" بن كينگزلي "،" جاناتان آهدوت "و" شهره آغداشلو" درنمايي ازفيلم" خانه اي ازماسه ومه "
تنها درنگاه اول مي توان دريافت كه اين فيلم نمايش دهنده تجربياتي است كه كارگردان به عنوان يك مهاجرروس اززندگي درآمريكا كسب كرده است.
"خانه اي ازماسه ومه " روايت گر زندگي " مسعود اميربحراني " ، يك مهاجرايراني است كه بيشترزندگي اش را درتلاش براي يافتن همسري مناسب براي دخترش سپري كرده است .
به محض اينكه دختر به منزل بخت مي رود او تمامي دارايي اش را براي خريد خانه اي كه به حراج گذاشته شده ، هزينه مي كند غافل ازاين كه خانه مذكورازآن زني است كه همسرش وي را رها كرده وبه جزآن خانه ، مكاني براي سكونت ندارد.
اينگونه است كه جدال قانوني ميان صاحب فعلي خانه ومالك قبلي اش آغازمي شود.آنچه كه به عنوان يك دعواي قانوني آغاز شده نتايجي دربردارد كه تاسف انگيزاست.
درآشفته بازاري كه فيلم اززندگي مهاجرايراني وزن آمريكايي ترسيم مي كند ، كمتركسي است كه به پيشينه مهاجرتوجه داشته باشد. اوسرهنگي است كه درزمان حكومت رژيم شاه درايران فعاليت مي كرده وهمزمان با انقلاب ، از كشورفرار كرده است.
" پيريلمن " دراولين تجربه سينمايي اش درمقام كارگردان، ازگذشته كاراكترهايش سخن نمي گويد وبه شرح روياها وخاطرات آنها اكتفا مي كند. بيننده بايد لايه هاي تودرتوي روياها را بشكافد وبه گذشته شخصيت ها راه يابد.
" بحراني" ( با بازي بن كينگزلي ) درجشن ازدواج دخترش خاطراتش را بازگو مي كند.او به خاطرمي آورد كه چگونه براي اينكه چشم اندازدرياي خزر دربرابرديدگان زنش ، " نادره " ( بابازي شهره آغداشلو ) نمايان شود ، درختهاي جنگل را قطع كرده است .
كارگردان ازهمان سكانسهاي آغازين فيلم نشان مي دهد كه چگونه ريشه شخصيتهايي مانند " بحراني " درايران قطع شده وناگزيربه ريشه كردن درجاي ديگرومملكت ديگرهستند؛ با اين وجود آينده اي كه " پيريلمن " براي چنين شخصيتي ترسيم مي كند به هيچ وجه اميد واركننده نيست .دراين ميان هيچ اهميتي ندارد كه او چه ميزان براي بقاي نسلش درآمريكا به تلاش مي پردازد.
فيلمسازروس نشان مي دهد شخصيتي كه ازكشورش گريخته، نمي تواند جايگاه شايسته اي را دريك كشوربيگانه به دست آورد .
آنچه كه ترسيم گرتجربيات " بحراني" وخانواده اش ازسكونت دركشوربيگانه است درغالب روحيات " نادره " همسروي تجلي مي يابد.
اوزني است كه همواره اززندگي كردن مانند كولي ها وعربها بيمناك بوده ودرصدد است كه شوكت وشكوه زندگي درايران را بارديگرزنده كند اما تنها دستاورد وي سردردها و كابوسهايي است كه ازديپورت شدن به ايران حكايت مي كنند.
دراين ميان آنچه كه بيش ازپيش جلب توجه مي كند جايگاهي است كه كارگردان براي روايت داستانش اتخاذ كرده است. اوبرخلاف كارگردانهاي هاليوودي وباليوودي كه شيفته زندگي درآمريكا هستند ، ديدگاهي واقع بينانه نسبت به اين كشوردارد ونظرمخاطبش را به وجهي اززندگي آمريكايي جلب مي كند.
" خانه اي ازماسه ومه " نشان مي دهد كه يك آمريكايي بي ريشه نيز نمي تواند دراين كشوربقا يابد. خانه اي كه با تلاشهاي پدر" كتي نيكول "( با بازي جنيفركانلي ) به دست آمده ، درپي غفلت 8 ماهه وي چوب حراج مي خورد. بي ترديد زندگي آمريكايي آنگونه كه ذكرش مي رود ، مهربانانه نيست وفيلم " خانه اي ازماسه ومه " زيباترين نمود اين امراست.
قوانين، نامهربان هستند؛ زني كه به اميد آغازيك زندگي مشترك وبه ثمررسيدن آن به مدد تولد كودكانش پيمان زناشويي بسته ، درمقطعي اززندگي درمي يابد كه همسرش وي را ترك كرده است. مدتي بعد تنها سكونت گاهش را به دليل مالياتي كه بدهكارنبوده ازدست مي دهد.
پليسي كه به ياريش مي شتابد دچارفساد اخلاقي است وكانون خانوادگي وتعهداتش را به راحتي فراموش مي كند.
شخصيتهاي فيلم " خانه اي ازماسه ومه " به حدي زجركشيده هستند كه علي رغم درد مشترك ازدرك يكديگرعاجزند. درآمريكا قانون تنازع بقا حاكم است. اگر" بحراني " حرفش را به كرسي ننشاند بي ترديد خانه اي را كه قانوني به دست آورده ازدست مي دهد. سهم هركدام ازشخصيتها ، بي خانماني است وبه هرقيمتي كه شده بايد تنها ماواي خود را حفظ كنند.
كارگردان روس تباراين فيلم پس ازترسيم تمامي كشمكشهايي كه ميان مهاجروشهروند وجود دارد درآخرسهم شهروند را پررنگ ترمي داند.
جايگاهي كه دولت آمريكا براي شهروند طرد شده اش قائل مي شود، بسي رفيع تراز جايگاه يك مهاجر فعال دراين كشوراست. " بحراني " بازي را شروع مي كند كه دركمال نا باوري با مرگ تنها پسرش همراه است .اوحتي درواپسين لحظات حيات فرزندش دربيمارستان نمي تواند نام وهويت واقعي اش را براي وي حفظ كند.
فيلم كه براساس كتاب " اندره دوبوس " جلو دوربين رفته دركناريك فيلمنامه منسجم ازبازيهاي خوب هنرپيشگانش سود مي جويد.
" بن كينگزلي " درنقش يك مهاجرايراني به زيبايي مي درخشد وكلمات فارسي كه بيان مي كند نمايانگرتمامي تلاشهاي وي براي نزديك شدن به اين نقش است. حاصل كوششهاي وي نامزدي اسكاربهترين هنرپيشه مرد است كه براي بازيگرفيلم " گاندي " دورازدسترس نيست.
" جنيفركانلي " درنخستين نقشهاي كارنامه هنري اش ، بازي را ارائه مي دهد كه ازبازيگري به سن وي بعيد مي نمايد.ايفاي نقش وي بي ترديد ياد آورنسلي است كه روبه تباهي مي گذارند وهيچ كس وهيچ چيز را ياراي نجاتشان نيست.
اما دراين ميان تنها هنرپيشه اي كه با ايفاي نقشش سروصداي بسياري را به وجود آورد " شهره آغداشلو" ، بازيگرايراني تبارفيلم است.
" آغداشلو" براي ايفاي نقش دراين فيلم، كانديداي دريافت جايزه بهترين هنرپيشه نقش مكمل زن شد. به هرحال آكادمي اسكار، گهگاه به پاس بازي هاي سياسي- نه براي بازيهاي سينمايي- هم كه شده بايد نشان دهد كه غريب نوازاست. به ويژه اين كه امسال اقبال هنرپيشگان خارجي دراين مراسم بيشترازسالهاي پيش بوده است.
" جيمون هانسو" درفيلم " درآمريكا"، " كن واتانيبل" درفيلم " آخرين سامورايي"و" كيشا كستل هيوز" درفيلم " وال سوار" ازديگربازيگران غيرهاليوودي هستند كه امسال مورد نوازش آكادمي قرارگرفتند.
پايان بندي كه كارگردان براي فيلم " خانه اي ازماسه ومه " انتخاب كرده به شدت تاثيرگذاروحيرت انگيزاست .مردي كه در تلاش براي بقا، تنها سرمايه آتيه اش را ازدست داده چاره اي جزخود كشي نمي بيند. اوازروياهاي قديمي براي همسرش مي گويد وازبازگشت به ايران سخن به ميان مي آورد.
" نادره " بدون اينكه ازمرگ تنها پسرش مطلع شود، چاي مسموم را مي نوشد وجان مي سپارد.دراين ميان نوبت به " بحراني " مي رسد اوپس ازاينكه لباس نظامي اش را به تن مي كند ، نايلوني را به دورگردن كرده وپس ازمدتي كه بسياركوتاه مي نمايد ازخفگي مي ميرد.درست مانند درختان بي ريشه اي كه ازكمبود هواي پاك جان مي سپرند.
نظر شما