اما در این سوی ، در حرم، در کنار خانه، به طوف کعبه، همه در تلاشند برای رسیدن و استلام حجر. هرکس سعی می کند با هر رنج و زحمتی که شده خود را به آن حجر بهشتی برساند و لمسش کند. استلام حجر مستحب است. و همه در آتش اشتیاق رسیدن به آن شعله ور. اما این سنگ سیاه بهشتی، خود دلسوخته اشتیاقی دیگر است. او سایه دستان خون خدا را میطلبد . . .
چشم سر ببند و چشم دل باز کن، چه میبینی؟ طلوع ماه در پیش خورشید. و ماه خورشید هردو در زمین!
آری، به ناگاه ماه چهارده چنان طلوع میکند، که خورشید آسمان پیش قدومش رنگ میبازد. بلندبالا مردی از جنس ادب و غیرت پیش روی، قد راست میکند و و جماعت را خیره و بهت زده در جای خویش میخشکاند. این ماه هاشمی که لختی پیش قدم بر قدم مولایش حسین ( جای عالمی بفدایش ) در طوف کعبه، خانه و صاحب خانه و حقیقت خانه را در آغوش داشت، اینک بر بلندای جمعیت ، برافروخته روی و سوخته دل ایستاده است. این ماه بنی هاشم است، این ابرمرد وفا و ادب است، فرزند علی است، اباالفضل العباس است که بانگ برمیآورد: بانگی که حتی قلبهای مهر خورده را هم میلرزاند.
بانگی که از پس سالها ، هنوز رعشه بر تن تاریخ میاندازد. بانگی که هنوز گوش حقیقت نیوش را توان شنیدنش هست:
الحمدلله الذی شرف هذا بقدوم ابیه من کان بالامس بیتا اصبح قبلة .
شکر خدای را که این خانه را به قدوم پدر او(اشاره به امام حسین (ع) می کند) مشرف کرده، آن را قبله قرارداد.
ایها الکفرة الفجرة اتصدون طریق البیت لامام البررة ؟ من هو احق به من سائر البریة؟ من هو ادنی به؟
ای ستمکاران کافر آیا راه خانه را بر امام نیکان می بندید؟ چه کسی در بین مردم برای ورود به این خانه شایسته تر است؟ چه کسی به آن نزدیک تر است؟
مگر عباس چه دیده و چه شنیده است که اینگونه فریاد می زند و از جفای اینان شکوه می کند؟
ولولا حکم الله الجلیة و اسراره العلیة و اختباره البریة لطارالبیت الیه قبل ان یمشی لدیه .
دانید ! اگر بخاطر حکمت های الهی نبود و بنا بر کشف اسرار الهی بود و اگر این کعبه برای آزمایش مردم نبود می دیدید که قبل از آنکه حسین (ع) به سمت خانه حرکت کند این خانه کعبه بود که به سمت او می آمد.
قد استلم الناس الحجر و الحجر یستلم لدیه !
همه شما آرزوی لمس و استلام حجر را دارید حال آنکه این حجر الاسود است که چشم به راه نوازش دست حسین(ع) است.
و لولا تکن مشیة مولای مجبولة من مشیة الرحمن لوقعت علیکم کالسقر الغضبان علی عصافیر الطیران .
اگر خواست مولایم و در نتیجه خواست خداوند مانع من نبود، همچون عقابی خشمگین که بر گروه گنجشکان حمله ور شود بر خیل شما هجوم می آوردم .
اتتخوفون قوما یلعب بالموت بالطفولیة؟ فکیف کان فی الرجولیة؟ و لفدیت بالحامات لسید البریات دون الحیوانات.
آیا می خواهید خاندانی را بترسانید که از کودکی با مرگ بازی می کنند چه رسد به بزرگسالی؟ بدانید من هر لحظه آماده ام تا خودم و عزیزانم را فدای او کنم.
هیهات فانظروا ! ثم انظروا ! من شارب الخمر و ممن صاحب الحوض و الکوثر؟ و ممن فی بیته الغوانی السکران و ممن فی بیته الوحی و القرآن؟
توجه کنید! ببینید چه کسی شرابخوار است و چه کسی صاحب حوض کوثر؟ ببینید در خانه چه کسی آوازه خوان ها مستی می کنند و در خانه چه کسی وحی نازل می شود و گفتگوی قرآن است؟
و ممن فی بیته اللهوات و الدنسات و ممن فی بیته التطهیر و الآیات ؟
ببینید در خانه چه کسی بساط لهو و لعب و ناپاکی به راه است و از خانه چه کسی صدای قرآن به گوش می رسد؟
هیهات و انتم وقعتم فی غلطة التی قد وقعت فیها القریش . لانهم ارادو قتل رسول الله . و انتم تریدون قتل ابن بنت نبیکم .
توجه کنید ! شما هم همان اشتباهی را مرتکب شدید که قریش مرتکب شد. آنها خواستند رسول خدا را به قتل برسانند و شما می خواهید پسر دختر رسول الله را به قتل برسانید.
ولا یمکن لهم مادام امیرالمومنین حیا و کیف یمکن لکم قتل ابیعبدالله الحسین ما دمت حیا سلیلا ؟
اما بدانید ! آنها تا زمانی که پدرم علی (ع) امیر المومنین زنده بود موفق نشدند و شما هم تا من زنده هستم نمی توانید سر مویی به مولایم حسین (ع) آسیبی برسانید.
تعالوا اخبرکم بسبیله . بادروا قتلی واضربوا عنقی لیحصل مرادکم .
بیائید راه کشتن حسین(ع) را به شما نشان دهم . اول مرا بکشید و سپس گردنم را بزنید . شاید به این طریق به مراد خود برسید.
لا بلغ الله مدارکم وبدد اعمارکم و اولادکم . ولعن الله علیکم و علی اجدادکم .
خدا ناامیدتان کند. عمرهای شما و بچه هایتان را کوتاه گرداند . لعنت خدا بر شما و پدرانتان باد.
آری گویی عباس شمشیرهای آخته در زیر احرام ها را دیده بود. او جان نثار حسین است که این را در مهد از مادر آموخته است.
روز هشتم ذی الحجه است همه حجاج آماده رفتن به عرفات هستند. اما کاروان حسین (ع) مسیر خود را برگردانده است. چرا؟ چون خداوند او را برای خود برگزیده است، چون او قصد خانه ندارد، مقصودش صاحب خانه است، و صاحبخانه او را خونین طلبیده است : وشاءالله ان یراک قتیلا .
حسین (ع) اینبار برای شیطان ستیزی به منا نه که به کربلا می رود. اینبار در منا قربانی نمی کند و قربانی هایش را به قتلگاه می برد.
حاجی سرگردان کجایی؟ دریاب کاروان را که حقیقت حج در حال هجرت است. تعجیل کن، خون خدا را دریاب.
نظر شما