چرا تهران پایتخت جهانی کتاب نمی شود؟
تعیین پایتخت جهانی کتاب و نامزد نشدن تهران در این رویداد فرهنگی، نخستین اتفاق حوزه کتاب در هفته گذشته بود که توجه مطبوعات را به خود جلب کرد.
گزارش پایتخت جهانی کتاب در این دوره، مطلب یک صفحات فرهنگی روزنامه های تهران امروز، همشهری و چند روزنامه دیگر بود. اینکه تهران برای این منظور چه شرایطی دارد و چه شرایطی باید داشته باشد و اینکه مسئولان و متولیان امر برای رسیدن به این هدف چه کرده و چه باید میکردهاند، داستانی طولانی است که در یک مرور کوتاه نمیگنجد؛ داستانی که عکس العملهای متفاوت و بعضا منفی را در رسانهها به دنبال داشت.
اما با همه اینها و در میان اظهارنظرهای مختلف، سخنان فرهاد اعتمادی رئیس اداره ارتباطات کمیسیون ملی یونسکو واقع بینانهتر و روشن کنندهتر است. او گفته است: «اگر ما اعلام آمادگی کنیم، فضای مناسبی برای نشر در ایران نداریم و یونسکو این مسئله را بررسی میکند و این موضوع میتواند مسئلهای باشد که ما را در رقابت با کشورهای دیگر و در موقعیت نامناسبی قرار میدهد.»
دبیر کل یونسکو بعد از انتخاب شهر لیوبلیانا طی سخنانی گفته بود: «بسیار خوشحالم که این شهر مهم، تعهد جمعی خود را برای ترویج کتاب و کتابخوانی در شرایط آزادی بیان و آزادی فرهنگی اعلام کرده است.» در عوض این اتفاق ناخوشایند، احتمالا همگی باید خوشحال باشیم که باغ کتاب تا پایان امسال به بهره برداری میرسد.
مزایده لوازم احمد شاملو
دوم تیرماه دو خبر حراج 550 میلیونی اموال و لوازم شخصی شاملو و برکناری رئیس اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دومین شوک را به اهالی ادبیات وارد کرد.
نخستین خبر حاکی از آن است که وسایل شخصی احمد شاملو از سوی اجرای احکام مدنی کرج، برای فروش به مزایده گذاشته شده و سیاوش شاملو (که این مزایده با شکایت و درخواست خود او انجام شده) توانسته با پیشنهاد 550 میلیون تومان برنده نهایی باشد. کل این ماجرا در پردهای از حاشیههای متناقض اتفاق افتاده است اما آنچه در یک نگاه کلی مهم به نظر میرسد، آن است که آیدا سرکیسیان (همسر شاملو) و سیاوش شاملو هر دو بر تاسیس موزهای با هدف حفظ اموال این شاعر پافشاری میکنند؛ اما سرکیسیان بر موزه شدن خانه شاملو اصرار دارد و پسر شاعر قصد خارج کردن لوازم شاملو را. در این میان روزنامه کارگزاران به نکاتی اشاره کرد که مطمئنا در آیندهای نه چندان دور دردسرساز خواهد بود، مثل اینکه بعضی از لوازم خریداری شده، در خانه شاملو امانت بوده است.
مدیرکل مستعفی اداره کتاب و منتقدان متفاوت
مجید حمیدزاده نیز بعد از سه سال کار در اداره کتاب وزارت ارشاد و بعد از حرف و حدیثهای فراوان و غیررسمی مبنی بر اختلاف نظر او با محسن پرویز - معاون فرهنگی - از این اداره رفت. این درحالی اتفاق میافتد که در این سه سال، بیشترین انتقاد اهالی نشر و ادبیات متوجه این اداره بوده است. کارگزاران در این خصوص مینویسد: "مجید حمیدزاده درباره انتقاداتی که در طی این سه سال نسبت به طولانی شدن صدور کتاب میشد، تنها یک پاسخ داشت: ما طبق ضوابط عمل میکنیم." البته مجید حمیدزاده در این سه سال تنها در طبقه دوم ساختمان وزارت ارشاد ننشسته و سروکار او به محاکم قضایی هم کشیده شد. بهمن سال 85 ابراهیم یزدی هم از وزیر شکایت کرد و هم از آقای مدیرکل. یزدی میگفت کتابش را بیش از 20 ماه به اداره نظارت بر چاپ کتاب وزارت ارشاد داده ولی کتابش منتشر نمیشود. او میگفت نه جواب میدهند و نه کتاب را نشان میدهند. در همان ماه سه ناشر دیگر شکایت خود را به دیوان عدالت اداری بردند تا به آییننامهای اعتراض کنند که حمیدزاده به آن استناد میکرد. اما اینها تمام ماجراهای مدیرکل نبود. در این سه سال نامههای سرگشادهای منتشر شد تا گمشدن کتابها، غیرشفاف بودن شیوه بررسی کتاب و مبهم بودن شیوه خرید کتاب را روایت کنند ولی پاسخ حمیدزاده به تمام این انتقادها و گلایهها تنها یک جمله بود: «ما طبق ضوابط عمل میکنیم.»
منتقدان سوی دیگر میدان را هم نباید کنار گذاشت؛ آنان که از موضع اصولگرایی و ارزش مداری به نقد عملکرد ارشاد می پرداختند و ورود برخی کتب مسئله دار و نیز کثرت رمان های عامه پسند و عاشقانه را به بازار کتاب، از جمله قصورات اداره فوق برمی شمردند.
همه این انتقادات در حالی به حمیدزاده وارد شد که وی در گفتگویی با فارس اعلام کرده بود: "از سال 84 در انتشار کتاب روند رو به رشدی داشتهایم و این مسئله را آمار رسمی خانه کتاب نشان میدهد. اینکه کسی میگوید آمار چاپ کتاب کاهش داشته است باید دلیل بیاورد."
آخرین خبری که در طول هفته گذشته، تحلیلهای فراوانی را در پی داشت، تعیین اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و ریاست حداد عادل در این کمیسیون بود. اگرچه ممکن است کمیسیون فرهنگی مجلس، ارتباط مستقیمی با مقوله کتاب و کتابخوانی نداشته باشد اما روزنامه جام جم، پنجم تیرماه در یک بررسی و گفتگو با هنرمندان حوزههای مختلف، حضور دکتر غلامعلی حداد عادل را در راس کمیسیون فرهنگی مجلس مهم و موثر ارزیابی کرد.
به دور از تصمیم گیران و مسئولان
به دور از همه این حاشیهها، ادبیات و کتاب همچنان رو به جلو حرکت میکند. هفته گذشته هشتمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری با تهیه فهرست کتابها و فرستادن آن برای داوران به منظور نظرسنجی، فعالیتش را آغاز کرد و فراخوان جایزه ادبی اصفهان هم به طور رسمی منتشر شد. رمان های "نیمه نارنج" (شمسی خسروی)، "تمشک هایی که سفر نمی کنند" (مریم روزبهانه)، "انجمن مخفی" (احمد شاکری)، "اشک های سبز" (محمدعلی گودینی)، "مارها تشنهاند" (امیر محمد اعتمادی)، "قاعده بازی" (فیروز زنوزی جلالی) و "ما از دوکوهه آمدهایم" (مجید پورولی گلشتری) به عنوان نامزدهای بخش داستان پنجمین جشنواره قلم زرین معرفی شدند و احمد عزیزی - شاعر - نیز با دستور پزشکان جهت انجام یک عمل جراحی ویژه از بیمارستان امام رضای کرمانشاه به بیمارستان مسیح دانشوری در تهران منتقل شد.
به علاوه، باید منتظر انتشار عاشقانههای محمود معتقدی و تازهترین رمان شیوا ارسطویی با عنوان "برای بوسه ای در بوداپست" از سوی نشر ثالث هم باشیم.
از جمله خواندنی های هفته گذشته مطبوعات نیز می توان به پرونده روزنامه اعتماد برای "جروم دیوید سلینجر" - نویسنده آمریکایی - اشاره کرد که پر از مطالب خواندنی بود، یادداشتهایی که صرفا آثار این نویسنده را نقد نمیکردند و مطالب نسبتا تازهای را درباره کیفیت زندگی و جهانبینی سلینجر فراروی سلینجریستهای ایرانی میگذاشت.
نظر شما