به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه ، وي پس از ابراز خوشنودي از حضور در جمع دوستداران فلسفه گفت: فهميدن و آزادي از جمله مباحثي است كه هيدگر در كتاب " هستي و زمان " به شرح آن پرداخته است . اين كتاب ، هيدگر را به عنوان فيلسوفي مستقل معرفي كرده و موجب اشتهار وي شده است . نگارش اين كتاب به 90 سال پيش باز مي گردد . من در سخنان خود به نكاتي مقدماتي كه براي درك و فهم كتاب « هستي و زمان » مفيد است اشاره خواهم كرد .
اشميت افزود : هيدگر هم مانند بسياري از فيلسوفان غربي به دنبال اين پرسش است كه " وجود " و " هستي " موجودات ، جمادات ، انسانها و تمامي طبيعت و اشياء چيست؟ او به شيوه خاص خود به دنبال پاسخ مي گردد و " هستي" و " معناي هستي" را در انسان جستجو مي كند . به بيان روشن تر، انسان را مركز قرار داده و به تحليل زندگي روزمره او مي پردازد. او معتقد است پاسخ را مي توان در بطن زندگي روزمره ، يعني جايي كه انسانها به زندگي عادي خود مشغول هستند يافت. به نظر هيدگر تجربيات زندگي با هم مرتبط هستند. هر انساني به طور عملي و تجربي مي داند و مي فهمد كه وجود چيست .
وي ادامه داد : انسان مي تواند " فهم " را در طي زندگي درك كند . قدم اول در اين راه تجربه است، كه هر انساني از آن بهره مند است . اين حقيقت نه متعلق به يك فرد است ، و نه يك گروه ، بلكه در نزد هر كسي كه درك مي كند و مي داند به چه طريق بايد وجود داشته باشد هويدا مي شود . بنابراين حقيقت متعلق به تمام انسانهاست. " فهميدن " چيزي است كه انسان " انجام " مي دهد ، و بايد " اجرا " كند . وظيفه فلسفه توصيف فهم كلي انسان است.
اشميت اضافه كرد : زندگي انسان در " زمان " اتفاق مي افتد و فناپذير است. اگر انسان بداند كه به چه طريقي بايد عمل كند، نشان مي دهد كه هر لحظه از زندگي به مرگ و پايان زندگي ختم مي شود . هيدگر پس از توضيحاتي درباره زندگي روزمره و نسبت آن با " زمان" ( زمانمند بودن) و " هستي رو به مرگ " قصد داشت در كتاب ديگري از " وجود زماني " گذر كرده و به " وجود " به معناي كلي برسد، اما متاسفانه اين كتاب كه قرار بود جلد دوم " هستي و زمان " باشد هيچ گاه نوشته نشد . هيدگر اين كتاب را به علت وجود مشكلاتي كه در حل آن عاجز بود هيچ وقت نتوانست به پايان برساند.
وي در بخش ديگري از سخنراني خود گفت : مايلم براي ادارك زندگي روزمره مثالي بزنم و در رابطه با " آزاد بودن " صحبتي داشته باشم. هيدگر براي ملموس كردن هستي در زندگي روزمره كفاشي را در حال دوختن كفش مثال مي زند . كفاش به هنگام كار خود تا زماني كه مشكلي در كارش نباشد چنان با محيط و ابزار كار خود درگير است كه به چگونگي انجام كار فكر نمي كند ، اما وقتي به مشكلي برخورد ، در اثر مشكل پيش آمده متوجه چگونگي كار خود و ابزار دستش شده و سعي در رفع مشكل پيش آمده مي كند . اين مثال نشان مي دهد كه انسان با " اشياء " و " ديگران " در ارتباط است. هيدگر ارتباط انسان با اشياي متفاوت و گوناگون را با اصطلاح " بودن- در- جهان " ( being- in- world) معرفي مي كند . او با به كار بردن اين اصطلاح به انتقاد از از علم و فلسفه كه زندگي روزمره را شايسته مباحث خود ندانسته و دانش راستين را فقط در تحقيقات نظري و فلسفه جستجو مي كردند پرداخته است . هيدگر اين نظريه را بزرگترين اشتباه تلقي كرده و مي گويد انسان در عالم نظري و در عالم تكنولوژي از " هستي " دور مي شود.
اشميت در بخش پاياني سخنراني خود گفت : هيدگر در ادامه كار خود با سوالات فراواني همچون : آيا مي توان در فلسفه يا عرفان " هستي " را بدون اين كه او را در معرض خطر قرار دهد توصيف كرد ؟ يا اين كه بايد سكوت اختيار كرد؟ روبرو مي شود.
نظر شما