۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۷، ۱۱:۲۲

نگاهی به مجموعه "شهریار" /

موفق در احیاء شخصیت استاد شهریار

موفق در احیاء شخصیت استاد شهریار

مجموعه تلویزیونی "شهریار" ساخته کمال تبریزی با توجه به رسالت یک مجموعه تاریخی در احیاء شخصیت‌های برجسته می‌‌تواند ورای سلایق شخصی و ارزیابی‌های کارشناسی موفق تلقی شود.

به گزارش خبرنگار مهر، نگاه از زاویه‌ای جدید به مجموعه "شهریار" از ورای حاشیه‌های مختلف که این روزها پررنگتر از متن شده، می‌تواند به وجوهی از فیلم بپردازد که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته و یک امتیاز بالقوه محسوب می‌شود.

"شهریار" با فیلمنامه مهدی سجاده‌چی به مرحله ساخت رسیده است. نویسنده‌ای که سابقه نگارش در تلویزیون و سینما دارد و فیلم "روز سوم" محمدحسین لطیفی از جمله آثار سینمایی اوست که مورد توجه هم قرار گرفت. تبریزی نیز فیلمسازی شناخته‌شده است که در عرصه سینما با فیلم‌های "لیلی با من است"، "مهر مادری"، "شیدا"، "مارمولک"، "یک تکه نان" و "همیشه پای یک زن در میان است" و مجموعه "دوران سرکشی" در عرصه تلویزیون مشهور است.

به نظر می‌آید این ترکیب باید به عنوان یک امتیاز بالقوه برای ساخت یک مجموعه تلویزیونی محسوب شود و همکاری این زوج حرفه‌ای با توجه به سوابق پیامدی خوش به همراه داشته باشد. به این امتیازات بالقوه می‌توان محور قرار دادن زندگی به شدت دراماتیک یک شاعر پرآوازه معاصر را نیز اضافه کرد.

محمدحسین بهجت تبریزی ملقب به شهریار از شعرای بنام آذری است که در همین سال‌های پس از انقلاب از دنیا رفت و مردم او را نه تنها به واسطه اشعارش بلکه با رجوع به سابقه ذهنی کوتاه‌مدت هم به یاد می‌آورند. زندگی دراماتیک این استاد شاعر به قدری خاص و زبانزد است که تحریف شده آن زبان به زبان گشته و چهره شیدایی او را در ذهن مخاطب عام و خاص اشعارش نهادینه کرده است.

مانند پیش داستانی که برای غزل معروف (آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا) ساخته و پرداخته شده و هر کس با توجه به میزان تخیل خود شاخی و برگی به آن افزوده است. همه اینها از وجوهی است که به نظر می‌آید قرار گرفتنشان در کنار هم باید یک نتیجه مثبت در پی داشته باشد و به عنوان یک امتیاز بالقوه محسوب شود.

مجموعه "شهریار" با تکیه بر مقاطع کودکی، جوانی و بزرگسالی استاد شهریار به گونه‌ای اجتناب ناپذیر بستر تاریخی هر مقطع را هم مورد توجه قرار داده و گریزی هم نبوده بر تصویرسازی از یک سری شخصیت های حقیقی و البته سرشناس که قابل ردیابی هستند.

این رویکرد یکی از نکاتی است که به نظر می‌آید حرکت این مجموعه را دچار خطر کرده و نقطه‌ای است که می‌تواند در هر شکل مورد نقد و تحلیل قرار بگیرد. اما این نکته را باید مورد توجه قرار داد که هر چند بستر تاریخی مستند به گونه‌ای وامدار رئالیسم است ولی آنچه از این تاریخ مستند به درد یک مجموعه داستانی می‌خورد، وارد شدن دیدگاه نویسنده و فیلمساز و ترسیم همه اتفاقات از فیلتر ذهنی آنان است که مکمل مستندنگاری می‌شود.

به این ترتیب گریزی نیست از این که در هر مقطع زمانی بخشی از شخصیت پردازی این شاعر بزرگ برجسته‌تر شود که شاید بعدتر به آن پرداخته نشود. مانند شیطنت و شوخ و شنگی او در کودکی، عاشق پیشه گی در جوانی و ... علاوه بر این نفوذ اتفاقات سیاسی و تاریخی موجود به بطن خط داستانی زندگی استاد شهریار هر چند برگرفته از واقعیت موجود است ولی پس و پیش کردن زمانی آن انتخاب نویسنده و فیلمساز و در واقع زاویه دید آنها به زندگی این شخصیت به عنوان یک کاراکتر نمایشی است.

شاید با همین دید بتوان عریض و طویل شدن این مقاطع زمانی را به گونه‌ای تحلیل کرد و اختصاص پیدا کردن کمیتی بیشتر به جوانی این شاعر را برآمده از دغدغه و علاقه شخصی سازندگان دانست که این مقطع را مستعدتر برای روایت داستان دیده‌اند. بر همین اساس دراماتیزه کردن واقعیت به گونه‌ای متفاوت از مستندات موجود که به شخصیت پردازی کاراکترهای حقیقی پیرامون استاد شهریار انجامیده نیز می‌تواند از این جنس تلقی شود، هر چند با شدت و ضعف بسیار.

به عنوان مثال مناقشه‌ای که بین فرزندان این استاد شاعر درباره شخصیت پردازی مادرشان صورت گرفت نمونه‌ای از ارجحیت پیدا کردن درام بر واقعیت است که با افراط در این وجه در آستانه زیر سوال بردن اعتبار مجموعه بود ولی ... فروکش کرد.

نکته‌ای دیگر که حرکت سازندگان این مجموعه را واجد حساسیت‌های بیشتر می‌کند، همین تخصص استاد و تکیه بر وجه شاعری و شاعرانگی در شخصیت و نمود بیرونی آن است. یکی از کدهای شخصیتی که شاید راه‌های معدود برای تصویر کردن آن در دست باشد و گاهی برای ترسیم مرحله خلاقه تولد شعر و سرودن در او، سازندگان مجبور شده‌اند به تصویری اکتفا کنند که شاید چندان سینمایی نباشد. مانند شعر سرودن بر پسزمینه ای از تصاویر طبیعت یا قرار دادن استاد در موقعیتی ثابت و سرودن اشعار که از وجه سینمایی و تصویر چندان قوی نیست.

اما اگر رسالت یک مجموعه درباره شخصیت‌های برجسته و ماندگار را رونمایی از بخش پنهان شخصیت و یا به گفته بهتر احیاء آن شخصیت بدانیم - که این فراموش شدگی می‌تواند در قطع ارتباط مردم با شخصیت‌های معاصر هم اتفاق افتاده باشد - ، مجموعه "شهریار" را با همه سلایق شخصی و ارزیابی‌های کارشناسی می‌توان در دستیابی به این مهم، موفق دانست.

مجموعه تلویزیونی "شهریار" با پخش هفتگی در روزهای جمعه و تکرار در شبکه چهار توانسته در فروش دیوان اشعار این شاعر آذری رشدی قابل توجه ایجاد کند و این اتفاق در سرزمین ما که هر روز آماری ناچیز از روند کتابخوانی و به تبع آن رویکرد به ادبیات منتشر می‌شود، اهمیت دارد. سرزمینی که با سابقه ادبی، فرهنگی، علمی و ... هزاران ساله و داشتن برجسته‌ترین عالمان، دانشمندان، شعرا و ... به نظر می‌آید در حال فاصله گرفتن از ریشه‌های خود است.

در روزگاری که هر روز یکی از شعرای به نام و کهن ایران زمین به لطف دیگر کشورها از قید اصلیت ایرانی خود آزاد شده و متعلق به دیگران می‌شود، شاید بهترین راه مقابله برای از دست نرفتن همین داشته‌هایمان، نزدیک کردن افکار عمومی به ذخایر خود و تفاخر به آنهاست تا جایی برای چنین دستبردهای هنری / ادبی در فردایی که ما نیستیم نباشد.

کد خبر 685829

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha