پایان جنگ در جبهه حضور داشت. او نیز مانند بسیاری از جانبازان جنگ تحمیلی به دنبال تعیین درصد مجروحیت خود نرفته و در خصوص علت آن گفت: برای برادرم حبیب که مجروحیتش از من بیشتر است و تعیین درصد شده چه کرده اند که برای من بکنند؟! حتی این اواخر هم در جواب خواسته جانبازان می گویند" اصلا کی به توگفت که بری جنگ!" متأسفانه یکی دو سال بعد از پایان جنگ این وضعیت بی توجهی و برخوردهای توهین آمیز را در برخی از ادارات می بینیم که ما امیدوار بودیم با آمدن دولت دکتر احمدی نژاد این مسائل را شاهد نباشیم. هرچند خانواده شهدا مدتهاست به دلیل این برخوردها دیگر به بنیاد شهید کمتر مراجعه می کنند.

وی بازدید مسئولین بنیاد شهید از خانوده شهدا را خیلی محدود عنوان کرد و گفت: در این دیدارها هم جز اینکه نمک بر زخم دل خانواده شهدا بریزند کار دیگری نمی کنند.

محسن افراسیابی با بیان اینکه متأسفانه نام و یاد خانواده شهدا وسیله ای برای ترقی برخی از مسئولین شده است، افزود: استفاده از نام خانواده شهدا ابزاری برای تبلیغ برخی از افراد شده که با رسیدن به آن پست و مقام دیگر سخنان خود را در مورد این قشر فراموش می کنند. در صورتیکه باید به بچه های شهدا رسیدگی کنند. برخی از مسئولین که به خانه ما آمده اند فکر نمی کنم جز اینکه باری روی دوش پدرم بگذارند، باری را بر داشته باشند! اینها تکریم به چه می گویند همینکه فقط در تلویزیون نامی از آنها بیاورند ، یا عمل کردن به گفته ها و وعده های خود؟!

شاید 20درصد مسئولین جایگاه واقعی خانواده شهدا و ایثارگران را محترم بشمارند . آنها کسانی هستند که از رهبر پیروی می کنند. بقیه مسئولان تنها وقتی که کارشان گره پیدا می کند یاد خانواده شهدا می‌افتند؛ آنها متأسفانه خانواده شهدا را تنها وسیله برای مقاصد مدیریتی خود کرده اند.

وی تکریم واقعی خانواده شهدا را در شنیدن سخنان آنان دانست و تأکید کرد: مسئولین بروند درد دل آنها را بشنوند و رسیدگی کنند، و با استفاده از اسم خانواده شهدا برای بالارفتن از پست های مختلف دل آنها را نسوزانند. این تکریم توسط بعضی ها تنها در حرف خلاصه شده و در عمل ما چیزی نمی بینیم. شاید 20درصد مسئولین جایگاه واقعی خانواده شهدا و ایثارگران را محترم بشمارند . آنها کسانی هستند که از رهبر پیروی می کنند. بقیه مسئولان تنها وقتی که کارشان گره پیدا می کند یاد خانواده شهدا می‌افتند؛ آنها متأسفانه خانواده شهدا را تنها وسیله برای مقاصد مدیریتی خود کرده اند.

جانباز افراسیابی سرگردانی خانواده شهدا در تشکیلات اداری را یادآور شد و افزود: پدرم بیش از یک سال و نیم است که به دنبال وقت ملاقات با رئیس جمهور است. فکر می کنم در تهران دو یا سه خانواده نظیر خانواده ما بیشتر نباشند اما پدرم یک سال و نیم نتوانسته است با رئیس جمهور ملاقاتی داشته باشد و تنها از این دفتر به آن دفتر او را می فرستند بدون هیچ نتیجه ای؛ به هرکس می گوییم تنها با کلمات زیبا ما را به آینده و هفته دیگر حواله می کنند.

وی عدم رضایتمندی خانواده شهدا و ایثارگران از نابسامانی امور فرهنگی و اجتماعی را، دوری از فرمایشات حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب دانست و تأکید کرد: خانواده شهدا اگر اعتراضی بکنند می گویند از نام و خون شهدا سوء استفاده می کنند و اگر هم فریاد نزنند ، باید بنشینند و خون دل بخورند.

ما نباید انتظار زیادی از نسل فعلی داشته باشیم  چراکه یکسری از مسئولین که در آن زمان هم مسئولیت داشتند، حقیقت بچه های جنگ را درک نکردند، اگر درک می کردند اینطور به دنیا نمی چسبیدند؛ چطور نسل امروز با دیدن اعمال برخی از مسئولین فعلی می توانند درک واقعی و ارتباط درستی نسبت به جریان دفاع مقدس داشته باشند.

وی متولی اصلی رسیدگی به امور خانواده شهدا را بنیاد شهید عنوان کرد و از بیکاری و ضعف بنیه تحصیلی برخی از فرزندان شاهد به دلیل عدم توجه این سازمان به نیازهای واقعی آنان اظهار تأسف کرد و افزود: بسیاری از فرزندان شهدا برای یافتن شغل بارها به بنیاد مراجعه کردند اما این توصیه نامه ها در واقع هیچ ارزشی برای وزارتخانه ها و ارگان های مختلف ندارد. 

برادر شهدای افراسیابی در پاسخ به این سوال که آیا نسل امروز درک واقعی از حوادث دوران دفاع مقدس دارد؟ گفت: ما نباید انتظار زیادی از نسل فعلی داشته باشیم  چراکه یکسری از مسئولین که در آن زمان هم مسئولیت داشتند حقیقت بچه های جنگ را درک نکردند، اگر درک می کردند اینطور به دنیا نمی چسبیدند؛ چطور نسل امروز با دیدن اعمال برخی از مسئولین فعلی که در دوران جنگ بودند می توانند درک واقعی و ارتباط درستی نسبت به جریان دفاع مقدس داشته باشند. با دیدن برخی عملکردها گاهی خجالت می کشیم بگوییم ما در کنار شهدا بودیم.

"وقتی فرزند شهید حاج جواد افراسیابی -و خیلی دیگر از این فرزندان -کسی که پدرش چندین بار مجروح شد، یک بار دستش و بار دیگر پایش را از دست داد و دو بار اسیر شد و فرار کرد و در نهایت در ارتفاعات غرب ایران به شهادت رسید پس از چندین بار پیگیری نتوانسته در یکی از وزارتخانه ها - با وجود تبلیغاتی که نسبت به قوانین موجود در خصوص اشتغال خانواده شهدا و جانبازان می شود- استخدام شود و این درحالی است که از بستگان مسئول کارگزینی وزارتخانه با یک تلفن استخدام می شود چه می توانیم بگوییم؛ مسئول عدم پویایی و ارتقای شغلی و تحصیلی و معیشتی خانواده شهدا کیست؟"

وی در خصوص انتظار خانواده شهدا از مسئولین گفت: هدف شهدا و خانواده آنها رضایت خداست و همیشه تلاش داشته اند باری از دوش دیگران بردارند. خانواده شهدا جزئی از این مردم هستند و مردم ایران مردمی شریفند که به خانواده شهدا و ایثارگران احترام می گذارند. قشر ایثارگر هیچ انتظاری ندارند. این قشر بی ادعا تنها خواسته ای که دارند این است که مسئولین حداقل نام خانواده شهدا را وسیله ترقی خود نکنند و تنها مثل بقیه مردم به آنها هم توجه کنند. نگویند خانواده شهدا در اولویتند و از طرفی در عمل ما هیچ احترامی را در توجه به این قشر نبینیم.

محسن افراسیابی در خصوص میزان بهره مندی خانواده شهدا و ایثارگران از امکانات رفاهی -ورزشی وغیره گفت: ما خودمان که از این قشر هستیم فقط به دنبال کسب روزی حلال خودمان هستیم و دنبال مسائل دیگری نیستیم. حتی برادر بزرگ ما حاج امیر قبل از جنگ در بازار طلا فروش بود و تمام مال و سرمایه خود را خرج سپاه باختران کرد. آن زمان حقوق و درجه ای در سپاه نبود . تمام ثروتش را خرج بچه رزمنده ها کرد.

"اما این آمارهایی که هر از گاهی می دهند بیشتر برای تبلیغات است، بسیاری از خانواده شهدا و جانبازان با این تصور که انسان اگر برای خدا قدم برداشته باشد شرم آور است که دنبال مسائلی مثل وام مسکن، وام تحصیل و... باشد کمتر به بنیاد مراجعه می کنند. اما من تنها این را به شما می گویم که اگر جانباز یا خانواده شهید بیست سال هم به بنیاد شهید مراجعه نکرد، هیچ کس به سراغش نمی رود . بنیاد شهید بر اساس مناسبت ها برنامه هایی را برای تبلیغ ارائه می کند در حالیکه ما هزاران هزار جهان آرا و صدها نفر نوجوان در جنگ از دست دادیم و متأسفانه از خیلی از آنها یادی نمی شود و در مظلومیت و گمنامی به سر می برند."

قشر ایثارگر هیچ انتظاری ندارند.این قشر بی ادعا تنها خواسته ای که دارند این است که مسئولین حداقل نام خانواده شهدا را وسیله ترقی خود نکنند و تنها مثل بقیه مردم به آنها هم توجه کنند. نگویند خانواده شهدا در اولویتند و از طرفی در عمل ما هیچ احترامی را در توجه به این قشر نبینیم.

وی که با کمک چند تن از جانبازان جهت حمایت مالی از برخی از خانواده شهدا و جانبازان تعاونی تشکیل داده است، در این خصوص به خبرنگار مهر گفت: با گرفتن سفارش از مراکز و ارگان های مختلف به ارائه خدمات می پردازیم که با سودآوری برخی از طرحها کمک هزینه زندگی برخی از خانواده شهدا و جانبازان را برعهده گرفته ایم. اما متأسفانه در این مسیر نه تنها عده ای از مسئولین ما را همراهی نمی کنند بلکه گاهی کارشکنی کرده و ما را از آن هدف اصلی خود که استقلال مالی تعدادی از خانواده شهداست دور می کنند.

محسن افراسیابی در پایان ضمن تشکر از انعکاس سخنان و درد دلهای خانواده شهدا در خبرگزاری مهر، خطاب به مسئولان نیز گفت: تنها حرفم این است که مسئولین سفارشات امام(ره) را فراموش نکنند چون قرار ما این نبود....

گفتنی است؛ شهید حاج جواد افراسیابی فرزند چهارم خانواده افراسیابی بود که پس از پیروزی انقلاب و شروع غائله کردستان برای نبرد با ضد انقلابیون به فرماندهی شهید کاوه به غرب کشور رفت. وی با شروع جنگ تحمیلی همراه با دیگر اعضای کادر سپاه پاسداران به نفت شهر خوزستان رفت و با سقوط این شهر به گیلان غرب بازگشت. شهید جواد افراسیابی از بنیانگذاران« گروه چریکی شهید اندرزگو» بود که فعالیت های پارتیزانی، شناسایی، تخریب، پاکسازی منطقه و... را انجام می دادند. او در حالیکه یک پا و یک دست خود را در عملیات های مختلف از دست داده بود ولی همچنان در جبهه حضور داشت و سرانجام در 13 آبان 62 درعملیات والفجر4 به شهادت رسید.

کد خبر 579956

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha