۲۱ فروردین ۱۳۸۳، ۱۶:۵۳

گفتگوي اختصاصي و مشروح خبرگزاري مهر با معمار توسعه مالزي (2)

ماهاتير محمد: اسلامي كه محمد(ص) آورد متمدن ترين دين است

ماهاتير محمد: اسلامي كه محمد(ص) آورد متمدن ترين دين است

در اولين قسمت مصاحبه بلند و اختصاصي خبرگزاري مهر با ماهاتير محمد ، وي با اعلام اينكه كشورهاي مسلمان بايد به دانش هسته اي براي استفاده از مواهب آن مسلط شوند، درمورد مساله خاورميانه نيز رفع اين مساله را چون غربي ها مسوول بوجود آمدن اسراييل هستند بر عهده آنان دانسته بود. اينك بخش دوم اين گفتگو منتشر مي شود:

خبرگزاري مهر: جناب ماهاتير محمد! اگر موافق باشيد، برويم سراغ مشكلاتي كه بر سراه جوامع مسلمان قرار دارد. همه مااظهارات صريح شما رادر آخرين اجلاس سازمان كنفرانس اسلامي OIC كه در همين پوتراجايا برگزار شد  خوانده ايم. من تصور مي كنم ساختارسياسي يك دولت از دو طرف تحت فشار وتاثير پذيري است ، از طرف بالا توسط سازمانهاي فراملي و بين المللي واز پايين توسط سازمانهاي محلي  مثلNGO ها. گمان ما براين است كه ما در جهان اسلام مشكلات زيادي داريم، اما مي توانيم شبكه اي از نيروهاي مستعد و نخبگان جهان اسلام را براي مديريت اين مشكلات مشترك بسيج ومتمركز كنيم. نيروهايي كه  بتوانند در موازات با دولت هاي اسلامي ، يك سكوي بين المللي براي ارتقاء توانمندي و نفوذ  جهان اسلام فراهم كنند . در مبارزات و پيشرفت جوامعشان سهم بيشتري داشته، منزوي يا جذب بيگانگان نشوند و يامايوس نشده واحساس نكنند كه نيازي به دانش آنها در سطح مديريت واداره كشورخود نيست.

ماهاتيرمحمد:  من معتقدم كه اسلام هرگز مخالف پيشرفت يك ملت و جمع آوري دارايي دراين دنيا نيست. اين يك مشكل كهن است كه اسلام همواره مورد تفسير هاي نادرست قرار گرفته است تا جايي كه برخي گمان مي كنند اسلام مانعي بر سر راه توسعه است، در حاليكه اينطورنيست. زيرا اگر به تاريخ اسلام بازگرديم به خاطر مي آوريم كه وقتي حضرت محمد (ص) اسلام را گسترش داد، توانست  بزرگترين تمدني را بوجود آورد كه هزار و چهار صد سال پايداروبا صلابت ايستاده است؛ پس نمي توان گفت چنين ديني ، مانع توسعه اقتصادي يا سياسي يا حتي پيشرفت مادي مسلمانان است.

اگر به عقب بازگرديم به اين اطمينان خاطر مي رسيم كه اسلام عملا مردم را به اين امور تشويق مي كند و ما بايد به پايه گذاران اسلام اقتدا كنيم . اسلامي كه تروروخشونت يا چيزهايي مثل آن را محكوم مي كند، اما همواره نيزمسلمانان را به قوي شدن در زمينه هاي رقابتي ودفاعي توصيه مي كند. اگر به آموزه هاي بنيادين اسلام رجوع كنيم ، مي بينيم كه همواره ما را به توسعه و پيشرفت، تشويق و راهنمايي مي كند. مثلا در قرآن آمده كه اسبها و سلاحهايتان بايد همواره براي ترساندن دشمن و دفاع از خود، آماده باشند . آمادگي نه براي حمله ابتدايي به دشمن، بلكه براي ايجاد واهمه اي دراو كه خيال حمله پيدا نكند. مسلما در زمان پيامبر (ص) مسئله در قالب اسب و سلاحهاي ساده آن زمان مطرح شده است، امروز كه اسب به درد نمي خورد، پس  بايد ناو جنگي ، هواپيما و .....  داشته باشيم و بدين منظور و براي دستيابي  به اين قابليتها، ما بايد علوم مربوط به فناوري را در اختيار گيريم .

 همچنين براي فراگيري سايرعلوم، رياضي و فن آوري ، عملا از سوي اسلام دستور صادر شده است تا ما فراگيريم و بتوانيم از خود دفاع كنيم. مي دانيم كه زماني مسلمانان بر عكس اروپاييان بسيار پيشرفته بودند. در قرون وسطي اروپاييان در جهل و خرافات زندگي مي كردند، آنها از علم مي ترسيدند در حاليكه مسلمانان پرچمدارعلم بودند و در آن زمان سرافراز بودند . آنها تمدن بزرگي داشتند زيرا مسجد مردم را نه تنها به علوم اسلامي، بلكه به علوم تجربي فرا مي خواند . به اين خاطرمسلمانان در جهان رونق يافتند.  براي كسب مهارت ، براي كسب توانايي جهت اداره كشور ، براي درك محيط زندگي و كار و هر چيز مورد نياز ديگر ، اسلام ما را به تلاش فرا خوانده است. اما همانطور كه مي دانيد پس از مدتي ، افرادي آمدند  و اسلام را به اين شكل تفسير كردند كه نبايد به هيچ علمي غير از علوم ديني پرداخت و يا اينكه فقط علوم ديني انسان را به سعادت مي رساند وعلوم  ديگر اهميتي ندارند .

 اين فكرغلط است زيرا در اسلام  احكامي وجود دارند كه به فرد باز مي گردند. فرد بايد نمازش را به جاآورد، روزه بگيرد، زكات بدهد، به مكه برود و ازدواج كند. اما احكامي هم وجود دارند كه به كل اجتماع بر مي گردد و جز حقوق مسلمانان بر يكديگر است . حتي  اگر كسي از يك حكم اجتماعي سرباز زد ، شخص ديگري بايد آنرا انجام دهد . اين يعني آموزش اينكه ما بايد براي اجتماع چاره انديشي كنيم و به جامعه كمك كنيم، تا پيشرفت كنيم. به عبارتي پيشرفت ما در گرو پيشرفت جامعه است و از نظرمن هراقدامي كه به پيشرفت جوامع مسلمان بيانجامد عبادت است.

در مالزي ما بر اين عقيده ايم كه عبادت همانا عمل به همه آموزه هاي قرآن ونه تنها بخشي ازآن است.  وقتي اين موضوع خوب فهميده شود ، آنگاه مي توان به مردم گفت كه اين را بايد ياد بگيريد، اين را بايد بخوانيد، راستگو باشيد، در پيشرفت كشور بكوشيد تا بتوانيد  از خود دفاع كنيد ، بتوانيد حرفتان را بزنيد و مستقل باشيد. ما نمي خواهيم از ديگران پول قرض كنيم و نمي خواهيم از كسي تقاضاي كمك كنيم، ما مي خواهيم كارهايمان را خودمان انجام دهيم، گرچه  ما يك اجتماع چند نژادي وحتي  چند مذهبي هستيم. ببينيم اسلام چه دستوراتي در خصوص با برخورد با ساير مذاهب صادر كرده است؟ آيا بايد به آنها ظلم كنيم يا عادلانه با آنها رفتار كنيم؟ هيچ مطلبي مبني بر اجازه بي عدالتي نسبت به ساير مذاهب در قرآن نيامده است .

قرآن مي گويد كه در هر موضوعي وقتي مي خواهيد قضاوت كنيد ، بايد عادلانه قضاوت كنيد و همچنين نمي گويد كه فقط نسبت به مسلمانان عادل باشيد . بنابراين درمالزي ما با غير مسلمان خوب رفتار مي كنيم و آنها هم به ما احترام مي گذارند. ما حقوق آنها را رعايت ميكنيم و آنها هم با ما همكاري مي كنند و بر اساس برخورد عادلانه متقابل اصلا به اين فكرنمي كنند كه درحال كار كردن براي يك دولت اسلامي هستند. بدين ترتيب  كل افراد جامعه ما ، چه مسلمان و چه غير مسلمان، براي كشور كار مي كنند و كار براي كشور اسلامي از سوي هركس باشد همانا برآوردن دستورات اسلام است.

 البته اين حقيقتي است كه ما تحت تاثير تفكرات و روشهاي غربي هستيم و بايد تصميم بگيريم كه كدام يك از دستاوردهاي آنان براي ما سودمند است و بايد آن را فراگيريم. مثلا در مورد NGO  ها،  اين سازمانها در جهت تشخيص و اصلاح اشتباهات كمكهاي زيادي به ما خواهند كرد،  اما گاهي هم ممكن است فعاليتهايشان مفيد نباشد و آن وقت بايد با آنها برخورد كرد. در اين زمينه كاري كه شما انجام مي دهيد نه برخورد خشن فيزيكي، بلكه شامل ايجاد محدوديتهاي تعريف شده قانوني است. توجه داشته باشيد كه به طور مثال  اگر شما براي مردم دردسر ايجاد كنيد،  آنها قطعا عكس العمل نشان ميدهند ، حال آنكه اگر عده اي داوطلب شوند و دولت را از اشتباهاتش آگاه كنند، آنگاه دولت مي تواند در جهت اصلاح ضعف هاي خود گام بردارد.

از سوي ديگر ، دنيا هر روز كوچكتر مي شود و اين حقيقتي است انكار ناپذير . مانمي توانيم خودمان را از جامعه جهاني جدا كنيم و مثل انسانهاي عصرحجر زندگي كنيم.  يعني جهان به ما اجازه اين كار را نمي دهد. پس اين اصلي است غير قابل گريزكه ما بايد با كشورهاي ديگر و حتي با قدرتهاي بزرگ در تعامل و ارتباط باشيم.  اما چگونه؟ اول؛ بايد خودمان را قوي كنيم. اين بدان معنا نيست كه وقت زيادي صرف كنيم . همين قدر كه بتوانيم از لحاظ مالي كمي خود را تقويت كنيم كافي است.  در چنين شرايطي قادرخواهيم بود در عرصه تجارت جهاني  و البته تجارت آزاد وارد شويم . تجارت آزاد،  اما با درنظر گرفتن يك سري قوانين و مقررات. مثلا در زمينه تجارت ارز ، شما نمي توانيد كاملا آزادانه عمل كنيد،  چرا كه مطمئنا درد سر آفرين خواهيد بود. توجه كنيد! فرض كنيد ما مي خواهيم يك بازار آزاد داشته باشيم.  من مي توانم ارز خريد و فروش كنم، اما براي اين كار بايد  قوانيني وضع كرد و گرنه اين كار كه مي تواند عامل توسعه مثبت باشد،  مشكلات را در آينده توسعه خواهد داد . تجارت آزاد است اما براي اين تجارت بايد چارچوبي  هم وجود داشته باشد.

همچنين فرض كنيد كه شما مي خواهيد آزادانه تظاهرات كنيد، اما مردم هم مي خواهند به كسب و كارشان برسند. كاسب مي خواهد جنسش را بفروشد تا روزي خود را بدست آورد و حق هم دارد، چرا كه او آنقدر پس انداز ندارد كه بتواند كارش را حتي يك روز تعطيل كند . يك روز تعطيلي براي او يعني گرسنگي در روز بعد و شما مي خواهيد تظاهرات كنيد و بساط اين افراد را از رونق بيندازيد . يعني شما مي خواهيد با قيمت سلب آزادي ديگران، آزاد باشيد . اين آزادي پذيرفتني نيست و  بهمين علت است كه ما با كساني كه خودسرانه به راهپيمايي مي پردازند برخورد مي كنيم.

همچنين  ما مي فهميم  كه برخي افراد بدشان نمي آيد براي فرار از ماليات به زندان بروند. و براي اين كاروناكام گذاشتن اقدامات آنها كه به ضرر منافع كل جامعه است هم تدبيري داريم.  حتي اگر كسي قتلي مرتكب شده باشد ، اوضاع مالي اش را بررسي مي كنيم و اگر ماليات بدهكار باشد حتما از او خواهيم گرفت . جرم در اينجا تفاوتي براي افراد و وظايفشان در قبال دولت ايجاد نمي كند. ماابتدا سعي مي كنيم هدف  مجرم را درسلب منافع و يا آرامش جامعه مسدود كنيم وسپس اگر او مجال جرم يافت با او برخورد كنيم. ما هميشه بايد طرفدار اكثريت باشيم . اگر آزاي يك شخص در تضاد با آزادي يك  جمعيت باشد، ما آزادي جمعيت را ارجح مي دانيم .

در زمينه تبادلات تجاري با ساير كشورها نيز نظر ما اين است كه شرايط بايد با قوانين ومقررات داخلي مالزي سازگارباشد. اما  آنهااين نظر ما را قبول ندارند و مقاومت مي كنند . به اين خاطر است كه ما هنوز در سازمان تجارت جهاني(WTO ) در حال كشمكش هستيم ، چون ميخواهيم در يك رقابت شركت كنيم . اما يك رقابت از نظر ما بايد بين افرادي با تواناييهاي هم سطح برگزار شود و در اين صورت است كه رقابت عادلانه خواهد بود . اگر يكي از طرفين امكانات بسيار بيشتري نسبت به طرف مقابل داشته باشد ، اين تسلط است و رقابت نيست. اگر در يك مسابقه فوتبال مثلا  بازيكنان تيم مقابل هر يك 200 دلار  بيارزند و بازيكنان ما هر يك 70 دلار ، اين مسابقه عادلانه نخواهد بود. ما بايد آنقدر ببازيم تا راه رشد خود را پيدا كنيم.  ما هنوز در حال مبارزه ايم و نمي دانيم به چه قيمتي تمام خواهد شد. ما از ساير كشورها هم مي خواهيم كه به ما بپيوندند و براي حقوق مشتركمان  مبارزه كنند.

قسمت اول اين مصاحبه در آدرس زير قابل دسترسي است:

http://www.mehrnews.com/wfNewsDetails_fa.aspx?NewsID=63694&t=International

کد خبر 69424

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha