ایده ماورایی پیوند اعضا دستمایه فیلمهای مختلف شده که برجستهترین آن فیلمهای خارجی "چشم" و "21 گرم" است. این فیلمها با تکیه بر این تعریف ماورایی که عضو پیوندی بخشی از هویت درونی دهنده را به گیرنده انتقال میدهد، هر کدام وجهی از این انتقال هویت را مورد توجه قرار میدهند که در تضاد با شخصیت اصلی قرار میگیرد.
به عنوان مثال در فیلم کرهای "چشم" چشمهای پیوندی جنایتهایی را که از نظر گذرانیده برای گیرنده عضو تداعی میکند که بر محور تضاد با موقعیت او جذاب میشود. در "21 گرم" نیز کششهای عاطفی قلب پیوندی مرد گیرنده را به سوی همسر مرد دهنده میکشاند و اینجاست که مرد دچار کشمکشهایی در موقعیت دوگانه خود میشود.
در "دست راست من" همین ایده جذاب با معطوف شدن بر انتقال وجوهی از هویت یک نانوا به یک جیببر قرار است تعبیری از دست حلال و حرام را تداعی کند که میتواند در فرهنگ و باور عمومی ما ملموس و باورپذیر باشد. به این ترتیب انتخاب ایده اولیه به خودی خود جذاب و درست انجام شده که ارتباط هر دو شخصیت را ماهیت دستهایشان برجسته میکند.
آنچه میماند چگونگی این پرداخت است که میتواند این جذابیت را بسط داده و یا در سطح همان ایده اولیه نگه دارد. "دست راست من" داستان یک جیببر به نام اصغر (یوسف تیموری) است که به اصرار همسرش میخواهد خلاف را کنار بگذارد و به یک کار آبرومند مشغول شود. اما یک اتفاق باعث میشود او آخرین مأموریت عمرش را انجام دهد که سرنوشتش را تغییر میدهد.
این تعریف اولیه میتواند چیدمان اولیه موقعیت شخصیت اصلی را انجام دهد و در عین حال رابطه او را با شاهین (رضا فیض نوروزی) که رابط آشنایی اصغر و خانم مهندس (گوهر خیراندیش) میشود به تصویر بکشد. رابطهای که منجر به نمایشی از مهارت خاص اصغر در باز کردن قفل گاوصندوق و پیشنهاد وسوسهکننده مهندس میشود که زمینهساز ماجراهای بعد است.
همان تعریف اولیه سهل و ساده به نظر میآید در نقطه نظر نویسنده و کارگردان به گونهای نهادینه شده که بر پرداخت و طراحی شخصیتها و ماجراها تأثیر عمده گذاشته است. به این ترتیب کمتر نشانی از پرداخت و طراحی حساب شده است و همه چیز بر مسیر اتفاقهای خلقالساعه با کمترین تأثیر حرکت میکند.
به عنوان مثال اصغر وقتی تصمیم میگیرد دست از خلاف بردارد به فروش و ساخت مواد محترقه روی میآورد که باز هم خلاف است و البته نگاه جامعه به قبح آن متفاوت. به نظر میآید این انتخاب سؤالبرانگیز تنها با تکیه بر این منطق انجام شده که موقعیتی برای حادثهآفرینی ایجاد کند و در آن اصغر دست راستش را از دست بدهد.
از آنجا که برای نویسنده و کارگردان مشخص نبوده تا چه حد به پرداخت خط فرعی مرد نانوا که دهنده عضو است نیاز دارند، این خط قصه حضوری باری به هر جهت دارد. به این ترتیب که مرگ مرد نانواد در پسزمینه یکی از سکانسهای گذری به تصویر درمیآید و در ادامه شاهد حضوری سؤالبرانگیز از دادن خبر مرگ نانوا به همسرش هستیم.
بعد از این موقعیت است که کلاً این خط به فراموشی سپرده میشود تا جایی که اصغر و همسرش برای آشنایی به خانه زن و پسر یتیمش میروند که جایی در کلیت فیلم ندارد. ولی با این تعمد این دو خط به هم پیوند خورده تا بار معنایی کار تأمین شود در صورتی که اصغر هیچ نیاز درونی و بیرونی به برقراری این رابطه ندارد.
نقطه عطف تغییر هویت دست راست اصغر هر چند دراماتیک است ولی به گونهای یکباره در فیلم به آن پرداخته شده که منطق و فکری طراحی شده پشت آن نیست. به گفته دیگر نویسنده و کارگردان باید برای خود تعریفی از مهارتهای جدید دست راست و اینکه در چه مواقعی و با چه کنشی وارد عمل میشود، داشته باشند.
در حالی که پس از معرفی شمهای از اعمالی که دست راست در آنها تعیینکننده است، دست هم حضور باری به هر جهت دارد و معلوم نیست کی و چرا وارد عمل میشود. نکتهای مهم که از نبود این طراحی و تعریف اولیه برای دست راست جدید ایجاد شده، اینکه اعمال آن تنها مخالف با تصمیمهای اصغر نیست و به نظر میرسد اصغر از کاری که دستش انجام داده نیز بیخبر است.
به عنوان مثال سکانسی که اصغر کیف کسی را میدزدد و دست راست از جیب پشت شلوارش آن را برداشته و در صندوق پست میاندازد، تابع این بیمنطقی است. تازه در سکانس بعد اصغر وقتی میخواهد کرایه خودرو را حساب کند، متوجه میشود که کیف در جیبش نیست، در صورتی که بقیه حسهایش دچار مشکل نشده است!
در ادامه آنچه قرار است اصغر را در موقعیت اجبار برای قبول آخرین مأموریت قرار دهد، وجوه منطقی کار به گونهای ساده پرداخته شده که فقط رسیدن به موقعیت مهم بوده است. حالا اینکه چقدر منطقی است خانم مهندس 14 میلیون پول عمل جراحی و پیوند اصغر را بپردازد و خانه و امکانات برای او فراهم کند، بماند که باید با ارزش واقعی گردنبند داخل گاو صندوق برابری کند.
فیلم تلویزیونی "دست راست من" به کارگردانی داریوش ربیعی یکشنبه 27 مرداد ساعت 45/21 از شبکه یک پخش شد. این فیلم به تهیهکنندگی حسین مروی بر مبنای فیلمنامه علی خودسیانی ساخته شده و گوهر خیراندیش، یوسف تیموری، رضا فیض نوروزی، آرزو افشار و ... در آن بازی کردهاند.
نظر شما