کاش یکی بود یکی نبود اول قصه ها نبود
اون که تو قصه مونده بود از اون یکی جدا نبود
ماه پیشونی رها بود از طلسم دیوای سیاه
پلنگ عاشق می پرید تا لب شیروونی ماه
سیاوش شاهنامه رو کاش کسی گردن نمی زد
کاش کسی توی قصه ها از عاشقی دم نمی زد
تقویم باغچه ما برگ بهار نداره
جاده قصه هامون عطر سوار نداره
شهر بزرگ قصه، پنجره هاش رو بسته
حتی تو دفتر مشق، بابا انار نداره
کاش توی قصه های شب برق ستاره کم نبود
تو قصه جن و پری دلهره دم به دم نبود
قصه های قدیمی رو یه جور تازه می نوشت
آدم و حوا رو می برد دوباره می ذاشت تو بهشت
اما تا اون بیاد باید با بی کسی سر بکنیم
ترانه های کهنه رو دوباره از بر بکنیم
تقویم باغچه ما برگ بهار نداره
جاده قصه هامون عطر سوار نداره
شهر بزرگ قصه پنجره هاش رو بسته
حتی تو دفتر مشق بابا انار نداره
نظر شما