مسعود خیرخواه، مترجم آثار فلسفی، در گفتگو با خبرگزاری مهر و در پاسخ به این سؤال که درونمایه "کلمات و اشیا" اثر میشل فوکو که ترجمه آن بزودی از سوی انتشارات آگه منتشر میشود چیست، گفت: به زعم او، ارتباط میان کلمات و اشیا در عصر جدید به ظهور پدیده معرفتشناسانه جدیدی موسوم به «انسان» انجامید. به عبارت دیگر، تحلیل گفتمان و روابط گفتاری درونمایه این اثر را تشکیل میدهد اما حوزه پژوهشی او چنان گسترده است که تمام علوم انسانی را در بر میگیرد.
مترجم درباره اقبال جهانی به این کتاب اظهار داشت:« پس از انتشار«تاریخ جنون» و «زایش درمانگاه»، به دلیل بت شکنیهای فوقالعاده فوکو و دانش خیره کننده ای که در آنها آشکار بود، این آثار برای نویسنده شهرت به بار آوردند اما به هر جهت این شهرتی بود میان مخاطبانی محدود. اما داستان درباره کتاب« کلمات و اشیا» کاملاً متفاوت بود. این اثر، فوکو را یک شبه مشهور خاص و عام کرد. از این کتاب سه هزار نسخه در هفته نخست انتشارش و پنجاه هزار نسخه دیگر در ماههای بعد به فروش رسید و کتاب بسرعت بتمامی زبانهای اصلی اروپایی ترجمه شد. و در واقع با این کتاب بود که فوکو، فوکو شد.
خیرخواه در ادامه به محتوای « کلمات و اشیا» اشاره کرد و گفت: پیش از نوشتن این کتاب تمامی نوشته های فوکو هر یک به نحوی به درون مایه های محدودیت و عدم تعالی مربوط می شدند و تاثیر این درون مایه ها را بر دانش، قدرت و ذهنیت انسانی نشان میدادند. وی در این کتاب به بررسی رابطه این درون مایه ها با تاریخ دانش انسان از خودش می پردازد.
مترجم کتاب «باور به خدا» اثر جورج مورودس، که بتازگی از سوی نشر علم منتشر شده در ادامه خاطرنشان کرد: در این کتاب عظیم، فوکو موشکافانه تاریخ نحوه ترتیب و تنظیم یافتن کلمات و اشیا را نسبت به یکدیگر در طول قرون وسطی تا عصر جدید، در سخنهایی که بیش از پیش با دانش انسانی سر و کار داشته اند، پی می گیرد. چرا که او معتقد است دو گسست اصلی در پیکربندی فرهنگی دانش رخ داده است؛ این دو گسست عظیم، یکی در آغاز سده هفدهم و دیگری در روزگار انقلاب فرانسه، دوران تاریخی را به سه دوره متمایز تقسیم می کنند: رنسانس، روزگار کلاسیک و دوران مدرن که هر یک ساختار خاص یا «صورتبندی دانایی» ویژه خویش را دارند که بر نظام چیزها و بر رابطه میان کلمات و اشیا حاکم است.
وی افزود: موضوع تحلیل فوکو در هر یک از این دوره ها سخن است؛ کاربست ملموس سخن که از راه آن، در هر دوره خاص، واژگان و چیزها، در گوهر شناخت شناسانه خاص خود به یکدیگر ربط می یابند.
این پژوهشگر، در پاسخ به این سؤال که «صورت بندی دانایی» از منظر فوکو به چه معناست، گفت: صورت بندی دانایی هر دوران نظمی است که ما بر اساس آن می اندیشیم. صورت بندی دانایی، مورد پیشاتجربی تاریخی دانش است در طول یک دوران؛ فضای پنهان و ملموس اندیشه است که بر اساس آن دانش ممکن می شود. به معنایی پیچیده، که فوکو آن را تصریح نمی کند، این صورتبندی های دانایی علت و معلول، پیکربندی سخن خاص در یک فرهنگ و یک دوران خاص هستند؛ چیزی همچون تجربه ناب از نظام و شیوه وجودی آن در برهه خاصی از زمان. بخش مهمی از حکم فوکو این است که این صورتبندی های دانایی، که شکل دهنده شرایط عقلانیت یک فرهنگ هستند، سرسختانه پیشاعقلانی اند. آنها مبنای خرد و منطق قرار می گیرند، حال آنکه خود عاری از خرد و منطق هستند.
وی در پاسخ به این سوال که دگرگونی از یک صورت بندی دانایی به صورت بندی دیگر به چه معناست، گفت:« این دگرگونی بیانگر جایگزینی ناگهانی و نامنتظر یک فضای تجربی دانش با فضایی دیگر است و نشان پیشرفت دانش نیست. فوکو آشکارا امیدوار است که ما در آستانه دگرگونی غول آسای دیگری در صورت بندی دانایی قرار گرفته باشیم، دگرگونی ای که در آن، انسان همچون ابژه و سوژه دانش به گونه ای کامل از میان خواهد رفت.»
خیرخواه در پاسخ به این سوال که فوکو برای تبیین مباحثش در دوره های خاص به ترتیب چه دوران هایی را تحت پوشش قرار می دهد، گفت:« نخستین دوره ای که فوکو به بررسی آن می پردازد، رنسانس است. او می گوید تا پایان سده شانزدهم، کلمات و اشیا شیوه هستی مشترکی داشتند: همانندی نظام سخنی اشیا- یا کلام جهان- که در کتاب عظیم طبیعت سامان یافته بود، کلمات و اشیا را بر اساس نظام گسترده همانندی ها و شباهت هایی که بروز می دادند گرد هم می آورد. حافظ و ضامن ثبات این همانندی ها، در نهایت حضور و هستی خداوند بود که مسئولیت همه چیز را به عهده داشت. این صورت بندی دانایی به شکلی نامنتظر و ناگهانی در آغاز سده هفدهم جای خود را به نظام یک سر متفاوتی از چیزها داد که در آن، همانندی دیگر نقشی نداشت. فشردگی کلمات و اشیا که در دوره های پیش وجود داشت، همراه با نظام همانندی ها که به آنها معنا می بخشید، از میان رفت. »
وی در پاسخ به این سوال که انسان در این فرایند چگونه درک می شود، گفت: انسان موجودی دو رگه است، نیمی ابژه دانش و نیمی سوژه آن که می داند چهره ای است که سرچشمه تاریخی اش نسبتا نزدیک است و از گسست قاطعی در رابطه میان کلمات و اشیا پدید آمده که در پایان سده هجدهم رخ داده است: در دوران کلاسیک، سخن به شکلی عالی و کامل، جایگاه چیزها را مشخص می کرد و زبان را در مقام بیانگری و بازنمود بر فراز هستی هایی قرار می داد که معرف و بیانگر کامل آنها بود. به گفته فوکو، وظیفه اصلی سخن کلاسیک، بخشیدن نامی به چیزها و با آن نام به هستی آنان نام دادن بود.»
مترجم درباره این اثر گفت: این کتاب از روی نسخه انگلیسی آن که زیر نظر فوکو انجام گرفته، ترجمه شده است اما در حال حاضر برای اینکه بتوان اثری ماندگار ارائه داد، در حال تطبیق متن ترجمه با اصل فرانسه آن هستیم. در غیر این صورت این اثر تاکنون می بایست منتشر می شد.
پیش از این از فوکو آثاری همچون «تاریخ جنون»، ترجمه فاطمه ولیانی، نشر هرمس؛ «مراقبت و تنبیه» و «اراده به دانستن»، «ایران روح یک جهان بی روح» با ترجمه افشین جهاندیده و نیکو سرخوش، نشر نی؛ و چندین اثر درباره وی به فارسی منتشر شدهاند.
از این مترجم کتابهای زیر در دست انتشار است: «نیچه» اثر چهار جلدی هایدگر( که تاکنون سه جلد آن ترجمه شده و تحویل ناشر داده شده و جلد چهارم در دست ویرایش نهایی است) و «درس گفتارهای هنرهای زیبا» اثر هگل(جلد اول این کتاب ترجمه شده و در حال مطابقت با متن آلمانی است و جلد دوم نیز در دست ترجمه است) . همچنین کتاب«انوع تجربه دینی» اثر کلاسیک ویلیام جیمز به همین قلم ترجمه شده و اکنون مراحل نهایی ویرایش و انتشار را میگذراند.
نظر شما