ذهن آدمی را حوزهای "علت یاب" می نامند. به عبارت دیگر، علتیابی را از ویژگیهای ذهن به حساب می آورند و این البته با موضوع "اصل علیت " یکی نیست. اصل علیت یک مقوله فلسفی و مابعدالطبیعی است در حالی که "تبیین علی" موضوعی در معرفت شناسی و شاخه اساسی آن فلسفه علم به حساب می آید. از لحاظ قدمت البته موضوع اصل علیت بر تبیین علی می چربد . علاوه بر این نمی توان این نکته را نادیده گرفت که تبیین علی ، وادیهایی بس تازه برای اصل علیت فراهم کرده و به روی آن چشم اندازهای جدیدی را گشوده است؛ هرچند که آبشخورهای تبیین علی، در آغاز پیدایش معرفت شناسی جدید ، با مقوله علیت بی ارتباط نیست. خلاصه اینکه دو مفهوم تبیین علی و اصل علیت دو مقوله جدا از هم هستند و خلط و خبط این دو آدمی را به مغالطه های زیادی می کشاند.
از یک منظر می توان تبیین علی را به دو قسم ؛ تبیین علی در علوم طبیعی و تبیین علی در علوم انسانی تقسیم کرد. گرچه عده زیادی از اندیشمندان و فیلسوفان خواهان آن بوده اند که قوانین حاکم بر جهان مادی را به انسان نیز گسترش و بسط دهند و رفتار آدمی را به مانند حرکت ماده تبیین نمایند، اما تاریخ علم گواه خوبی برای شکست این تلاش است و تقسیم بندی ما را موجه جلوه می دهد.
جدا از این دو مقدمه، هدف از این مقال کوتاه توضیح یکی از ویژگیهای تبیین علی در این مرز و بوم است آن را "تک سبب بینی "در پدیده های مربوط به انسانی می نامیم. پدیده هایی که به انسان مربوط می شوند از آن جهت که پیچیدگیهای آدمی در آنها نیز ساری و جاری هستند و عوامل زیادی در شکل گیری و حادث شدن آنها دخیل هستند طبیعتاً از جنبه های گوناگونی قابل مداقه، بررسی و تجزیه و تحلیند. اما یک تبیین تک سبب بین از آن رو که توصیفی از یک مجرا را مورد توجه قرار می دهد توصیفی ناقص به شمار می رود.
از ویژگیهای دیگر این نگاه و تبیین آن است که یکسونگری و تک سبب بینی نه تنها توصیفی ناقص را ارائه می دهد بلکه راه لها و نتیجه گیریهای مسبوق به این توصیف را نیز به صفات خود مبتلا می سازد. به عبارت دیگر، ویژگیهای این نوع تبیین به راه حلها نیز سرایت می کنند و جوابها را نیز در محدوده تنگ و بسته نگه می دارد.
به گمان ما جامعه ای که در آن زندگی می کنیم در مقام تبیین و تحلیل وقایع کم و بیش دچار این ویژگی تک سبب بینی است. هنگامی که مسئولی عنوان می کند " ایران مشکل فرهنگی، سیاسی و امنیتی ندارد بلکه مشکل ما مشکل اقتصادی است" یا وقتی که یکی از اندیشمندان این دیار یادآور می شود که " دانشمندان را تشویقها و جوایز بینن المللی می سازند" یا موقعی که در بین مردم می شنویم که " همه مشکلات ما به خاطر امریکا و انگلیس هستند" یا " جمعیت زیاد، توسعه یافتگی را به وجود آورده است" و از این قبیل عبارات، در همه این نقل قولها ویژگی و خصیصه فوق بوفور و بوضوح هویدا است.
این پدید ( اینکه ما در تبیین علی ، تک سبب بین هستیم) خود محتاج تبیین علی مفصلی است ! اما در عمل – غیر از اینکه تک سبب بینی پدیده ها و معضلهای انسانی و اجتماعی به تک بعدی شدن جوابها و راه حلها می انجامد – موجب می شود برای یک مشکل، بیش از یک علت بر نشماریم و به همین ترتیب برای آن بیش از یک راه حل نیز تصور نکنیم. علاوه بر آن، وجود چنین عقیده ای عام می تواند جامعه را برای سپردن سرنوشت خویش به گروه و افرادی خاص اماده کند. البته صفاتی دیگر را نیز می توان برای تبیین علی در دیار ما برشمرد؛ ویژگیهایی چون: ساده و سهل پنداشتن پدیده های اجتماعی، خلط پدیده های اجتماعی با مباحث مابعدالطبیعی و عرفان که تبیین آنها مقالی مجزا را خواهان است.
به گمان ما این خصیصه حتی در گفتارها و نوشتارهای بسیاری از روشنفکرانمان نیز به چشم میخورد. از آن جهت که "معضلشناسی" و "از فاصله دیدن امور و مسائل" جزو وظایف اصلی روشنفکران و اندیشمندان است این ویژگی، ضعفی کوچک برای آنها به حساب نمیآید.
تکسبب بینی را هم باید به عنوان یکی از موانع بنیادین تفکر انتقادی به حساب آورد چرا که ذهن ما اینگونه ساخته شده که بر عاملی تکیه میکند و از عوامل دیگر غافل میشود.
نظر شما