۷ شهریور ۱۳۸۷، ۹:۴۹

حسین معصومی همدانی: زبان فارسی با کار فکری جدی رشد می‌کند

حسین معصومی همدانی: زبان فارسی با کار فکری جدی رشد می‌کند

عضو فرهنگستان ادب فارسی گفت: ما در زمینه علم مصرف کننده‌ایم و علم وارداتی طبعاً با زبان بیگانه‌ای به کشور ما وارد می‌شود. بقای زبان فارسی مرهون کار علمی و فکری جدی است.

به گزارش خبرنگار مهر، در این نشست آقایان سیاوش شهشهانی استاد ریاضیات دانشگاه صنعتی شریف دارای دکترای ریاضیات از دانشگاه برکلی، استاد حسین معصومی همدانی عضو فرهنگستان ادب فارسی و دیگر عضو این نهاد آقای علاءالدین طباطبایی به عنوان کارشناسان زبان علمی فارسی به سخنرانی درمورد موضوع جلسه پرداختند.

نخست حسین معصومی همدانی با گفتن کلیاتی از موضوع مورد بحث، مختصری از تاریخچه کار علمی روی زبان را ارائه کرد.

به گفته حسین معصومی همدانی ما در جهان امروز با ورود دانشی روبرو هستیم که چون کلاً 3 درصد آن را خود تولید می کنیم، مابقی این علم را به زبان دیگری داریم و به‌خصوص علوم تجربی در برگردان علم مشکل دارند.

وی افزود: در ایران از ابتدا دو نهاد فرهنگستان ادب و مرکز نشر دانشگاهی روی این موضوع کار کردند و البته اهمیت مسئله زبان علمی فارسی از قدیم مورد توجه بوده و اولین همایش ویژه این عرصه حدود 20 سال پیش برگزار شده است.

حسین معصومی همدانی سپس گفتار خود را در چند پرسش خلاصه کرده و با پاسخ به این پرسشها سخن را در مورد ویژگیهای زبان علم، محدودیتهای زبان فارسی برای بیان دانشها، تفاوت زبان همگانی و زبان علم، تأثیر واژه‌سازی و تلاشهای سالهای اخیر، بررسی خلاها و نابسامانی‌ها، امکانات زبانهای جهانی علوم و آسیب‌شناسی متون علمی ادامه داد.

به گفته همدانی ایران به خاطر جاری بودن زبان مادری در سطوح بالای آموزشی یک استثنا در منطقه محسوب می‌شود. از مهمترین دلایل پایداری زبان فارسی در حیطه علم به عقیده همدانی عربی نبودن زبان شفاهی علمی در محیطهای آموزشی تا اول دوران جدید بوده به این معنی که تا ابتدای پیدایش مدارس مدرن در ایران، اگرچه بیشتر متون علمی عربی بوده اند اما کلاسهای درس به زبان فارسی برگزار و مفاهیم به همین زبان منتقل می‌شده‌اند.

به نظر دکتر معصومی با وجود تغییرات در شکل و کلیت مدارس در دوران بعد، این عادت تکلم به زبان فارسی در محیطهای علمی همچنان برقرار ماند و تجربه استفاده از مدرسان بیگانه که به زبان خود صحبت می کردند هم جواب نداد و به سرعت راه برای حضور مترجمانی که گفته‌های استاد را برای شاگردان به فارسی بازگو می‌کردند به کلاسهای درس باز شد. با تأسیس دانشگاه تهران این روش قوام یافت و اگرچه در مقاطع و مکانهای محدودی نظیر دانشگاه شیراز، کلاسهای درس به زبانهای بیگانه به آزمون گذاشته شد اما در نهایت به پاسخ مجربی نرسید و زبان علمی معمول در ایران همچنان فارسی ماند.

این مقاومت فارسی در مقابل هجوم علمی که به زبان دیگری بود، چند دلیل داشت: 1. ایران با وجود استیلای سیاسی بیگانگان هیچگاه در تاریخ مستعمره نبوده و نهادهای عالی آموزشی از دیرباز با نظر و اثر دولت مرکزی تشکیل می‌شده‌اند. این نکته زمانی روشن‌تر می‌شود که محیط آموزشی ایران را با محیطهای آموزشی کشورهایی نظیر هند و الجزایر مقایسه کنیم که در حقیقت شعبه های کوچکی از دانشگاههای انگلستان و فرانسه به حساب می آمدند و هویت ملی نداشتند.

معصومی در مورد دلیل دیگر گفت: وجود زبان فارسی در محور اصلی معنای ملیت جدید ایرانی و ملی گرایی که از این دیدگاه می‌شود حتی ملی گرایی ایرانی را یک ملی گرایی زبانی دانست که این مسئله خود به خود به بقای زبان فارسی در کلام جاری در محیطهای علمی کمک می‌کرد.

در این بخش از سخنرانی همدانی با گریزی به تاریخ، اولین تلاشهای اروپاییان برای درآمدن از زیر انقیاد زبانی لاتین کلیسایی را به موازات تلاشهای سیاسی برای استقلال از این نهاد در قرون وسطا توصیف کرده و با آوردن نام دانشمندانی چون گالیله ایتالیایی، دکارت فرانسوی و نیوتن انگلیسی که کتابهای علمی خود را به زبانهای مادری می نوشتند، گوشه ای از تاریخچه بومی‌نویسی علم را برای حاضرین روشن کرد. به گفته او با تمامی این احوال زبان لاتینی تا اواخر قرن 18 همچنان زبان غالب علمی باقی ماند و پس از دوره کوتاهی که زبان فرانسه این نقش را به خود گرفته بود، سرانجام زبان انگلیسی در تمامی جهان به عنوان زبان بین المللی علمی پذیرفته شد.

از اینجا همدانی با باز کردن گفتار دیگری به تفاوت کاربرد زبان فارسی و زبانهای غیرلاتینی به عنوان زبان علمی پرداخت. از نظر او تفاوت عمده ما و اروپاییان غیر لاتینی در این موضوع بوده که این دانشمندان خود مولد علمی بوده اند که از آن نوشته اند اما ما در این سوی جهان همواره واردکننده و مترجم علم بوده ایم. از سویی تا قبل از دوره قاجار که اولین تجربه ها برای فارسی‌نویسی علمی شکل گرفت، زبان نوشتاری عربی بر کتب علمی تسلط داشت و اگرچه به مرور ترجمه به فارسی به عنوان کاری معمول درمحیط های علمی جا افتاد اما سایه سنگین عربی به‌خصوص در روش غالب واژه سازی تا مدتها برقرار ماند.

به نظر همدانی اینک و پس از گذر سه دوره فرهنگستان، با همه افراطها و تفریطهای آنها مهمترین دستآورد این سالیان دراز همین پاک شدن نگاه عربی به واژه فارسی و رفتن روح ترکیب عربی از فرآیند واژه سازی است. اینگونه که دیگر واژه‌هایی نظیر میزان الحراره یا کثیرالجمله ساخته نمی‌شوند و ما حتی در سطح عام هم به سمت ترکیبهایی با اجزا و روش ترکیب فارسی رفته ایم.

همدانی سپس با یادآوری تاریخ فرهنگستان های ادب، فرهنگستان اول را موفقترین دوره توصیف کرد که با وجود تمامی مشکلات و انتقاداتی که از آن می شد موفق به ساخت واژه هایی گردید که امروزه بسیار معمول و مصطلح اند و اگرچه فرهنگستان اول در برخی حوزه ها نظیر ریاضی چندان در واژه سازی خوب عمل نکرده اما در حیطه امور اداری و به‌خصوص در زمینه گیاهشناسی با زحمات دکتر گل گلاب موفقتر از بقیه عرصه ها بوده است. فرهنگستان دوم با افراط در حرکت سره‌نویسی که البته در میان ادبا سابقه داشت و با تلاش بیهوده بر عمومی کردن واژه های سره فارسی توفیق چندانی به دست نیاورد و این فرهنگستان سوم سعی می کند با دوری از تجربه های ناموفق دوره های قبلی و درس از موفقیتها در راه تعادل و میانه روی قدم بردارد.

در انتها همدانی مشکلات معمول این عرصه را برشمرد و از جمله با بازگویی اینکه ما در زمینه علم مصرف کننده ایم و علم وارداتی طبعاً با زبان بیگانه ای به کشور ما وارد می شود، به تفاوت زبان علمی و واژگان علمی پرداخت. او در این مقطع زبان علمی را به عنوان یک زیرزبان یا یک پدیده ثانویه که در بطن زبان طبیعی حرکت می کند تعریف کرد و بر این پایه حکم کرد که زبانی که به زبان طبیعی اضافه می شود باید با آن همخوانی داشته باشد و نمی تواند آن را نقض کند. گاه مترجمان به خاطر نفس برگردان و توجه انحصاری به واژگان علمی، زبان پایه را خراب می کنند.

همدانی به عنوان یک راه حل برای شیواتر کردن زبان علمی فارسی نگارش کتابهای علمی برای عموم را بسیار سودمند دانست و احتمال داد که اگر به سمت نوشتن مقدمات علوم برای مردم عادی برویم، موفقیت چشمگیری نصیب زبان علمی ما بشود.

به گفته حسین معصومی همدانی نمونه‌های قابل قبولی مثل "دانشنامه فیزیک" و کتاب اخیر دکتر شهشهانی با نام " حساب دیفرانسیل" نشان می‌دهند که زبان فارسی امکان و توانایی علمی نوشتن را دارد.

در ادامه سخنان مفصل حسین معصومی همدانی، دکتر سیاوش شهشهانی رشته کلام را به دست گرفت و با بازگویی خاطره نیمه راه ماندن همکاری دو ویراستار اولیه با کتاب او، این نکته را در ابتدا گفت که مشکل بزرگ شخص او در زمان نوشتن کتاب همین مسئله تفاوت زبان علمی بوده؛ شهشهانی این مفاهیم ریاضی را خود به زبان انگلیسی آموخته بود و حال که می‌خواست زبان فارسی را برای انتقال آن استفاده کند به مشکلی بر می خورد که چندان آشکار و عیان نبود.

از نظر دکتر شهشهانی بزرگترین فایده اصرار برای نگارش علم به فارسی نصیب خود زبان فارسی می شود و نه علم، و از نظر او رشد یک زبان وابسته به این تغییرات است. واژگان همگانی وقتی به چالش کشیده می شوند که در بستر زبان علمی امکان صرف و ترکیب سازی را به دانشمند و نویسنده نمی دهند و در این موضع زبان پوست انداخته و به سمت پیشرفت و تحرک قدم بر می دارد.

دکتر شهشهانی سپس با اعلام اینکه در صحت نظریه تاثیر مستقیم و مثبت آموزش زبان همگانی در روند آموزش علم شک دارد، به بررسی بسترهای ارتباط زبان همگانی و زبان علمی پرداخت. از نظر او این بسترها از خرد به کلان در سه حیطه  واژه‌سازی، جمله سازی زبان علمی و در نهایت معناپروری علمی بروز پیدا می کنند. به نظر او هرچه حوزه عمل زبان همگانی بزرگتر می شود، مشکلات آن در انتقال مفاهیم علمی بیشتر می شوند و از بنیاد گویا علم و زبان دو شکل کاملا متفاوت در برخورد با اشیا و پیشرفت در معنای عام دارند.

به گفته شهشهانی این هم نظریه ای است که البته به خاطر کمی وقت این جلسه نمی شد به آن پرداخت اما در حد اختصار باید به آن توجه کرد. طبق این نظریه شکل برخورد علم با مفاهیم و اشیا به طور کلی با روشی که در بنیاد پدیده زبان است، فرق می کند و به گفته شهشهانی منطق بنیادی علم  بسیار با منطق معمول برخاسته از بطن زبان مغایر است. از این منظر می توان توضیح داد که چرا فقدان زبان همگانی کارآ و نیرومند برای انتقال مفاهیم علمی چندان سد راه فرآیند انتقال نمی شود.

دکتر شهشهانی در انتهای صحبت کوتاه خود چکیده کلامش را در دو عبارت خلاصه کرد و گفت:" توسعه زبان علمی نفعش به زبان مادری می رسد. باید ادبا به پدیده های علمی توجه تام و تمامی داشته باشند تا با غنی سازی زبان، برای نسلهای بعدی یک زبان مادری نیرومند و کارآ به یادگار بماند."

در انتهای جلسه علاءالدین طباطبایی با تشریح مفصل تفاوتهای زبان علم و زبان عمومی، روشهای کلی واژه سازی را به طور کامل و مستند با آوردن نمونه ها و تاریخ آنها از روی کتاب بازخوانی کرد.

بنابه تعریفی که طباطبایی قرائت کرد، صراحت و دقت از اصلی‌ترین ویژگی‌های زبان علمی‌اند و زبان علمی ترجمه پذیر است و در هر رشته‌ای یک دستگاه اصطلاح شناختی خود را دارد. زبان علمی یک زیرگونه از زبان اصلی است برای کاربرد در زمینه علمی و هر رشته ای زبان علمی خود را دارد و هرکدام گونه ای کاربردی از زبان مادری را شکل می‌دهند. 

این جلسه با سؤالات کوتاه از میان مهمانان جلسه و با پاسخهای سخنرانان به پایان رسید.

کد خبر 739880

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha