به گزارش خبرنگار مهر، شهرک سینمایی غزالی جایی است که وقتی پا به درون آن میگذاری با نگاه به هر بنا خاطره یکی از فیلمها یا مجموعهها و یک مقطع از تاریخ یا جلوهای از فرهنگ و ادبیات هنر کشورمان در یادت زنده میشود.
باید 11 صبح در شهرک سینمایی غزالی حاضر میشدم تا شاهد بخشی از مجموعه "روزی بود روزی نبود" باشم. با تصور اینکه باز هم مشکلاتی برای ورود به شهرک با نگهبانان خواهم داشت، وارد شهرک میشوم، ولی گوش شیطان کر نگهبانان شهرک اجازه ورود میدهند و من همراه عکاس راهی لوکیشن مجموعه تلویزیونی "روزی بود روزی نبود" میشوم.
قدم زدی در شهرک غزالی آن هم روی سنگفرش لذتبخش است، زیرا به راه رفتن در دالانهای تاریخ میماند. ابتدا به سال 1315 میروم و از خیابان لالهزار و کنار سینما تئاتر تابان رد میشوم. در میانه راه نگاهم به ساختمان قدیمی گراند هتل، نظمیه تهران و ... میافتد. طبق نشانی گروه باید وارد کوچهای شوم که سر آن حجره هزاردستان داست. سردر حجره عکس پیرمردی خودنمایی میکند که در دستش چپقی بزرگ دارد.
کوچه تاریک و باریک است. تمام حجرهها بسته هستند و هیچ عابری از آن عبور نمیکند، حتی مطب دکتر موسیخان نیز بسته است. انگار که اهالی این کوچه به خواب رفتهاند. جوی کوچه بدون آب و چند درخت خشکشده خودنمایی میکند. در انتهای کوچه رو به روی مسجدی قدیمی که سردر آن نام مسجد قندی حک شده، عوامل مجموعه "روزی بود روزی نبود" را میبینم.
آنها انتهای کوچه را با بستن طناب سفیدرنگ و قرار دادن یک نیمکت چوبی از آن خود کردهاند. طناب را کنار میزنم و وارد قلمرو "روزی بود روزی نبود" میشوم. انتهای کوچه به یک دوراهی با خانههای کاهگلی ختم میشود. سمت چپ این دوراهی بعد از چند حجره که حجرهدارانش کوزههای سفالی میفروشند به یک بازار سنتی ختم میشود.
وارد بازار میشوم. مردان، زنان و بچههای بسیاری در حالی که لباسهای سنتی پوشیدهاند در بازار مشغول خرید و فروش اجناس هستند. هر کس چیزی میفروشد. یکی سبدی پر از کدو در دست دارد و دیگری جاجیمهایش را روی دستش انداخته و میفروشد. صدای ضربههای پتک آهنگر بیشتر به گوش میرسد و بازار را در سیطره خود درآورده است.
در میان مردم دو پسربچه با سرعت میدودند و دیالوگهایی میان آنها رد و بدل میشود. طاق سنتی بازار، حجرههای قدیمی و کنار هم ناخودآگاه بیننده را به سالها قبل میبرد.
با شنیدن کلمه کات و اینکه اصلاً حرکت دوربین خوب نبوده از سوی سیدمحمد مختاری کارگردان، عوامل منتظر شنیدن نکاتی از زبان کارگردان میشوند. مختاری در حالی که بلندگو کوچک سفیدرنگی در دست دارد نکات لازم را به دستیار تصویربردار میگوید تا آرام دوربین را حرکت بدهد.
بعد از چند دقیقه کارگردان از دستیارانش میخواهد دو کبوتر بیاورند و روی چوبهایی که نگهدارنده سقف گنبدی شکل بازار است بگذارند. گذاشتن کبوترها روی چوبها با زحمت زیاد همراه است، حتی یکی از عوامل قبل از آوردن چهارپایه روی دوش یکی دیگر از عوامل میرود تا کبوتران را در جای مناسب قرار میدهد.
یکی دیگر از افراد صحنه مرتب اسفند دود میکند تا دود فضای بازارچه را فرابگیرد. غلظت دود به حدی است که عوامل را به سرفه میاندازد و کارگردان برای یکنواخت بودن فضای دود در صحنه پارچهای بلند در دست میگیرد و آن را در هوا میچرخاند. بعد از آماده شدن همه وسایل کارگردان همراه منشی صحنه کنار مانیتور که در یکی از حجرهها جا داده شد، قرار میگیرد و ضبط را آغاز میکند.
او با وسواس کارگردانی و به همه چیز دقت میکند تا سر جای خود قرار داشته باشد. من نیز داخل یکی از حجرهها در انتهای بازار میروم و با محمد اسدی، حسین پرستار و علیرضا درویشنژاد که در این صحنه بازی ندارند، گفتگو میکنم.
محمد اسدی، بازیگر نقش بنکدار در مجموعه "روزی بود روزی نبود" درباره پذیرش بازی در این مجموعه به خبرنگار مهر میگوید: یکی از دلایلی که من را برای بازی جذب کرد، ایرانی و شیرین بودن قصههاست. قصههایی که نوجوانان و جوانان ما نیاز دارند بشنوند. از سوی دیگر از بازی در کارهای تاریخی لذت میبرم و از آن فرار نمیکنم.
وی ادامه میدهد: در مجموعه "روزی بود روزی نبود" نقش یک بنکدار را بازی میکنم که فردی ناسالم و خبیث است؛ اما در میان مردم به عنوان یک فرد صالح جا افتاده است. او از این موقعیت سوء استفاده و در امانت خیانت میکند.
بازیگر نقش بنکدار درباره بازی در مجموعههای تاریخی میافزاید: به نظرم افرادی که در مجموعههای تاریخی بازی میکنند باید اعتماد به نفس بالا داشته باشند، چرا که بازی در مجموعههای تاریخی ویژگیهای خاص دارد. نوع دیالوگها و گویش تفاوت دارد. در این کارها باید به درستی تیپسازی کرد.
اسدی درباره اینکه سابقه تئاتریاش تا چه حد به بازی در مجموعه "روزی بود روزی نبود" کمک کرده، میگوید: خیلی موثر بوده، حتی نکات ریزی را از بازیهای تئاتریام قرض گرفته و برای بازی در این مجموعه پیاده کردهام. کارگردان هم دست بازیگران را باز میگذارد تا بتوانند نقش را به خوبی ایفا کنند.
بازیگر نقش بنکدار خاطرنشان میسازد: مجموعه "روزی بود روزی نبود" قصههای کهن ادبیات ایران را به تصویر میکشد. پرداختن به چنین موضوعهایی در رسانه ملی نیاز است، ولی متاسفانه کمتر اتفاق میافتد تا مجموعههایی با این محوریت تهیه شوند و بیشتر شاهد کارهای دیگر هستیم تا کارهای تاریخی و ملی.
حسین پرستار، بازیگر نقش طبیب در مجموعه "روزی بود روزی نبود" درباره نقش خود و ترکیب بازیگران این مجموعه که تئاتری هستند، میگوید: این نقش گرتهبرداری از ابوعلی سیناست. در این مجموعه بازیگران تئاتر نقشآفرینی میکنند. به نظرم بچههای تئاتر درام و پیچیدگیهای آن را به خوبی میشناسند و اهل خرد هستند.
وی در ادامه میافزاید: این مجموعه روایتگر متون کهن است. ایران ادبیات غنی دارد که باید از آن بهره برد و این ادبیات را در میان مخاطبان باید پرورش داد و این مسئله در این مجموعه برجسته است. به تصویر کشیدن این نوع قصهها باید به دقت صورت بگیرد تا مخاطبان با آن همذاتپنداری کنند.
بازیگر نقش طبیب با اشاره به کارگردانی "روزی بود روزی نبود" میافزاید: مختاری با مدیریت درست بازیگران را هدایت میکند تا به خوبی نقشها را ایفا کنند. پرداختن به ادبیات کهن باید جزو اولویتهای کارهای فرهنگی قرار بگیرد. مخاطبان باید بدانند حافظ و مولانا چه کسانی هستند و آثارشان تا چه حد ارزشمند و مفید است. هم اکنون شاهدیم تمام دنیا دنبال مفاخر ما همچون نظامی، سعدی، مولانا و ... هستند و با ساخت آثاری آنها را از آن خود میدانند.
علیرضا درویشنژاد، بازیگر نقش عطار با اشاره به نقشی که ایفا میکند، میگوید: وقتی فیلمنامه را مطالعه کردم خیلی خوشحال شدم که در آن به ادبیات کلاسیک ایران پرداخته شده است. پرداختن به ادبیات کهن میتواند جامعه را به مسیری سوق دهد که مردم دنبال پیدا کردن هویت فرهنگی خود باشند. در این مجموعه نقش عطاری را بازی میکنم که مردم را آزار میدهد.
این بازیگر با اشاره به حسن مجموعه "روزی بود روزی نبود" میافزاید: آشنا شدن با تاریخ گذشتگان همیشه برای مخاطبان جذاب بوده و این مجموعه نیز ادبیات کلاسیک ایران را به تصویر میکشد. مختاری کارگردان این اثر به بازیگران اجازه میدهد تا خودشان نقش را پیدا کنند. من کمتر کارگردانی همچون او دیدهام که بازیگران را در بازی راحت میگذارد.
وی یادی از سابقه تئاتریاش کرده و اشاره میکند: چنین نقشهایی را بارها در نمایشنامههای مختلف بازی کردهام. بنابراین سابقه تئاتریام در این مجموعه به من کمک کرد تا نقش را تجزیه و تحلیل کنم.
بعد از گفتگو با درویشنژاد وارد بازار میشوم. محمد میرکیانی مدیر گروه کودک و نوجوان شبکه اول سیما برای بازدید از روند تولید آمده است. بعد از بازدید همراه او میشوم تا در اتاق گریم گفتگویی با او داشته باشم.
میرکیانی درباره ساخت پروژههایی با محوریت قصههای کهن همچون "حکایت نی"، "قصه ما مثل شد" و حالا "روزی بود روزی نبود" میگوید: یکی از منابع پایانناپذیر فرهنگ ما ادبیات بینظیر کهن ایران است. با توجه به اینکه ایران محل تلاقی تمدنهای بزرگ و در مرکز اصلی جاده ابرایشم بوده، این منجر به تبادل فرهنگها و ارتباط عمیق مردم ایران با فرهنگهای مختلف شده است.
وی ادامه میدهد: یکی از راههای تثبیت هویت ملی ما در مقابل فرهنگهای دیگر استفاده از این منابع پایانناپذیر است. شخضاً بیش از 30 کتاب برای نوجوانان درباره ادبیات کهن در قالبهای مختلف نوشته و از زمانی که به گروه کودک و نوجوان شبکه اول آمدهام، سعی کردم از ظرفیتها بهره ببرم. به همین دلیل مجموعههایی با محوریت ادبیات کهن در گروه کودک و نوجوان شبکه اول تهیه کردهام.
میرکیانی نیاز مخاطب به دیدن و آشنا شدن با متون کهن را یکی دیگر از دلایلی نام میبرد که گروه کودک روی این موضوعها کار میکند و میگوید: ذخایر فرهنگی ادبیات باید مورد توجه قرار بگیرد. در مجموعه "حکایت نی" سعی کردیم تصویرگر آثار مولانا باشیم یا در برنامه آقاجون سلیمان از عناصر نمایشی سنتی روحوضی بهره بردیم. "روزی بود روزی نبود" هم شامل قصههای اخلاقی، اجتماعی و فرهنگی و مخاطبان آن نوجوانان هستند.
وی در ادامه میافزاید: با تولید این نوع کارها امیدواریم مدیران تشویق شوند تا ساخت این نوع آثار در تلویزیون بیشتر صورت بگیرد. البته این مسئله بستگی به هنر ما دارد تا فضا را ایجاد کنیم.
بعد از گفتگو با میرکیانی از اتاق گریم که فاصله کوتاهی هم تا بازار دارد بیرون میآیم و به سمت بازار میروم. کارگردان 10 دقیقه استراحت به بازیگران داده و من فرصت را غنیمت میدانم و باب گفتگو با او را باز میکنم.
گفتگو با کارگردان مجموعه "روزی بود روزی نبود"
سیدمحمد مختاری، کارگردان درباره پرداختن به قصههای کهن در مجموعه "روزی بود روزی نبود" به مهر میگوید: متون کهن سرمایه ملی فرهنگی ماست. بنابراین پرداختن به این موضوع اولویت دارد. آنچه فرهنگ را تهدید میکند از بین رفتن فرهنگ عامه ما و واقعیت تلخ جایگزینی زبان بیگانه و نامانوس است. مسلماً ساخته شدن آثاری با محوریت ادبیات کهن در بلندمدت روی نسل آتی تاثیرگذار است.
وی در ادامه میافزاید: البته قصهها باید به گونهای روایت شود تا در ناخودآگاه مخاطبان تاثیرگذار باشد. ادبیات مولانا، سعدی، جامی و دیگر مفاخر ایران غنی است و هر چند سال یکبار باید مجموعههایی با محوریت ادبیات کهن ساخته شود تا نسل جدید را با این نوع ادبیات آشنا کنیم. مخاطبان "روزی بود روزی نبود" فقط نوجوانان نیستند و بزرگسالان هم میتواند از دیدن قصهها لذت ببرند.
این کارگردان خاطرنشان میسازد: در مجموعه "روزی بود روزی نبود" هم سعی کردهایم فضای ساده و رئالی را در کنار روابط سالم آدمها به تصویر بکشیم. علاوه بر آن از ادبیات ثقیل هم استفاده نکردهایم تا مخاطب با آن ارتباط برقرار نکند، بلکه روایتی انتخاب کردهایم تا روح زندگی در آن جاری باشد و با توجه به اینکه مجموعه اپیزودیک است، اما یک پل ارتباطی میان قصهها گذاشتهایم.
مختاری درباره استفاده از بازیگران تئاتر در این مجموعه و استفاده نکردن از چهرههای شناخته شده تلویزیون اشاره میکند: این مسئله چند دلیل دارد. اول به سابقه تئاتری خود برمیگردد. همچنین بچههای تئاتر فرهیخته هستند. البته منظورم این نیست که بچههای سینما و تلویزیون اینطور نیستند، اما فن بیان بچههای تئاتر مناسبتر است. مجموعه "روزی بود روزی نبود" برای ایام ماه رمضان آماده میشود.
وی در پایان از زحمات مدیران برای ساخته شدن این پروژه قدردانی میکند. بعد از گفتگو با مختاری در حالی که لباسهای من و عکاس کاملاً بوی دود گرفته و گروه مشغول ضبط صحنهای دیگر هستند، لوکیشن مجموعه "روزی بود روزی نبود" را ترک میکنیم.
عوامل این پروژه عبارتند از سیدحسن سیدی پریشان مدیر تصویربرداری، محمد مختاری صدابردار، ماریا حاجیها طراح گریم، مهدی دیلمی طراح صحنه و لباس و ابوالفضل کوهمیشی مدیر تولید.
نظر شما