درحاليكه شرايط جهاني بويژه منطقه خاورميانه همدلي و همسويي كشورها با يكديگر را مي طلبد اما متاسفانه در برخي از مقاطع همچنان زمزمه هايي از جدايي و تفرقه شنيده مي شود.ادامه اين روند نه تنها منافع كشورهاي منطقه را به دنبال نخواهد داشت بلكه زمينه هاي حضور بيش از پيش قدرتهاي بزرگ را فراهم مي اورد. تاكيد بر مسائلي كه نه تنها مستنداتي را در بر ندارد بلكه زمينه را براي ظهور و بروز تحولات و نااراميهاي جديد فراهم مي آورد.
به رغم اين كه جمهوري اسلامي ايران امادگي خود را براي مذاكره بااماراتيها دررابطه باحل مسئله جزايرسه گانه بارها اعلام داشته است اما هراز چند گاهي مقامات اين جزيره سخن ازمالكيت اين جزايررا مطرح مي كنند. در رابطه با سابقه ادعاي مالكيت امارات و به طور خاص شارجه بر اين جزايرنظرات متفاوتي وجود دارد، سيد مصطفي ابطحي از اساتيد دانشگاه وتحليلگر مسايل سياسي دراين باره مي گويد:
مسايل تنب بزرگ وكوچك و ابوموسي به سال 1904 بر مي گردد.انگلستان تقريبا بعد از نفوذ آلمانها وروسهادر ايران به اهميت اين 3 جزيره واقف شد چرا كه در واقع اين جزاير، كنترل تنگه هرمزرا در دست داشتند.انگستان آن زمان معتقدبودكه حتي با جنگ هم اجازه نخواهد داد هيچ كشور ديگري در خليج فارس پايگاه داشته باشد.
بنابراين در ابتدا بااستفاده از روش استعمارنوين به دنبال پيدا كردن شيخي ازافراد بومي بود كه از طرف انها ادعاي عدم تعلق اين جزاير به ايران را مطرح كند ولي چون چنين شيخي را پيدا نكرد در نهايت حاكم بندر لنگه را كه ايراني بودعلم كرد و ادعا كرد كه وي ازاعراب و داراي ريشه جاسمي است. انگليسي ها با اين بهانه كه تبار حاكم بندر لنگه به عربها مي رسد وباتوجه به اينكه در آن زمان اداره جزاير سه گانه نيز به عهده او بود ادعا كردند اين جزاير متعلق به شيوخ عرب جاسمي است .
امااين ادعاي انگلستان از لحاظ حقوقي قابل قبول و مسموع نبود زيرا در مقاطع مختلفي ازتاريخ حاكم بندر لنگه غير جاسمي بود وازطرف ديگردر تمام نقشه هاي جغرافيايي اين نقاط همواره متعلق به ايران بوده است وحتي در نقشه وزارت جنگ انگليس كه از طرف ملكه ويكتوريا به ناصرالدين شاه هديه شده اين جزاير متعلق به ايران نشان داده شده است وحتي در تمام گزارشهاي ماموران بريتانيايي هم تنب بزرگ و كوچك و ابوموسي به نام ايران بوده است.
از طرف ديگر چون ميان شيوخ عرب برسرمرزها زد وخورد وجنگ پديد مي امد براي جلوگيري ازبرخوردآنها قلمروشارجه وراس الخيمه را در نقشه 20 مايل زير ابوموسي تعيين كردند و اين خود نشانگر آن است كه در آن زمان هم اين جزاير جزيي ازايران محسوب شده است .
در سال 1944 كشتيهاي انگليسي اين جزاير را به نام شيخ شارجه و راس الخيمه اشغال مي كنند. درسالهاي بعد كه براساس قرارداد موقت1945مقرر شد تازماني كه مشكل از طريق مذاكره حل نشده است هيچ يك از دوطرف اقدامي نكند ، يعني انگليس نيروهايش رااز جزاير بيرون ببرد و ايران نيز ماموري به اين مناطق نفرستد.
وي در پاسخ به اين سوال كه تعاملهاي منطقه اي وروابط دوستانه ايران با كشورهاي همسايه تاچه حدي مي توانددركمرنگ كردن ادعاي امارات بر سر مالكيت اين جزاير نقش داشته باشد گفت: با توجه به فقدان مستندات حقوقي در خصوص ادعاي امارات مبني بر حاكميت بر اين سه جزيره مسئولان اين شيخ نشين درصدد سياسي كردن مسئله هستند و سعي مي كنند با كشاندن آن به ديوان بين المللي لاهه ايران را با فشارهاي بين المللي مواجه كنند.
وي افزود از طرف ديگر اماراتي ها با طرح متعدد اين ادعا در نشستهاي سران كشورهاي عرب درصدد ايجاد موضع واحدي از سوي كشورهاي عربي در خصوص اين مسئله هستند و طبيعي است هر گونه ارتقاء سطح روابط ايران با كشورهاي منطقه اي و عرب و تشكيل پيمان هاي دو جانبه يا چند جانبه با كشورهاي عربي در تعديل فضاي سياسي حاكم بر روابط ميان ايران و اين كشورهاو بي نتيجه ماندن تلاش هاي امارات موثر خواهد بود .
اين تحليلگر مسائل سياسي در ادامه تصريح كرد : با توجه به سياست تنش زدايي رئيس جمهورو احتمال سفر شيخ زايد حاكم امارات به ايران اين اميد وجود دارد كه مسئله جزاير سه گانه به صورت مسالمت اميز ، در سطح سران دو كشور و بدون دخالت هيچ عامل خارجي حل و فصل شود.
وي در پاسخ به اين سوال كه درصورت پافشاري اعراب در اين قضيه آيادولت ايران به فكر جايگزين كردن شركاي جديد تجاري براي خودش مي افتد پاسخ داد : طبيعي است رفتار اقتصادي هميشه تابعي از ملاحظات سياسي است و اگر فضاي گفتمان سياسي كشورها تغيير يابد روابط اقتصادي هم تحت تاثير قرار خواهد گرفت و فضاي حسن اعتماد پيشين از بين خواهد رفت .
اين استاد دانشگاه در پايان در مورد آينده اين منازعه تصريح كرد : تلاش هاي ايران براي تحكيم پيوندهاي دوستي بين كشورهاي عربي و اسلامي و ايجاد موضع واحد در سطح كلان جهان اسلام ، موضوع اعراب و اسراييل قابل تقديراست و با توجه به حضور ملموس امريكا در منطقه ، تلاش ايران دربرابر تهديد مشترك جديدي كه معطوف به عملكرد محافظه كاران نو آمريكا و لابي صهيونيستي است در تقليل اختلافات منطقه اي موثر است و به نظر مي رسد كشورهاي عربي و ايران بايد بااحرازعقلانيت در شرايط متقابل تنشهاي موجود مرزي و ارضي را در چارچوب ملاحظات تاريخي ،حقوقي و سياسي حل و فصل كنند.
بحث جزاير سه گانه ايراني ابوموسي، تنب بزرگ و كوچك كه هر از گاهي اماراتي ها ادعاي تكراري خود را درباره آن مطرح مي كنند از مسائلي است كه بايد به عنوان يكي از محورهاي اساسي سياست خارجي و امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران مورد اهتمام مسئولان كشورمان قرار گيرد.
کد خبر 7195
نظر شما