هنگام وارد شدن اجازه ورود گرفتیم. مثل وقتی که به حرم وارد میشویم. از حضرت زهرا (س)، امام حسین (ع) و آقا اباصالح (عج) … نسیم خنکِ همیشگی روضهها اولین حسی بود که از ما پذیرایی کرد و بعد از آن، انعکاسهای نور در تاریکی شب، یکی پس از دیگری به سمت ما آمدند. زیارت عاشورا خواندیم.
زیارتی برای آنکه به محبوب خود بگوییم چقدر دوستش داریم و میخواهم با او باشیم.. به او بگوییم که تا همیشه با آنکه با شما صلح کرده، در صلحم و با آنکه با شما در جنگ است، خواهم جنگید. باید یادم میماند هر روز در جنگی هستم. جنگی که هر روز باید ختم به خیر شود.
خوشحال از اینکه امام حسین علیه السلام ما را طلبیده، کنار هم نشسته بودیم.
همسر شهید «کجباف» از شهدای دفاع مقدس در این مجلس میگفت: «همسر من جوانی خود را وقف کرد. نه یک روز و دو روز.. بلکه همهٔ آن ٨ سالِ سخت را. بی هیچ چشم داشت و توقعی مبارزه کرد و هرگز از کشور طلبکار نبود. با عشقِ خالص این کار را انجام داد.»
پس از همسر شهید کجباف حجتالاسلام علیپور سخنرانی کرد و حرفهای او این سوال آغاز شد: «اگر فرشتهٔ وحی، حضرت جبرئیل در حال حاضر نازل شود، و از شما یک آرزو را به اذن خدا، به سوی برآورده شدن ببرد، چه خواهید خواست؟» سوالی که پاسخ به آن تفکر زیادی میخواهد.
این سخنران به کسانی که شنونده این مراسم بودند یادآوری کرد که شیعه دو بالِ سرخ و سبز، به نام عاشورا و انتظار ظهور را دارد. در اوج است و زمین نمیخورد، لذا باید امیدوار باشید.
پس از پایان سخنرانی هم روضه خوانی و سینهزنی توسط حججالاسلام علیپور و قبیتی انجام شد.
نظر شما