* خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: تحولهای شعر فارسی بعد از انقلاب بیشتر در چه زمینه هایی بوده است؟
- سعید بیابانکی: به نظر من انقلاب ما را باید بیشتر یک انقلاب فرهنگی نامید که با بهره مندی از آموزه های دینی به وقوع پیوست. طبیعی است با این رویکرد، بسیاری از اتفاقات در حوزه فرهنگ و هنر قابل تعریف و توجیه است. شعر هم به همین پشتوانه دارای تحولات اساسی شده است و به راحتی شعر پس از انقلاب را با شعر پیش از آن می توان تمیز داد.
عمده تحولات شعر بعد از انقلاب را باید در حوزه محتوا جستجو کرد؛ به همان دلیل که انقلاب ایران بیشتر یک انقلاب فرهنگی بود. مفاهیمی چون شهادت، انتظار، ایثار، جان فشانی و در یک کلام جار زدن عشقی که در آن می توان از جان گذشت در شعر بعد از انقلاب بزرگترین تحول محتوایی در این حوزه است. در صورتی که شاید این مفاهیم را نتوان به این قوت و بسامد در شعرهای پیش از انقلاب یافت. متاسفانه شعر انقلاب با شروع جنگ تحمیلی به سرعت وارد فضایی شد که تا به حال کل ادبیات چنین فضایی را به این حجم تجربه نکرده بود و همین امر باعث شد تا حجم زیادی از شعر بعد از انقلاب به شعر جنگ اختصاص یابد که طبیعتا بخش زیادی از آن هم شعار است. قطعا اگر جنگ اتفاق نمی افتاد روند رشد و پیدایش شعر انقلاب به گونه ای دیگر بود.
* شعر بعد از انقلاب در کدام قالبها موفق تر بوده است؟
- "غزل" همواره در میان فرمهای کلاسیک قالب غالب بوده و هست. رویکرد شاعران کلاسیک هم به سمت این قالب از همه قالبها بیشتر است ولی پاسخ به این سوال که چه میزان از این غزلها به ماندگاری رسیده اند دشوار است. در صورتی که به راحتی می توان شاعران غزل پرداز ماندگار پیش از انقلاب را برشمرد. چند قالب پس از انقلاب در حوزه شعر کلاسیک احیاء شدند؛ مثنوی و رباعی از آن جمله اند که با توجه به متفاوت بودن فضا و زبان حاکم بر آنها کارهایی شایسته در این قالبها انجام شده و به راحتی می توان نوید مانا بودن آنها را در ادبیات داد. اگر قالبهای کلاسیک را برشمریم به سرعت چند نام در ذهن ما مرور می شود و همین یعنی اینکه شعر انقلاب به مولفه هایی دست یافته و شاعرانی را در دامان خود پرورده که می تواند پاسخی باشد به کسانی که همواره کوشیده اند در ذهنها این باور را رسوب دهند که "چیزی به نام شعر انقلاب وجود ندارد!"؛ قالبهایی مثل غزل، رباعی، مثنوی و قالبهای آزاد و نیمایی و قالبهایی ابتکاری مثل غزل مثنوی. کسانی که دستی در شعر دارند به راحتی به نامهای درخشانی در این قالبها می رسند که من از ذکر نامها خودداری می کنم که پیش داوری نکرده باشم. به اعتقاد من شاید بتوان قالب غزل را موفق تر از بقیه دانست و دلیل آن هم غالب بودن آن است و همین که معمولا خوانندگان و مخاطبان شعر سنتی بیشتر دوست دارند غزل بخوانند و بشنوند.
* کدام جریانهای شعری بعد از انقلاب به وجود آمده اند؟ یعنی آیا جریان مشخصی هست که بتوان سند آن را به نام بعد از انقلاب زد؟
- باید میان " شعر انقلابی" و "شعر انقلاب" تفاوت قائل بود. شعر انقلابی معمولا به شعار گرایش دارد ولی شعر انقلاب به شعر. در هر شعری پیام حرف اول را می زند. حال اینکه میزان اهمیت این پیام چقدر است بحث دیگری است. ضعیف ترین شعرها هم به هر حال دارای پیام هستند. میزان اهمیت پیام و شکل بیان آن است که شعری را مستحق مانایی یا فراموشی می کند. به نوعی این دو مقوله که در سوال آمده اند لازم و ملزوم یکدیگرند. شاعری که اعتقادی به شعر انقلاب ندارد چگونه می تواند شعری بگوید که پیامش در خدمت مفاهیم والا باشد؟ بهره گیری از قوه خیال و احساس، جاهایی به ماندگاری شعر کمک می کنند که شاعر به اصل حرف و کلامی که قصد دارد لای این آرایه های ادبی بپیچد معتقد باشد، همان سخن مشهور که کلام از دل بر آمده بر دل می نشیند.
* آیا شعر انقلابی لزوما باید در خدمت پیام خاصی باشد و یا روحیه شاعر و شخصیت انقلابی شاعر برای چنین شعری کفایت می کند؟
- هرگونه شعری را که بویی از انگیزه های ایجاد انقلاب برده باشد می توان شعر انقلاب نامید. بخش زیادی از شعر انقلاب را شعر آیینی و شعر عاشورایی تشکیل می دهد که اتفاقا در این حوزه آثار ارزشمندی آفریده شده است. این اشعار نسبت به آثار پیش از انقلاب از فضاهای نوحه گرایی دور و به فضاهای ادبی کاملا نزدیک شده اند. حماسه هم بخشی از این زیرمجموعه است و نباید هر شعر حماسی را صرفا شعر انقلاب نامید. بسیاری از آثار سروده شده از عشق، درد مردم و زخمهای پنهانی گفته اند که هیچ چشمی آنها را نمی بیند و فقط شاعر آنها را دیده است. همه اینها در حوزه شعر انقلاب می گنجد.
* فکر می کنید شعر انقلاب باید تنها از حماسه و مبارزه بگوید؟ یعنی مثلا چیزی به عنوان شعر صلح در برابر شعر انقلابی قرار دارد؟
- شاید امروز آن نگاه های آغازین از متن به حاشیه رفته باشد؛ شبیه پس زمینه ای که در یک فرش ایرانی وجود دارد که گرچه در نگاه نخست به چشم نمی آید ولی هست. بسیاری از افقهای تجربه نشده و نو که امروز بیشتر شاعران جوان سردمدار آنها هستند در اوایل پیدایش شعر انقلاب به چشم نمی آمده اند ولی امروز به خوبی خود را نشان می دهد. مفاهیم و مضامینی که در اوایل انقلاب وجود داشته و بیشتر انقلابی و میل به شعار داشته امروز کمرنگ شده و شعر انقلاب روز به روز به مرزهای ماندگاری نزدیک تر شده است.
نظر شما