به گزارش خبرنگار مهر، فرید در دومین فیلم سینماییاش تلاش کرده در عین وامداری به تعریف خاص خود از سینما که به تعریفی تازه از سینمای مستقل پهلو میزند، رویکردی تازه به جذب مخاطب داشته باشد که به عنوان یکی از وزنههای تعیین کننده در گردش چرخ اقتصاد سینمای ایران مطرح است.
مهرداد فرید پس از سالها سابقه کار مطبوعاتی و ساخت چند فیلم کوتاه به دیدگاهی ویژه به دنیای سینمای حرفهای روی آورد و حاصل این تجربیات و نگاه خاص، فیلم مهجور "آرامش در میان مردگان" شد که با توجه به فضا و حال و هوای تقارن مرگ و زندگی و دغدغههایی خاص که مخاطب پسند نبود، نتوانست در گیشه موفق ظاهر شود.
فیلم هر چند از حضور بازیگران حرفهای تئاتر بهره میبرد، ولی این وجه در کنار نگاه حرفهای حاکم نتوانست کار را به عنوان یک اثر مستقل حرفهای در ذهن همان اندک مخاطب هم ماندگار کند و این گونه است که فیلم دوم فرید را میتوان به منزله شروع دوباره او برای تثبیت جایگاه حرفهای یک فیلمساز در سینمای مستقل قلمداد کرد.
مروری بر روند شکل گیری دیدگاه فرید که با فیلم "همخانه" برجسته شده از جایی اهمیت پیدا میکند که او هر چند در فیلم اولش از مولفههای مخاطب پسند برای باج دادن به تماشاگر پرهیز کرد، در فیلم دومش گامهایی هوشمندانه به سوی مخاطب برداشت ولی همچنان زاویه دید خاص خود را حفظ کرد و به مخاطب باج نداد.
این ویژگی میتواند در وجوه مختلف فیلم مورد تحلیل و ارزیابی قرار بگیرد. در اولین گام ایده اولیه فیلم "همخانه" به نوعی موقعیتی حساس و جسورانه را محور قرار میدهد که قابلیت بدل شدن به اثری با نگاه گیشهای صرف و البته فروش میلیاردی را دارد؛ یعنی موقعیت همجواری اجباری یک دختر و پسر جوان که مخاطرات خاص خود را به همراه دارد.
اما این موقعیت با اینکه استعداد سقوط به ورطه سطحینگری را دارد، در پرداخت نمودی قابل قبول پیدا کرده و در عین حالی که مخاطب را مد نظر دارد، از حرکت بر نقاط حساس کاذب میپرهیزد. اینگونه است که برخلاف انتظار مخاطب عادت کرده به فیلمهای گیشهای موقعیتهای دراماتیک طراحی شده یکی پس از دیگری جای هم را میگیرند بدون آنکه بیش از کارکردشان استفاده شوند.
فیلم "همخانه" یک کمدی رمانتیک لطیف درباره همجواری است که دو جنس مخالف را دچار تغییراتی در دیدگاه و نقطه نظراتشان نسبت به یکدیگر میکند. مهسا (بیتا سحرخیز) و جمشید (علیرضا اشکان) به عنوان نماینده قشر دانشجوی جوان، با توجه به مقدمات چیده شده و بر اساس نیاز دراماتیک اولیه وارد یک رابطه اجباری میشوند.
در فیلم به نیاز دراماتیک مهسا به عنوان قهرمان اصلی (اولیه) بیشتر پرداخت شده و چگونگی رسیدن او به تصمیم عجیب پیدا کردن یک شوهر قلابی یک روزه، به تفصیل پرداخته میشود تا موتور فیلم روشن و حرکت بر مسیر طراحی شده آغاز شود. مهسا به جهت محروم شدن از خوابگاه و اجبار برای ماندن در تهران، مجبور میشود به شرایط فخری خانم (مریم بوبانی) برای اجاره کردن خانهاش تن دهد که این پیش شرط متأهل بودن اوست.
پذیرش اولیه این شرط هم به جهت موقعیت ناگزیزی مهسا و هم به دلیل ضرب الاجل فخری خانم برای سفر به خارج، میتواند در دنیای فیلم منطق خاص خود را پیدا کند و شرایط به گونهای چیده میشود که فیلم با انتخاب قالب کمدی رسیدن به این مقطع را به شکل نمایشی پی میگیرد. به این ترتیب پیشنهاد مهسا با تمرکز بر واکنش افرادی که مقابلش قرار میگیرند، ترسیم شده و نهایتاً این خود جمشید است که به عنوان آخرین گزینه پیشقدم میشود.
همانطور که اشاره شد هر چند انگیزه اولیه جمشید به وضوع و بسط انگیزه مهسا پرداخت نمیشود ولی در ادامه با تمرکز بر رابطه دو نفره آنها در خانه میتوان نیاز اولیه او را برای ورود به این رابطه به ظاهر عقیم حدس زد. در ادامه پرداخت دراماتیک و کمیک فیلم، بر هم خوردن ثبات اولیه را که با رفتن فخری خانم به سفر پدید آمده، قابل پیش بینی میکند.
بازگشت صاحبخانه تمهیدی است که پیشبرنده ماجرا در بخش میانی است و همان همجواری اجباری را واجد تم باز شناخت یکدیگر میکند. در این بخش هر چند موقعیتهای مستعد برای حرکت بر خطوط قرمز کاذب و حساس فراوان است ولی فیلمساز تلاش کرده حرکتی آرام و با طمأنینه بر مسیر آنها انجام دهد و اگر هم همراهی مخاطب را میگیرد به واسطه حرکت بر حساسیتهای کاذب نباشد.
این وجه موجب شده آشفتگیهای جمشید که شب هنگام به بهانههای مختلف میخواهد با مهسا حرف بزند، پرداختی متعادل و کمرنگ داشته باشد و بیرون زدن او به مثابه انفجاری تلقی شود که در نوع خود باز هم با طمأنینه ترسیم شده است. لوکیشن پارک و مواجهه با مواد فروش (ارژنگ امیرفضلی) و زن خیابانی (عسل بدیعی) نیز به مثابه ایستگاهی تلقی میشود که رئالیسم گزنده موقعیت را با تکیه بر قالب کمدی واجد امتیاز میکند.
دروغهای مکرر مهسا و جمشید در بخش میانی نیز همه در این قالب مفهوم پیدا میکنند و از جایی به بعد وقتی جمشید بدون در خطر بودن موقعیتش تنها به خاطر حفظ موقعیت مهسا پنهان کاری میکند، مقدمات تأثیرپذیری آن دو از هم بنا نهاده میشود. به عنوان مثال موقعیتی که فخری خانم برای آشتی دادن آنها میخواهد روی هم را ببوسند و این درخواست با مخالفت شدید مهسا و جمشید روبرو میشود که هر کدام به نحوی میخواهند از موقعیت فرار کنند، از دیگر کدهای این تأثیرپذیری است.
یکی از نقاط امتیاز فیلم "همخانه" مانور حساب شده در موقعیتهای میانی طراحی شده و خروج به موقع از آنهاست. از نمونههای بارز این پرداخت چگونگی طراحی پایان فیلم و رسیدن به سرانجامی تأثیرگذار و البته غیر قابل پیش بینی است. حضور پدر مهسا (اکبر عبدی) درست در بزنگاهی اتفاق میافتد که به نظر میآید فیلم در آستانه در جا زدن در موقعیت میانی است و نگرانی بابت چگونگی بستن پرونده فیلم وجود دارد.
جالب اینکه با توجه به موقعیتهای کمیک طراحی شده برای این ورود ناگهانی، قرار نیست به شیوهای سهل انگارانه پایانی خوش شکل بگیرد که موجب فاصله گرفتن از رئالیسم موجود شود. حضور پدر خیلی سریع موجب لو رفتن آخرین دروغ مهسا میشود و هنگامی که موبایل جمشید در کمد به صدا در میآید، آه از نهاد مخاطبی که در حال گذران موقعیت به شوخی و خنده بوده، بلند میشود.
سکانس دادگاه هر چند تلخی و گزندگی واقعیت موجود را مانند یک سیلی به پرداخت رمانتیک فیلم وارد میکند ولی از آنجا که به سکانسی نمادین و برجسته ختم میشود، حائز اهمیت است. در عین حالیکه این بخش انتقادات کمرنگ فیلم را که تا این بخش بیشتر در زیر لایه بوده به سطح میآورد و گزندگی خاص را به مخاطب انتقال میدهد.
رد و بدل شدن عکس ازدواج قلابی بین مهسا و جمشید در حالیکه هر کدام عکس دیگری را نگه میدارد آنهم پشت میلههای زندان، بهترین پایانی است که میتوان برای این قصه در نظر گرفت. پایانی که در عین حال تلخی رئالیسم و شیرینی رمانتیزم را به همراه داشته و وجهی دوگانه دارد.
فیلم "همخانه" از وجه انتخاب بازیگران هم از انتظار عمومی مخاطب فاصله گرفته و با انتخاب جسورانه قرار دادن دو بازیگر جوان و تازه کار در نقشهای اول و همچنین استفاده از بازیگران حرفهای و برجسته در نقشهای غیر کلیشه ای (مانند اکبر عبدی در نقش پدر جنوبی و مریم بوبانی در نقش صاحبخانه پولدار و فضول)، نگاه مستقل خود را به وجوه دیگر فیلم تعمیم میدهد.
"همخانه" دومین فیلم مهرداد فرید پس از فیلم مهجور "آرامش در میان مردگان" است که سال 84 ساخته شد و سال گذشته هم به اکران عمومی درآمد. داستان فیلم درباره مهسا دانشجو ترم آخر شهرستانی است که به خاطر نمره نیاوردن در یک درس ناچار است یک ترم دیگر در تهران بماند و به فکر جایی دیگر برای اقامت باشد.
بیتا سحرخیز، اکبر عبدی، مجید مشیری، عسل بدیعی، مریم بوبانی و ارژنگ امیرفضلی بازیگران این فیلم هستند که محسن نامجو برای آن آهنگسازی کرده و بایرام فضلی هم مدیر فیلمبرداری آن بوده است. "همخانه" از چهارشنبه 25 اردیبهشت در گروه سینمایی آزادی اکران شده است.
نظر شما