خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب: این کتاب پنجمین جلد از این مجموعه است که از شب شصت ونهم تا شب هشتاد و چهارم را شامل می شود.
مرحوم حمید عاملی در مقدمه این اثر ضمن بیان تاریخچه نگارش "قصه های هزار و یکشب" می نویسد: "وقتی اینجانب رویکرد مغرب زمینیها را آن گونه شوق انگیز دیدم به خود گفتم حال که اروپاییها و بعدا آمریکاییها و در نهایت مردم سراسر دنیا با هزار و یک شب تحریف شده آشنا شده اند باید در طول این سالیان کمر همت بسته می شد و کس یا کسانی با نگرشی دوباره و نگارشی تازه به پالایش و پردازش و ویرایش جدید داستانهای قدیمی هزار و یکشب می پرداخت..."
وی در جایی دیگر می آورد: "به عنوان نویسنده ای که گوینده نیز می باشم و مقام پیشکسوتی را در این هنر احراز کرده ام این اثر را با ویرایش معمول نوشتاری تفاوت دارد یعنی مطلب را آن گونه که راوی می گوید و شما می شنوید بر سطور می بینید..."
بخشی از نگارش، ویرایش و پالایش حمید عاملی را از این قصه ها می خوانیم: "چون ملکه روبروی پیر غیب گو رسید پیر گفت: دو دست بر چهره و چشم و ابروان خود بگذار و فقط پیشانی خودت را به من بنما. ملکه همان کار را کرد و پیر نظری دقیق و عمیق به مدت حدود دو دقیقه به پیشانی ملکه انداخت و گفت : کافی است. روی خود را از من بگردان و حرفهای مرا هر چند تلخ است به خاطر بسپار " (حکایت غانم و فتنه و فتان؛ شب هفتاد و نهم).
حکایتهای "پریوش و ساسان" و "غانم و فتنه و فتان" دو قصه ای هستند که شیرازه کتاب بر مبنای آنها بسته شده است.
نظر شما