۱۳ شهریور ۱۳۸۷، ۱۳:۳۰

وجوه کارکردگرایی فلسفی (5)

هستی‌شناسی کارکردی

هستی‌شناسی کارکردی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: کارکردگرایان به سطوحی از تبیین نظر دارند که شبیه سخت­افزار و نرم­افزاری است که ما در تبیین­هایمان از عملکرد ماشین­های محاسبه کننده مواجه می­شویم. این صرفاً بدان معنا نیست که صحبت از اذهان و عملکرد آن­ها روشی در سطح بالاتر برای سخن گفتن از آن­چه در اساس یک نظام صرفاً مادی است به حساب می­آید.

اصطلاحات سطح بالاتر ذهنی کیفیاتی را تعریف می­کنند که متمایز از کیفیات تعریف شده به­وسیلۀ اصطلاحات سطح پایین­تر هستند و این اصطلاحات اخیر با توجه به ترکیب و ساختار مادی جهان به­وسیلۀ دانشمندان به کار گرفته می‌شوند. با این همه، حالات و کیفیات ذهنی با حالات و کیفیات مادی رابطۀ این­همانی ندارند. به طور مثال رنج بر طبق نظر این کارکردگرا در نظام عصبی تشخیص داده می­شود اما کیفیات بودن در رنج یک کیفیت مادی نیست. اما چگونه است که مطلب از این قرار است.

مجدداً به مثال ماشین محاسبه­کننده توجه کنید . یک عملکرد محاسباتی مفروض می­تواند با انواع وسایل مادی مشخص تشخیص داده شود: در ماشین تحلیلی بابج، در یک اتاق تمام لوله­های خالی و سیم­ها ، در یک وسیله­ای که از سیلیکون و ترانزیستورها تشکیل شده و حتی در یک وسیلۀ هیدرولیکی که از لوله­های پر از آب و ....... تشکیل شده است مغزها و به علاوه بسیاری از نظام­های عصبی به نظر قابلیت انجام محاسبات را دارند ؛ و اگر روح­های غیرمادی موجود باشند دلیلی برای این اندیشه که این­ها می­توانستند عمل­های محاسباتی را انجام دهند وجود داشتند. در واقع نهایتی برای انواع وسایلی که قابلیت سروکار داشتن با محاسبۀ مفروضی را دارند وجود ندارد. اما اگر موضوع بدین قرار باشد آن­گاه انجام یک محاسبه نمی­تواند نوعی فرآیند مادی باشد.

به این فرآیند که یک عمل محاسباتی مشخص - جمع 7 و 5 که 12 را به­وجود می آورد - در یک ماشین محاسبه­کنندۀ ابتدایی محقق می­شد تأمل کنید. این فرآیند شامل رخدادهای الکتریکی در مجموعه­ای از سیم­ها و لوله­های توخالی است . اما جمع 7 و5 که 12 را به­وجود می-آورد یک فرآیند سیم و لوله­های توخالی نیست . اگر این­گونه بود این جمع نمی­توانست بر یک چرتکه و وسیله­ای محاسبه­کننده که مشتمل بر مهره­هایی است که بر میله­هایی در یک چارچوب محکم قرار دارند انجام شود یا در مغز یک دانش­آموز شش ساله رخ دهد.

خب، این کارکردگرا ادامه می­دهد و همین نکته را به حالات ذهن نسبت می­دهد. به مورد رنج بردن توجه کنید. هر چند کاملاً ممکن است که تحریک بافت­های C شرط لازم رنج شما باشد- رنج شما با تحریک بافت­ها C تحقق نمی­یابد – آن­گونه که نظریه­پردازان نظریۀ این­همانی ابراز کرده­اند رنج نوعی تحریک بافت­های C نیست . اگر این­گونه بود آن­گاه موجوداتی که فاقد بافت­های C بودند نمی­توانستند تجربه­ای از رنج داشته باشند.

در این مدعا که کیفیات ذهنی (یا هم­چنین کیفیات محاسباتی) کیفیات مادی نیستند یک کارکردگرا اذعان نمی­کند که اذعان می­کند کیفیات ذهنی کیفیات غیرمادی و کیفیات جواهر غیرمادی هستند. خیال­پردازی را کنار بگذاریم. واجد بودن کیفیت ذهنی (یا مشغول یک محاسبه بودن) کاملاً نیازمند یک "مبنای" مادی است؛ واجد کیفیتی مادی و غیره بودن که کیفیت ذهنی (یا محاسباتی) را تحقق می­بخشد. این نکته کارکردگرایانه در واقع این است که کیفیات سطح بالاتر نظیر رنج بردن یا محاسبۀ جمع 7 و 5 رابطۀ این­همانی با یکدیگر ندارند، قابل فروکاستن به یکدیگر نیستند و تحقق کننده­های آن­ها قابلیت خلط و خبط را ندارند.

کد خبر 743574

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha