۱۵ اسفند ۱۳۸۲، ۱۱:۰۰

در موسسه پژوهشي «حكمت و فلسفه ايران » عنوان شد:

پترا اشميت: وظيفه فلسفه توصيف فهم كلي انسان است

پترا اشميت: وظيفه فلسفه توصيف فهم كلي انسان است

"پترا اشميت ويبورگ" استاد فلسفه دانشگاه فرايبورگ آلمان عصر روز پنجشنبه در موسسه پژوهشي «حكمت و فلسفه ايران » به سخنراني در مورد فهم و آزادي از نگاه "هيدگر" پرداخت .

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه ، وي  پس از ابراز خوشنودي  از حضور در جمع دوستداران فلسفه گفت:  فهميدن و آزادي از جمله مباحثي است  كه هيدگر در كتاب " هستي و زمان " به  شرح آن پرداخته است . اين كتاب ، هيدگر را به عنوان فيلسوفي مستقل معرفي  كرده و موجب اشتهار وي شده است . نگارش اين كتاب به 90 سال پيش باز مي گردد . من در سخنان خود به نكاتي مقدماتي كه براي درك و فهم كتاب « هستي و زمان » مفيد است اشاره خواهم كرد .

اشميت افزود : هيدگر هم مانند بسياري از فيلسوفان غربي به دنبال اين پرسش است  كه " وجود " و " هستي " موجودات ، جمادات ، انسانها و تمامي طبيعت و اشياء چيست؟ او به شيوه خاص خود به دنبال پاسخ مي گردد و " هستي" و " معناي هستي"  را در انسان جستجو مي كند .  به بيان روشن تر، انسان را مركز قرار داده و به تحليل زندگي روزمره  او مي پردازد. او معتقد است پاسخ  را مي توان در بطن زندگي روزمره ، يعني جايي كه انسانها به زندگي عادي خود مشغول هستند يافت. به نظر هيدگر تجربيات زندگي  با هم مرتبط هستند. هر انساني به طور عملي و تجربي  مي داند و مي فهمد كه وجود چيست .

وي ادامه داد : انسان مي تواند " فهم " را  در طي زندگي درك كند . قدم اول در اين راه تجربه است، كه هر انساني از آن بهره مند است .  اين حقيقت نه متعلق به يك فرد است ، و نه يك گروه ، بلكه در نزد هر كسي كه درك مي كند و مي داند به چه طريق بايد وجود داشته باشد هويدا مي شود .  بنابراين حقيقت متعلق به تمام انسانهاست. " فهميدن " چيزي است كه انسان " انجام " مي دهد ، و بايد " اجرا " كند . وظيفه فلسفه توصيف فهم كلي انسان است.  

اشميت اضافه كرد :  زندگي انسان در " زمان "  اتفاق مي افتد و فناپذير است. اگر انسان بداند كه به چه طريقي بايد عمل كند، نشان مي دهد كه هر لحظه از زندگي به مرگ و پايان زندگي ختم مي شود .  هيدگر پس از توضيحاتي درباره زندگي روزمره و نسبت آن با " زمان" ( زمانمند بودن)  و " هستي رو به مرگ "  قصد داشت  در كتاب ديگري  از " وجود زماني "  گذر كرده و  به  " وجود " به معناي كلي برسد، اما متاسفانه اين كتاب كه قرار بود جلد دوم " هستي و زمان " باشد  هيچ گاه نوشته نشد . هيدگر اين كتاب را به علت وجود مشكلاتي كه در حل آن عاجز بود هيچ وقت نتوانست به پايان برساند.

وي در بخش ديگري از سخنراني خود گفت :  مايلم براي ادارك زندگي روزمره  مثالي  بزنم و در رابطه با " آزاد بودن " صحبتي داشته باشم. هيدگر براي ملموس كردن هستي در زندگي روزمره  كفاشي را در حال دوختن كفش مثال مي زند . كفاش به هنگام كار خود تا زماني كه مشكلي در كارش نباشد چنان با محيط و ابزار كار خود درگير است كه به چگونگي انجام كار فكر نمي كند ، اما وقتي به مشكلي برخورد ، در اثر مشكل پيش آمده  متوجه چگونگي كار خود و ابزار دستش شده و سعي در رفع مشكل پيش آمده مي كند .  اين مثال نشان مي دهد كه انسان با " اشياء "  و " ديگران "  در ارتباط است. هيدگر ارتباط انسان با اشياي متفاوت و  گوناگون  را با اصطلاح  " بودن- در- جهان " ( being- in- world) معرفي مي كند . او با به كار بردن اين اصطلاح به انتقاد از  از علم و فلسفه  كه زندگي روزمره  را شايسته مباحث خود ندانسته و دانش راستين را فقط در تحقيقات نظري و فلسفه جستجو مي كردند پرداخته است . هيدگر اين نظريه را  بزرگترين اشتباه تلقي كرده و مي گويد  انسان در عالم نظري و در عالم تكنولوژي از " هستي "  دور مي شود.

اشميت در بخش پاياني سخنراني خود گفت : هيدگر در ادامه كار خود با سوالات فراواني همچون : آيا مي توان در فلسفه يا عرفان " هستي " را  بدون اين كه او را در معرض خطر قرار دهد توصيف كرد ؟ يا اين كه بايد سكوت اختيار كرد؟  روبرو مي شود.  

کد خبر 62265

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha