۳ تیر ۱۳۸۷، ۱۵:۰۴

سخن روز/

معادله چند مجهولی لبنان: کشمکش بر سر قدرت و حیثیت

معادله چند مجهولی لبنان: کشمکش بر سر قدرت و حیثیت

خبرگزاری مهر - گروه بین الملل : نشست دوحه مدتهاست که پایان یافته و هیاهوی برخاسته از آن، خیلی زود در همهمه های طرفهای نزاع لبنان گم شد و از آن همه تبریک و تمجید،هیچ نماند جز شعارهایی که گوش مردم لبنان سالهاست از آن پر شده است.

تنها تاثیر نشست دوحه، انتخاب رئیس جمهوری بود که طرفهای بحران یعنی هم جریان هشتم مارس(حزب الله و متحدان) و هم جریان 14 مارس(تحت حمایت غرب)قلبا او را انتخاب کرده بودند، اما عقلا درباره چگونه رساندن امر به اریکه قدرت چند و چون می کردند.

اما نشست دوحه، تقریبا تمام شکیات حاکم بر اختلافات میان دو طرف را سروسامان داده بود.علاوه بر رئیس جمهوری لبنان قرار بود وضعیت انتخابات آتی، راهکار انتخابات و از همه فوری تر ترکیب و توزیع کرسی های کابینه مشخص شود.

پس از انتخاب رئیس جمهوری یعنی میشل سلیمان، موضوع ترکیب کرسی های کابینه فوریت یافت. به دو علت : اول اینکه در این باره و در این مورد به ویژه در نشست دوحه حرف و حدیثی رد و بدل نشده بود و دوم آنکه این ترکیب می توانست بر ماهیت قدرت در دور ه آتی  تاثیر مستقیمی بگذارد.

جماعت 14 مارس، در ترکیب وزارتخانه ها، وزارتخانه های کلیدی را در اختیار گرفتند و برای رقیبان هشت مارسی خود، به جز مقامهای درجه دوم و نسبتا سهل چیزی باقی نگذاشته بودند. از جمله این مقامها، وزارت دفاع بود که اهمیت بسزای آن به دلیل ارتباط این موضوع با مقوله هایی مثل مقاومت و خلع سلاح آنهاست.

طبیعی بود اگر جریان8 مارس زیر بار این تقسیم یکطرفه نمی رفتند نکته بعدی قانون انتخابات بود که در نشست دوحه مقرر شد مجموعه قوانین انتخاباتی سال 1960 میلادی به ویژه درباره بیروت اعمال شود. مهمترین تغییری که این قوانین ایجاد می کرد؛ ایجاد شرایط بهتری برای جریان  مارس در زمینه توزیع جمعیت بین دوایر و حوزه های انتخابیه است . در حال حاضر، شماری از طوایف لبنانی سهم خود را از کرسی های مجلس در جوف سهم طوایف دیگر به دست می آورند؛ مسئله ای که سبب شده کلی نگری در توزیع کرسی ها بین اقشار جمعیت به ویژه در بیروت ، شماری از طوایف از جمله ارامنه را از کرسی مستقل محروم کند. اما سئوال شماری از اعضای کلیدی جریان 14 مارس آن است که مجموعه قوانین سال 1960 میلادی، آیا ممکن است به برتری آنها به عنوان اکثریت پایان دهد؟

بحث درباره اختلافات شکلی، در نقاط مختلفی در عمق و ژرفای خود رگه های به جا مانده از اختلافات ریشه ای را میان دو جریان اصلی را حفظ کرده است. بی گمان از این نکته نمی توان گذشت که اختلافات بین دو جریان در حد همین شکیات نیست، بلکه قبل از هر چیز ریشه سیاسی دارد. جنگ بر سر قدرت و حفظ آن در چارچوب انتخابات پارلمانی بعدی است. جریان هشتم مارس، سعی دارد در قالب تغییر قوانین انتخاباتی و احیای مجموعه قوانین سال 1960، زمینه را برای تعدیل موازنه قدرت و نیز تغییر نتایج انتخابات فراهم کند. تصور این که با تغییر قوانین انتخاباتی بیروت یا چند نقطه دیگر، اوضاع به کلی به نفع جریان هشتم مارس بازخواهد گشت دشوار است، اما موضوع فقط این نیست.

شکست بحران 14 مارس در تنشهای اخیر بیروت و خروج هواداران هشتم مارس از نشست دوحه در جامه فاتحان بی چون و چرا، حیثیت جریان 14 مارس را بر باد داده است و هنوز هیچ شاخصی به دست نیامده است که نشان دهد ضربات وارده به این جریان در چه حد و اندازه ای بوده است . اما به طور کلی می توان در چند نکته به این امر اشاره کرد :

الف- جریان 14 مارس در قالب حرکتی انقلابی از نوع انقلابهای مخملی خود را به قدرت رساند؛ اما در حالی که تصور می کرد در این انقلاب دست ساز توانسته است قاطبه ملت لبنان را با خود همراه کند، واقعیتهای این کشور این تصور شیرینی را به کام اعضای این جریان تلخ کرد و آن را از ذهن همه زدود.

لبنان کشوری طایفه ای است و در قالب دموکراسی انجمنی نسبتا متصلبی اداره می شود و در نهایت در معادلات موجود باید به این نکته قبل از هر نکته دیگر توجه کرد. علت موفقیتهای جریان هشتم مارس تا اندازه ای به دلیل توجه به این واقعیتها است. در لبنان خواه ناخواه، هر حرکتی در نهایت با وضعیت تاریخی حاکم بر این کشور برخورد می کند و بی توجهی به آن و مشغول شدن به شعارهای کلی به ویژه اگر با صداقت هم همراه نباشد؛ در نهایت سبب می شود موفقیت ها مقطعی باشد و شکست ها پایدار! مجموعه قوانین انتخاباتی سال 1960 میلادی هم به واقعیتها و تقسیمات فرقه ای - طایفه ای لبنان توجه اساسی دارد و دستیابی به آن در نشست دوحه، ناکامی تلخی برای جریان 14 مارس به شمار می رود.

ب- دقیقا به همان دلیل فوق، جریان 14 مارس انسجام قبلی خود را از دست داده است. در حالی که تصوربر آن بود که در حرکتی کودتا ونه و در کودتایی سیاسی با پشتوانه مردمی جریان 14 مارس، شاهد موفقیت را در آغوش خواهد کشید؛ این جریان خیلی زود با اهداف خود فاصله گرفت و از یک ناجی بزرگ به جریانی سیاسی در حد جریانهای دیگر تبدیل شد، بنابراین روند جدا شدن هواداران این جریان به دلیل از بین رفتن فضای احساسی دوران شکل گیری این جریان هزار تکه، سرعت گرفته است. در حالی که جریان 14 مارس در دوران شکل گیری از طوایف و اقشار و البته شخصیتهای گوناگونی شکل می گرفت، اما اکنون به سه قطب قدرت تشکیل شده است، جریان المستقبل به ریاست سعد الحریری، جریان "کتائب - القوات" به رهبری سمیر جعجع و البته امین جمیل و جریان حزب سوسیالیست ترقی خواه ولید جنبلاط که قبل از هر چیز متکی بر "زبان" رهبر خویش است.

بنابراین به نظر نمی رسد اگر اتفاق جدیدی در عرصه سیاسی رخ ندهد جریان 14 مارس بتواند دستاوردهای گذشته خود را احیا کند. گو آنکه جدایی عملی این سه قطب از یکدیگر محتمل است؛اکنون نیز بقای اتحاد آنها بیشتر به وجود دشمن مشترک بستگی دارد تا وجود هدف و برنامه ریزی مشترک!

ج- وزنه حزب الله در قالب جریان 8 مارس، سنگین تر از آن بود که حریفان تصور می کردند. وزنه حمایت مردمی از نوع خاص، در کنار قدرت نظامی و نیز مشروعیت ملی به دلیل دستاوردهای تاریخی، عملا جریان 8 مارس را قدرتمند و منسجم نگه داشته است. کافی است در کنار این امر به نقش نبیه بری رئیس مجلس به عنوان پیوند دهنده سیاسی و محوری برای وفاق و اتحاد توجه خاص کرد و این عناصر عینی قدرت در جریان 14 مارس وجود ندارد.

در همه این دلایل نشان می دهد که جریان 14 مارس نه تنها فاقد مقدمات و مولفه های قبلی قدرت است، بلکه پس از حرک انقلابی جریان 8 مارس در تحولات اخیر بیروت ضربطه حیثیتی سنگینی دریافت کرده است که می تواند در انتخابات با مجموعه قوانین سال 1960، تاثیر بسزایی بگذارد. بنابراین بدیهی است که در این صفحه شطرنج که مهره ها بسیار نزدیک به هم بازی می کنند، این جریان اصرار در حفظ همه مهره ها و خانه ها داشته باشد و بر سر هر سربازی بجنگد، اما در عین حال اصراری از این نوع می تواند ضربات بزرگتری به حیثیت و جایگاه این جریان وارد کند، چون به تدریج جریان 8 مارس به همان جایگاهی دست می یابد که چندی پیش پس از مرگ رفیق حریری ، جریان 14 مارس به آن دست یافته بود؛ اگر تحولی تازه روی دهد قطعا این احتمال قوی خواهد شد که عده ای از جریان 14 مارس جدا شوند و به جریان 8 مارس بپیوندند و این امر برای رهبران جریان 14 مارس کابوسی آزاردهنده است.
-------------------------------------------------
"حیدر سهیلی اصفهانی" کارشناس مسائل خاورمیانه 

کد خبر 702668

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha