به گزارش خبرنگار مهر، دکتر مصطفی جلالیفخر در شماره 179 هفتهنامه "سلامت" نقدی بر آخرین ساخته علیرضا داودنژاد نوشته که خاص بودن آن متأثر از نگاه تخصصی وی به سینماست؛ وجهی که در عموم نقدهای نوشته شده بر "تیغزن" کمتر مورد توجه قرار گرفته و همه در جهت بررسی ضعفهای ساختاری فیلم شکل گرفتهاند.
یادداشت دکتر جلالیفخر اینچنین آغاز میشود: شاید فیلم "تیغزن" را که مدتی است بر پرده سینماهای پایتخت راه یافته دیده باشید؛ اثری عجیب و غریب که شاید سر و ته درست و حسابی نداشته باشد و خیلیها را گیج کرده است. شنیدهام سردرد تماشاگر در پایان فیلم نتیجه شایعی بوده و البته قصدمان حرف زدن درباره سردرد پس از تماشای فیلم نیست!
نکته این است که به نظرم "تیغزن" تشویقیترین فیلم سالهای اخیر سینمای ایران در استعمال دخانیات است. اینجا نه تنها سیگار کشیدن مرد و زن مجاز، بلکه شیوه مصرف آن هم با وسوسهبرانگیزی قابل توجه همراه است. محض نمونه، یکی از پسرها با لذتی بازیگوشانه بازدم دود حجیم سیگارش را حلقه حلقه بیرون میدهد و این کار را به حرکتی دلچسب و سرخوشانه تبدیل میکند.
در طول فیلم هم که چند باری شاهد سیگار روشن کردن و کشیدن شخصیت اصلی "تیغزن" یعنی لادن مستوفی هستیم. حتی یکبار دست سیگار به دستش را از پنجره ماشین بیرون میکند و بر سیگار سفید رژ لبی شدهاش تأکید میشود. شیوه کشیدن آن هم با جزئیات خاص زنانه همراه است که زمانی در هالیوود با مقاصدی دیگر به کار میرفت.
موضع ما در این نوشته نگرانی درباره سلامت است، هر چند سیگار کشیدن زنان در فیلمها به دلایلی دیگر ممنوع بوده و هست. این در حالی ست که متأسفانه آمار استعمال سیگار در دختران و زنان 15 تا 35 سال تهران به مرزهای نگرانکننده رسیده است. همچنین متحیرم که این صحنهها چگونه و با چه توجیهی مجال نمایش یافتهاند؟ گیرم که این زن تیغزن باشد و خوبکاره نباشد... هر چند در پایان بدون هیچ تحولی رستگار هم میشود!
در فصلی دیگر در واکنش به بیوفایی معشوق (همین تیغزن خانم سیگاری)، دو جوان اصلی فیلم که یکیشان عاشق ناکام است، به پیشنهاد دیگری قرص اکس میخورند و با صدای بلند موسیقی میرقصند. در واقع فیلم به تماشاگر خود پیشنهاد میدهد برای گریز از شرایط دشوار و غمگین، مواد مخدر شیمیایی گزینهای قابل انجام است. آن دو مدتی میرقصند و میخندند و تمام...
هیچ نتیجهای دال بر طرد این تفکر غلط هم مشاهده نمیشود و دست آخر هم آتلیه میزنند و از عروسی معشوق با عاشق دیگر (عطا) تصویربرداری میکنند. نمیدانم چنین ترویجی تا چه حد آگاهانه بوده است، اما هر گونه نمایش مصرف بیعقوبت مواد مخدر میتواند نتایجی فاجعهبار به بار آورد.
عجیب اینکه در برابر چنین نابهنجاری، کنش تعدیلی هم به وسیله فیلمساز رخ میدهد. در ادامه این فصل است که عطا (آدم مثبت داستان) همپیاله و همشانه تخدیر مستگونه جوان میشود که تنها مانده و همچنان در حال نشئگی اکس به سر میبرد.
شاید داودنژاد برای پرهیز از سینمای پیامرسان و نمایش عینی دنیای بیمار جوانان است که به این نمایش بیدخالت رسیده، اما در عمل مهر پذیرش به این بزهرفتارها زده است. کاش نظرسنجی معتبر انجام میشد تا بدانیم قضاوت تماشاگران پس از تماشای "تیغزن" در این باره چیست؟
نظر شما