خودگرایی یک نظریه غایتگرایانه اخلاقی است که لذت یا بیشترین شادی را برای خود شخص در نظر میگیرد. این نظریه در تقابل با مکتب نوعدوستی است که کاملاً غیرخودخواهانه است و هدف آن شامل دلبستگیهای دیگر افراد است. حداقل سه روش متفاوت در خودگرایی وجود دارند که میتوانند ارائه شوند:
خودگرایی روانشناختی: این نظریه مدعی است انسانها تنها بهوسیله علائق شخصیشان تحریک میشوند. هر روش و عملی که ممکن است به نظر برسد دیگر خواهانه است، عملاً به وسیله نیازهای خود شخص تحریک می شود. (مانند نیازهایی برای پاداش، پرهیز از گناه و شادی های شخصی).
خودگرایی اخلاقی: این نظریه مدعی است که همیشه فرد باید به دلبستگیهای مطلوبش عمل کند. این ادعای هنجاری است یعنی گونهای امر و نهی را ترویج می کند؛ گویی خودگرایی اخلاقی تلویحاً تصریح میکند که خودگرایی روانشناختی غلط است. یعنی توجه به خود نه به عنوان یک توصیف که به عنوان یک امر و تجویز ظاهر میشود. اما در اینجا اصلی وجود ندارد که به ما بگوید چرا باید آنچه را انجام میدهیم، انجام دهیم.
اگر نوعدوستی امکان دارد، چرا باید از آن پرهیز کرد؟ بعضی نویسندگان پیشنهاد کردند ما همه باید تواناییهایمان را در ارضا کردن علایق خودمان بیش و پیش از آنکه به علایق دیگران توجه داشته باشیم، معطوف کنیم. آنگاه جامعه کارآمدتر خواهد بود و علاقهمندیهای اکثریت بهتر تأمین خواهد شد. با اشاره به علایق همه انسانها، این رویکرد به نظر میرسد نوعی سودگرایی باشد و نه خودگرایی تام.
این رویکرد صرفاً یک نظریه درباره چگونگی انجام دادن بیشترین خوبی برای بیشترین افراد است یعنی کاملاً به نظر سودگرایان و فایده گرایان نزدیک میشود. به همین جهت است که پارهای افراد میان خودگرایی و فایدهگرایی تمایز قایل نمیشوند. به روایت دیگر در خودگرایی اخلاقی بیان میشود که من باید به نیازهای شخصیام عمل کنم.
خودگرایی حداقلی: در هنگام کار با الگوهای اجتماعی و اقتصادی مشخص، ما به طور مداوم ممکن است فرض کنیم که انسانها به طریقی عمل خواهند کرد که علایق فردیشان را گسترش دهند. این ادعایی هنجاری نیست – یعنی به چیزی امر و نهی نمی کند - و حتی ادعای توصیفی هم نیست – چرا که نمیگوید تاکنون چنین رخ داده است - بلکه فرضی حداقلی است که برای محاسبات مشخصی به کار میرود.
بر طبق این نظر اگر فرض کنیم علایق شخصی فقط در مورد عاملها به کار میرود، نتایج حداکثری مورد فوق را میتوانیم مشخص کنیم. در اینجا پیشفرضی به صورت تلویحی وجود دارد هرچند که آشکارا بیان نشده است؛ اینکه تصور رفتار نوعدوستانه برای عامل، حداقل نتایج خوب و مهمی به همراه دارد. چرا که این رویکرد تنها مروج گونهای خاص از خودگرایی در محدودهای مشخص است و بنابراین راه را برای دیگردوستی و نوعدوستی باز میگذارد.
نظر شما