۱۳ اسفند ۱۳۸۲، ۹:۵۲

نگاهي به فيلمي كه نامزد سه جايزه اسكار شد

"خانه اي از ماسه و مه" فيلمي تاثير گذار اما رندانه!

"خانه اي از ماسه و مه"  فيلمي تاثير گذار اما رندانه!

فيلم سينمايي « خانه اي از ماسه و مه » اثري تاثير گذار و جذاب است كه در زير ساخت خود به سياست هم توجهي رندانه دارد!

اثر به شكل هوشمندانه اي « خانه » را محور اصلي قصه و اتفاقات آن قرار مي دهد. وجه استعاري خانه در اين فيلم جدا از شكلي بيروني شامل چند ديوار و يك سقف است. اين عنصر در اصل به ريشه، ماوا و هويت آدم ها اشاره دارد كه در اين فيلم  در قالب يك خانه تعريف و بيان مي شود.  فيلمساز از همان ابتدا  با نماهايي كه خانه نشان مي دهد، تكليف خود را با تماشاگرش روشن مي كند و مستقيم به سراغ اين مفهوم مي رود كه :"هر كس به هر طريق و دليلي نتواند خانه خود را حفظ كند، بدون ترديد خواهد مُرد!"
اين مفهوم هر چند كه حرفي عام و جهاني است، امافيلمساز اينبار  مطابق با همان بي عدالتي خاص آمريكايي به مفهوم خانه مي پردازد . روحيه اي كه هميشه براي گذر از تضييع حقوق اوليه انساني، با سرپوشي از دمكراسي سعي در توجيه بي عدالتي دارد.
سرهنگ بَحراني كه سالها قبل به خاطر پيروزي انقلاب اسلامي از ايران گريخته  و مجبور به رها كردن زندگي اشرافي و پر تجمل خود شده است، در وضعيتي به مفهوم واقعي كلمه "بُحراني" قرار مي گيرد. او خانه اي را مي خرد كه  صاحب قبلي آن به خاطر عدم پرداخت ماليات فعاليت تجاري نداشته از خانه اش اخراج شده است.
از طرف ديگر، بحراني بي خبر از اين ماجرا و بدون اطلاع از اهميت حفظ خانه براي صاحب خانه قبلي خانه را در يك حراج خريداري كرده است . او كه شغل دشوار خود را به خاطر ناتواني و كهولت سن رها نموده است، فقط در شرايطي حاضر به پس دادن خانه مي شود كه چهار برابر قيمت پرداختي خود را دريافت كند.
در اينجا شرايط  و وضعيت يك خارجي و آمريكايي با همديگر برابر مي شود. هر دو آنها خانه خود را از دست داده اند و در تلاش براي دستيابي به موقعيت قبلي و ايجاد ثبات در زندگي شان هستند. با اين تفاوت كه خانه براي سرهنگ يك نياز دروني است، چون او خانه اصلي خود را سالها قبل از دست داده است. در حالي كه زن آمريكاييبه خاطر آنكه جايي براي اقامت ندارد نياز بيروني به خانه دارد  اين شرايطي ست كه زن در كشور خودش با آن مواجه شده است . رندي ها و تمايلات سياسي فيلم درست در همين جا مشخص مي شود.
فيلمساز بي آنكه اشاره اي به شرايط سياسي اي كند كه در نهايت موجب فرار سرهنگ بحراني شده است و بدون ارايه هيچ پيشينه اي از زندگي قبلي يا حتي دولتي كه اين سرهنگ براي آن كار مي كرده، تنها اشاره به اخراج وي از وطنش دارد. اين رندي در نمايي از فيلم كاملا تثبيت مي شود ؛ وقتي سرهنگ براي نخستين بار به آژانس مسكن مي رود تا از حق خود دفاع كند، تصويري گرافيكي از يك مرد ديده مي شود  كه به شكلي تهديد آميز مخاطب را مورد توجه قرار مي دهد . در زير اين تصوير كلمه « انقلاب » بدون كمترين توضيحي خود نمايي مي كند.
نويسنده و كارگردان « خانه اي از ماسه و مه » هردو در كشور آمريكا" خارجي" به شمار مي روند . افرادي كه به طريقي مجبور به كوچ از وطن شده اند و به همين خاطر درد مشتركي را ميان خود و شخصيت اثر حس مي كنند. اما اينكه فيلمساز ميان اين همه آواره سراغ يك شخصيت ايراني مي رود و توجهي به دلايل اصلي اخراج اين سرهنگ نمي كند، ترفندي ست با عث مي شود فيلم  به شدت مورد توجه دست اندركاران اسكار قرار بگيرد تا فيلم را نامزد 3 جايزه بسيار مهم كنند!

داستان اين فيلم وقتي به اوج كشمكش خود مي رسد كه دختر آمريكايي براي پس گرفتن خانه اش به سراغ دوست پليس خود مي رود . پليس داستان فردي بي بند و بار و بي توجه به كيان خانواده است. اين پليس در ابتدا سعي مي كند با توسل به زور و سوء استفاده ازلباس و اسلحه اش، سرهنگ را از خانه بيرون كند. پيگيري هاي سرهنگ و خلع درجه پليس كار را سخت تر مي كند. دختر نا اميد براي خودكشي خود را به خانه سرهنگ مي رساند اما موفق به اين كار نمي شود و صداي گريه اش سرهنگ را به ياري وي فرا مي خواند. خودكشي دوباره دختر در حمام خانه و حضور پليس خلافكارو مسلح  باعث زنداني شدن خانواده ايراني در توالت خانه مي شود. بحراني كه شرايط را سخت مي بيند تن  به فروش خانه مي دهد و صبح كه آنها با زور اسلحه پليس راهي آژانس مي شوند، در اثر درگيري پليس و سرهنگ، پسر وي اسلحه پليس را مي ربايد و او را تهديد مي كند. سر رسيدن پليس هاي گشت و چرخش پسر به سمت آنها باعث بروز سوء تفاهم و مرگ ناگهاني پسرك مي شود. سرهنگ اين مرگ را تاب نمي آورد و دست به قتل همسر و خودكشي خود مي زند.
اين صحنه ها كه در عمل بخش دوم فيلم را تشكيل مي دهند، نشان از بي عدالتي گسترده آمريكايي دارد؛ در حالي كه دختر آمريكايي در روي تخت راحتي سرهنگ دراز كشيده است و از او محافظت مي شود، بحراني و خانواده اش به خاطر گناه نكرده و مهرباني مجبور هستند شب را در توالت خانه خود به صبح برسانند و زن و فرزند صاحب خانه با دشواري،  شب را در وان حمام سر كنند.

اوج اين بي عدالتي كه احتمالا"  نام دمكراسي و قانون گرايي بر آن گذاشته مي شود، در صحنه اي چهره خود را نشان مي دهد كه پليس، سرهنگ و آمريكايي خلافكار را دستگير كرده و پسر سرهنگ به بيمارستان انتقال يافته است. رييس پليس در نهايت خونسردي به سرهنگ كه در ناراحتي و بهت به سر مي برد، گوشزد مي كند كه در صورت نياز مي تواند از پليس خاطي شكايت كند!اين درحالي ست كه قتل با تاكيد بر بروز يك سوء تفاهم توسط نيروهاي وظيفه شناس پليس صورت گرفته است .
جالب تر اينكه همسر سرهنگ كه زني عامي، بسيار ترسو و نازپروده است، از اخراج شدن و بازگشت اجباري به كشور خود واهمه بسياري دارد و دليل آن را هم در ديالوگ هاي مكرري كه در طول فيلم ابراز مي دارد، ترس از كشته شدن فرزندانش عنوان مي كند. اما پسر نوجوان اين زن بي آنكه هيچ گناهي مرتكب شده باشد، در كشوري به دست پليس به قتل مي رسد كه اين خانواده مهاجر به آن پناه آورده است!
جداي از وجوه معنايي فيلم « خانه اي از ماسه و مه »  سه عنصر بازيگري، موسيقي و فيلمبرداري ، از جمله عواملي است كه فيلم را از كيفيت حايز اهميت و تاثير گذاري برخوردار كرده است.
تقريبا"  تمامي بازيگران اين اثر نقش هاي خود را درك كرده اند و با فهمي درست و حرفه اي در جهت ملموس كردن شخصيت ها پيش رفته اند. چنان كه داستان توانايي جذب همه نوع مخاطب را به دست مي آورد. حتي بن كينگزلي ( بازيگر نقش سرهنگ بحراني ) نيز كه به عنوان استاد لهجه ها در آمريكا شهرت دارد و به خاطر بازي در نقش گاندي جايزه اسكار را به خود اختصاص داده، در راستاي ملموس بودن نقش ها انتخاب شده است. اما به نظر مي رسد كم حوصلگي كارگردان در تمرين دادن كينگزلي براي تقليد لهجه فيلم ( و احتمالا" بالا رفتن هزينه هاي پيش توليد ) تا حدودي به اثر لطمه زده است. به اين جهت كه عدم درك كافي و درست اين بازيگر از كلمات فارسي اي كه ادا مي كند، ديالوگ هاي فارسي وي را در بسياري از لحظات از حس مي اندازد و اشتباهات فاحش وي  (  كه براي يك فارسي زبان خوشايند نيست ) بيننده ايراني را دلخور مي كند. ديگر اينكه، در لحظات مختلفي از فيلم بازيگران ايراني كلماتي فارسي ادا مي كنند، اما نوع رفتار و عكس العمل كينگزلي حكايت از عدم فهم وي دارد و فقط انتظار پايان يافتن ديالوگ بازيگر مقابل را دارد تا كلماتش را ادا كند  كه اين مساله  براي يك اثر حرفه اي نامزد بهترين بازيگر مرداسكارضعفي چشمگير محسوب مي شود .
ديگر بازيگر اين اثر شهره آغداشلو با آنكه از جمله بازيگران نه چندان معروف ايراني است كه تاكنون در كمتر از 5 فيلم مطرح ايفاي نقش كرده است، درك بسيار بالاي خود را از نقش نشان مي دهد و حتي شايد در جاهايي حديث نفس مي كند. او ارتباط بسيار خوبي با بازيگران مقابلش دارد و لحظات مختلف و سختي كه بر يك پناهنده نا اميد حاكم است را به درستي در مقابل دوربين بروز مي دهد.
« خانه اي از ماسه و مه » از ويژگي هاي فوق العاده و خاصي به جهت تصويري بهره نمي برد، اما انتخاب درست زواياي، حفظ ميزانسن دقيق ميان دوربين و بازيگران و استفاده از كادرهايي زيبا و به تعبيري كارت پستالي ( به خصوص در صحنه هاي غروب دريا و منطقه جنگلي ) از جمله عوامل زيبايي ساز آن به شمار مي رود. در كنار اين عناصر نبايد ازموسيقي  زيبا و همراه با صحنه هاي مختلف فيلم هم غافل شد. موسيقي اي كه گوش مخاطب خود را به درستي پر مي كند و او را در راه درك تصاوير كمك مي نمايد.

کد خبر 62707

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha