به گزارش خبرگزاری مهر،"ترسیتا شافر" مدیر برنامه جنوب آسیا در مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل آمریکا و مقام ارشد سابق وزارت امور خارجه آمریکا در گفتگو با شورای روابط خارجی آمریکا خاطر نشان کرد: پاکستان بیشتر نگران تروریسم داخلی است که در نتیجه بمبگذاریهای انتحاری ایجاد می شود و همچنین نگران به تسخیر درآمدن خاک این کشور از سوی آشوبگران است.
وی افزود: پاکستان و آمریکا اهداف کلی یکسانی دارند، اما اولویتهای آنها متفاوت است. اولویت آمریکا الزاما کنترل مرز است : جلوگیری از طالبان در افغانستان(که البته ما نیروهایی درآنجا داریم) برای پناه گرفتن در پاکستان، جلوگیری از حرکت و عبور آنها از مرز. اما اولویت پاکستان در مرز افغانستان و منطقه توقف بمبگذاریهای انتحاری در داخل پاکستان است. آنها با آشوبهای داخلی برخورد می کنند و خواستار آرام سازی گسترده ای در مناطق قبیله ای هستند که آمریکا درباره آن صحبت کرده است. پاکستان خواستار کنترل هر چه بهتر مرزهاست، اما بیشترین تمایل آن پایان دادن به بمبگذاریهای انتحاری و پایان دادن به پدیده آشوبگرانی است که بخشهایی از داخل خاک پاکستان را به کنترل خود درمی آورند.
وی درباره تمایل بخشی از دولت پاکستان برای رهایی از رئیس جمهوری کشورشان گفت : ممکن است اکنون زمان خوبی برای گفتگو درباره این مسئله باشد که چه کسی دولت پاکستان را اداره می کند و اینکه چطور بخشهای متفاوت آن به یکدیگر مربوط می شوند. چهارعامل سیاسی مهم وجود دارد. دو عامل آنها شخصیتهای اصلی در دولت هستند که نتیجه انتخابات به شمار می روند: "آصف زرداری" که یک شخصیت اصلی در حزب مردم پاکستان است و کسی است که " یوسف رضا گیلانی" نخست وزیر را انتخاب کرد و دیگری " نواز شریف" است که شخصیت اصلی در حزب مسلم لیگ شاخه نواز به شمار می رود.
شافر تصریح کرد: عامل سیاسی مهم سوم " پرویز مشرف" رئیس جمهوری پاکستان محسوب می شود که هنوز در مقام ریاست جمهوری است، اما او کسی است که دیگر ماشین دولت را اداره نمی کند. یک سال پیش اگر تظاهراتی برگزار شد؛او می توانست حکم زندانی کردن هزاران نفر را بدهد و حالا نمی تواند. اما او همچنان طرفدارانی در پارلمان دارد و هنوز تلاش می کند هماهنگیهایی را با حزب زرداری ایجاد کند که تاکنون موفقیت آمیز نبوده است.
به عقیده شافر،عامل چهارم البته ژنرال "اشفق پرویز کیانی" فرمانده ارتش است. هم اکنون از این چهارعامل سه عامل خواستار تغییر وضعیت خود هستند. دوعامل اول یعنی زرداری و شریف می خواهند به جای آنکه با یکدیگر باشند؛ خودشان به تنهایی دولت را اداره کنند و مشرف هم خواستار بازگشت قدرتش است . وقتی دولتی وجود داشته باشد که متشکل از افرادی اشد که به یکدیگر اعتمادی ندارند و دوست ندارند با یکدیگر کار کنند ؛می توان تعریف خوبی از بی ثباتی داشت.
کارشناس مرکز مطالعات استراتژیک و بین الملل آمریکا در پاسخ به این سئوال که چه کسی ارتش را اداره می کند، گفت : رئیس جمهور فرمانده کل قواست، اما روز به روز که می گذرد؛ ژنرال کیانی ارتش را اداره می کند. او ترفیعها و انتصابها را کنترل می کند.
شافر افزود : گفتگوهای زیادی بین آمریکا و ارتش پاکستان انجام می شود و این گفتگوها ادامه دارد. یک مکانیسم سه جانبه وجود دارد که انتظار می رود بر اساس آن سه ارتش – آمریکا، افغانستان و پاکستان – با یکدیگر هماهنگ شوند. اما خطرواقعی این است که در پاکستان، دولتی وجود دارد که تمرکز بر این هدف در نتیجه موضوع بسیار پیچیده "ماندن در قدرت" منحرف شده است. در افغانستان نیروهای ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) حضور دارند که با آشوبگران برخورد می کنند و اقتضای این تلاش در افغانستان به حوادث تیراندازی منجر شده و مسلما خطری که وجود دارد این است که این مسئله باز هم تکرار شود. و با توجه به وضعیت پاکستان، هر گونه حادثه ای از این نوع می تواند به گونه ای بدتر شود که کار را برای آمریکا در جهت جلب حمایت پاکستان،دشوارتر کند و همین امر روابط را تنش دار خواهد کرد.
به عقیده این دیپلمات سابق آمریکایی، خطر دیگری که برای آمریکا وجود دارد این است که اگر آشوبها در پاکستان ادامه پیدا کند؛ احتمالا بخشهایی از این کشور از کنترل دولت مرکزی خارج می شوند و پاکستان به کشوری تبدیل خواهد شد که حاکمیت کمتری دارد. این امری نیست که یک شبه انجام شود، اما روند اوضاع تا حدی در آن جهت حرکت می کند. و اگر این امر اتفاق بیفتد؛اداره اوضاع در سمت دیگر مرز تا حد زیادی دشوارتر خواهد شد، زیرا چشم اندازها برای کنترل و بستن کامل مرز کم رنگ تر می شود. به عبارت دیگر، نمی توان بدون داشتن یک پاکستان باثبات، افغانستان را اصلاح کرد.
نظر شما