۱۶ اسفند ۱۳۸۲، ۹:۳۱

تاريخچه روز جهاني تئاتر(1)

تلاش براي فرهنگ جهاني صلح

تلاش براي فرهنگ جهاني صلح

بعد از جنگ جهاني دوم كه لزوم دوستي و نزديكي ملل جهان براي تثبيت آرامش بين المللي مورد توجه قرار گرفت، عده اي از انديشمندان و فعالان صلح طلب يكي از موسسات سازمان ملل متحد يه نام يونسكو را به وجود آوردند.

از طرف ديگر چون اين انديشمندان تشخيص دادند كه تئاتر بهترين وسيله ترويج افكار و عقايد و بيان احساسات بشري است و مي تواند در راه ايجاد دوستي و مودت ملل جهان نيز عامل مهم و موثري باشد، در سال 1947 ميلادي ( 1326 هجري شمسي ) نمايندگان 25 كشور جلساتي را تشكيل دادند و موسسه بين المللي تئاتر ( iTi ) را بنيان نهادند.
در سال 1962 ميلادي ( 1340 هجري شمسي ) مركز تئاتر ايران وابسته به يونسكو تاسيس گرديد. در همان سال بنا به پيشنهاد كشور فنلاند مقرر گرديد كه روزي از ايام سال به نام " روز جهاني تئاتر " انتخاب شود و تمام مراكز تئاتر در كشورهاي گوناگون طي مراسمي از هنر تئاتر تجليل به عمل آورند.
و بدين ترتيب روز 27 مارس كه مصادف با هفتم فروردين ماه و در واقع برابر با روز تشكيل " تئاتر ملل " در فرانسه است، به عنوان روز جهاني تئاتر برگزيده شد.
بنا به توصيه انستيتو بين المللي تئاتر مقرر شد كه هر سال يكي از بزرگان هنر و ادب پيام مخصوصي به مناسبت روز جهاني تئاتر ايرادكند. " ژان كوكتو " نمايشنامه نويس و فيلمساز شهير فرانسوي در اولين پيام روز جهاني تئاتر، در 27 مارس 1962 خطاب به جهانيان گفت: " واضح است كه بسياري از عدم توافق ها از دوري و جدايي افكار و ديوار زبان ها ايجاد مي شود و واضح است كه هدف دستگاه وسيع و پهناور تئاتر از بين بردن ديوارهاست. ملت ها با برپا داشتن روز جهاني تئاتر به ثروت هاي معنوي يكديگر پي خواهند برد و به عنوان يك وسيله موثر و ارزنده براي حفظ صلح و آرامش جهاني از آن استفاده خواهند كرد. "
بعد از " ژان كوكتو " افراد زير به ترتيب پيام هاي روز جهاني تئاتر را صادر كردند:
1963- " آرتور ميلر "
1964- پيام مشترك توسط " سر لارنس اليويه " و " ژان لويي بارو "
1965- در اين سال بنا به توصيه انستيتو بين المللي تئاتر مقرر گرديد كه پيام مخصوص روز جهاني تئاتر در هر كشور به صورت جداگانه توسط يكي از بزرگان تئاتر آن كشور صادر شود. ( پيام ملي )
1966- " رنه مائو "
1967- " هلنا وايگل برشت "
1968- " ميگل آنخل آستورياس "
1969- " پيتر بروك "
1970- " ديميتري شوستا كوويچ "
1971- " پابلو نرودا "
1972- " موريس براژ "
1973- " لوچينو ويسكونتي "
1974- " ريچارد برتن "
1975- " الن استوارت "
1976- " اوژن يونسكو "
1977- " رادو بليگان "
1978- ( پيام ملي )
1979- ( پيام ملي )
1980- " يانوش وارمنسكي "
1981- ( پيام ملي )
1982- " لارس آف مالمبورگ "
1983- " آمادئو مهتر ام بو "
1984- " ميخائيل تزارف "
1985- " آندره اوئيس پرينتي "
1986- " ولي سويينكا "
1987- " آنتونيو گالا "
1988- " پيتر بروك "
1989- " مارتين اسلين "
1990- " كريل لاورف "
1991- " فردريكو مايور "
1992- " جرج لاولي "
1993- " ادوارد آلبي "
1994- " واسلاو هاول "
1995- " امبرتو اورسيني "
1996- " سادالا وانوس "
1997- " جيونگ اوك كيم "
1998-  پنجاهمين سالگرد انستيتو بين المللي تئاتر - در اين سال iTi پيام مخصوصي را كه شامل گزيده پيام هاي " سادالا وانوس "، " ميگل آنخل آستورياس "، " ژان لويي بارو "، " آرتور ميلر "، " هلنا وايگل برشت "، " الن استوارت "، " ادوارد آلبي "، " پابلو نرودا "، " ولي سويينكا "، " واسلاو هاول "، " جيونگ اوك كيم "، " پيتر بروك " و " ژان كوكتو " منتشر كرد.
1999- " ويگديس فونبوگادوتير"
2000- " مايكل ترمبلي "
2001- " لاكووس كامپالنيس"
2002- " گريش كارناد "
2003- " تانكر دورست "
2004- " فاطيها العسل "
نكته جالب توجه در اين اسامي اين است كه " پيتر بروك " كارگردان صاحب سبك انگليسي تنها تئاتري دنيا است كه دو بار به مناسبت روز جهاني تئاتر براي هنرمندان اين رشته پيام صادر كرده است كه اين مسئله افتخار اين هنرمند محسوب مي شود. در اين جا پيام دوم وي را كه در سال  1988 خوانده شد را مرور مي كنيم:
آيا هنرمندان سراسر دنيا وجه مشتركي دارند؟ با كمال تعجب بايد گفت بله. هر يك از آنها در طريقش در جستجوي بيان حقيقت است. مدت ها تصور مي شد كه براي نيل به اين حقيقت بايد تنها روي يك سنت و يك فرهنگ كه تنها در يك سرزمين ريشه گرفته، تكيه كرد. اما من در جريان تحقيقات و سفرهاي متعددي به نتيجه ديگري رسيدم. در بسياري از كشورهاي خارج از دنياي غرب، بحث و گفت و گوهايم با افراد دست اندركار تئاتر، ناگزير به يك امر اساسي منجر شد. چگونه مي توان در برابر تاثيرها و فشارهاي غرب واكنش نشان داد؟ آيا بايد از غرب تقليد كرد؟ آيا بايد اشكال خاص سنتي و ريشه هاي اعتقاديش را يافت؟ آيا بايد در فرهنگ ديگر يا در فرهنگ خود حل شد؟ شخصا به چيز ديگري اعتقاد دارم. تصور مي كنم حقيقتي كه مي توانيم بدان دست يابيم، حقيقتي كه برايمان ملموس است، ما را تكان مي دهد، در ميان سنت ها، راه ها يا روش هاي اسلوبي به كار رفته وجود ندارد. وقتي بسياري از تاثيرات از جنبه متمركز كننده و اصطكاك بين خود، در هم اثر مي كنند، نظر جديد، بديع و اعجاب انگيزي ظهور پيدا مي كند.
برخورد جزئيات موجب تنوير و الهام است. در گذشته همكاري خوبي در زمينه تئاتر بر مبناي تباين نمونه ها و دوره هاي خصوصيات يك فرهنگ خاص به وجود مي آمد.
امروز مي توانيم اين تضاد و تقابل تئاتري را با فرا خواندن بازيگراني كه از اصل و ريشه هاي كاملا متفاوتند، بسيار زنده و فعال سازيم. در ضمن اين اقدام به دنيايي مربوط است كه در آن عموم افراد از آميزش فراوان نژادها به وجود آمده است و آنجا حتي هر فرد در قلب يك فرهنگ خاص، در قيد آميخته هاي وسيعي از تاثيرات كلي است.
وقتي فرهنگ ها روي صحنه تئاتر به هم مي آميزند، عموم افراد هم در برابر حقايق خاص و جهاني هم زمان به هم مي پيوندند.
موسسه جهاني تئاتر و خود من داراي سن تئاتري يكساني هستيم. هر دوي ما درست از زماني شروع كرديم كه جهانمان با تلاشي براي تحميل يك فرهنگ برتر و غالب در پرتگاه نابودي بود.
كار متحد و مطلع كردن دست اندركاران تئاتر از موجوديت يكديگر داراي همان منطق رسالت هاي يونسكو و خود سازمان ملل متحد است.
شايد ويژگي خاص موسسه جهاني تئاتر آن باشد كه حقيقتش اعمال مشترك و تركيب هايي را در بيان فرهنگ هاي دنياي مان ممكن مي ساز و به منصه ظهور مي رسد.

كامبيز اسدي- خبرگزاري " مهر "

کد خبر 63332

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha