به گزارش خبرنگار مهر، لس انجلس تایمز اعلام کرد بازیگر ایرانی فیلم سینمایی "بادبادکباز" ساخته فورستر تا سال 1997 به عنوان یک آرشیتکت مشغول کار بود تا اینکه آشنایی تصادفی با عباس کیارستمی سرنوشتی دیگر را برای او رقم زد.
به گفته همایون ارشادی او یکروز پشت چراغ قرمز یکی از خیابانهای تهران منتظر بود که دید کسی به شیشه پنجره خودرو او میزند. سرش را برگرداند و متوجه شد یکی از معروفترین فیلمسازان ایران میخواهد با او حرف بزند.
مارک فورستر در پشت صحنه "بادبادک باز"
ارشادی شیشه را پائین کشید. مرد گفت: "من عباس کیارستمی هستم. میخواهم یک فیلم بسازم و دوست دارم شما هم در این فیلم باشید." فردای آن روز کیارستمی به دفتر کار ارشادی رفت. این دو درباره بازیگری حرف زدند و کیارستمی به این نکته اشاره کرد که فردا باید برای شرکت در یک جشنواره از کشور خارج شود، اما دستیارش هست و بد نیست ارشادی برود و تست بازیگری بدهد. سه هفته بعد او برای بازی در فیلم 1997 "طعم گیلاس" انتخاب شده بود.
این برخورد باعث شد ارشادی که دانشآموخته رشته معماری از دانشگاه ونیز در ایتالیا در 1970 بود، با بازی در فیلمهای سینمایی، مجموعهها و فیلمهای تلویزیونی و فیلمهای کوتاه، در حرفهای دیگر مشغول کار شود. امروز بازیگر 60 ساله ایرانی در یکی از مطرحترین درامهای فصل بازی کرده است: "بادبادک باز".
این فیلم بر مبنای رمان پرفروش خالد حسینی ساخته شده و مارک فورستر آن را کارگردانی کرده است. داستان درباره دو دوست دوران کودکی است که راه زندگی آنها سال 1975 در دوران پرآشوب افغانستان در آستانه جنگ از هم جدا میشود. امیر، یکی از این دو دوست پس از دو دهه زندگی در آمریکا به سرزمین مادری خود برمیگردد که تحت حکومت طالبان به ویرانه بدل شده و میکوشد پسر دوستش را پیدا کند.
کتاب "بادبادکباز" که بیش از هشت میلیون نسخه آن به فروش رسیده، مورد توجه استودیو دریم ورکس قرار گرفت که حاضر شد نسخه سینمایی آن را تهیه کند و در نهایت فیلم از جمعه پیش به طور محدود در سینماهای آمریکا به طور محدود به نمایش درآمده است.
ارشادی در این فیلم نقش "بابا" را بازی میکند، یک تاجر اهل کابل که با به هم ریختن اوضاع سیاسی در افغانستان همراه پسرش (ذکریا ابراهیمی) به آمریکا میگریزد. ارشادی گفت وقتی فورستر از او خواست فیلمنامه را بخواند تصور نمیکرد برای نقش شخصیت بابا مناسب باشد.
او گفت: "به نظرم کتاب عالی است، اما من کوتاهتر از شخصیت بابا هستم. من قوی هیکل نیستم. چند عکس یکی از دوستانم را برداشتم و پیش مارک (فورستر) رفتم. گفتم فکر کنم کسی را که به درد تو میخورد پیدا کردهام. عکس یک بازیگر دیگر ایرانی را آوردهام که میتواند در این نقش بازی کند."
تصورش را بکنید در آن لحظه چه در ذهن فورستر گذشت. او از یک بازیگر خواسته بیاید نقشی را بخواند و آن بازیگر نفری دیگر را پیشنهاد میکند. کارگردان از ارشادی خواست بخشی از فیلمنامه را که بابا در بیمارستان بستری است، بخواند. فورستر گفت قدرت و در عین حال سادگی نقش آفرینی ارشادی در آن لحظه او را قانع کرد انتخابی مناسب برای آن نقش است.
کارگردان فیلمهای "ضیافت اهریمن" و "در جستجوی نورلند" در این باره گفت: "نکته حیرتانگیز درباره ارشادی طبیعی بودن اوست. خیلی از بازیگران به تکنیک خود تکیه می کنند، اما او تنها به دل خود متکی است." تعامل میان کارگردانها و بازیگران میتواند بسیار متفاوت باشد، اما فورستر و ارشادی برای بهتر انجام شدن کار صرفا به شایستگیهای ذاتی یکدیگر تکیه کردند.
ارشادی گفت: "ما مینشستیم و فیلمنامه را میخواندیم و درباره آن با هم حرف میزدیم. او توضیح میداد چه میخواهد. همین. بعضی وقتها میگفت زیاد دستها یا انگشتانت را بالا نگیر، برای اینکه من عادت دارم هنگام حرف زدن انگشتم را به حالت نشانه بالا بگیرم."
ارشادی کار معماری را رها نکرده و توضیح میدهد در اجرای پروژههای ساختمانی در ونکوور نقش داشته است. او از اواخر دهه 1970 سالهای سال در این شهر زندگی میکرد و بچهها و نوههایش هنوز در ونکوور هستند، اما خودش در 1991 تصمیم گرفت به ایران برگردد.
نظر شما