۱۹ شهریور ۱۳۸۷، ۱۳:۵۶

وجوه کارکردگرایی فلسفی( 7)

نقش علّی در کارکردگرایی

نقش علّی در کارکردگرایی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: می‌توانیم بگوییم یک شیء کیفیتی کارکردی به جهت اشغال نقشی مخصوص داراست. اما "اشغال نقشی خاص" به چه معناست؟ کارکردگرایان مایلند فکر کنند که این نقشها به صورت علّی وجود دارند. اگر شی‌ء به انحای مشخصی به ورودی‌های علّی پاسخ دهد و پاسخهای مشخصی به‌وجود آورد می‌گوییم آن شی‌ء یک نقش خاصی را داراست.

فردی ممکن است تأکید کند که ساعت باید شی­ء دست­ساز باشد: یک شی­ء طبیعی که زمان را اندازه­گیری می­کند یک ساعت به حساب نمی­آید. این پیچیدگی را به کناری می­نهیم.

مثال کیفیت یک ساعت بودن و کیفیات کارکردی توصیف­کننده هنگامی­که از سوی اشیایی بر حسب توضیحات نقش­شان اخذ می‌شوند و نشان آن کیفیات کارکردی را به وجود می­آورند به­نوعی دست­ساز یا "ساختنی" هستند. اما به کیفیت بیولوژیک چشم بودن عطف­توجه نشان دهید.

 در یک تقریب ابتدایی ، چشم یک ساختار است که اطلاعات دربارۀ اشیا را از اشعۀ نوری منظم بازتابی به­وسیلۀ آن اشیا جدا می­کند. چشم­ها می­توانند از اشیای زیادی ساخته شوند و معمولاً ساخته نیز می­شوند و اشکال بسیار زیادی و متفاوتی را شامل می­شوند. چشم مرکب یک زنبور عسل از چشم یک اسب متفاوت است و چشم اسب هم با چشم انسان فرق می­کند.

ما ممکن است هنوز چشم­ها را در روبات­ها یا در موجودات موجود در جاهای دیگر هستی متفاوت­تر تصور کنیم. چیزی که یک چشم است و چیزی که کیفیت چشم بودن را واجد است در نظامی که بدان تعلق دارد نقش بخصوصی را برعهده می­گیرد. اجازه بدهید این­گونه فرض کنیم که آن اطلاعات اشعۀ نور را جدا می­کند و دسترسی آن را برای نظامی که در ذیل آن به فعالیت مشغول است مقدور و میسور می­سازد.

می­توانیم بگوییم یک شی­ء کیفیتی کارکردی به جهت اشغال نقشی مخصوص داراست. اما "اشغال نقشی خاص" به چه معناست؟ کارکردگرایان مایلند فکر کنند که این نقشها به صورت علّی وجود دارند. اگر شی­ء به انحای مشخصی به ورودی­های علّی پاسخ دهد و پاسخ­های مشخصی به­وجود آورد می­گوییم آن شی­ء یک نقش خاصی را داراست. قلب ساختاری است که خون را در بدن به جریان می­اندازد. یک شی­ء که قابلیت قلب بودن را واجد است این نقش را به صورت علّی کسب می­کند. قلب­ها نظیر چشم­ها ممکن است کاملاً نوع­های متفاوتی را در برگیرند. به جهت آن­که قلب­های مصنوعی هم وجود دارند یک قلب نیاز ندارد به هیچ وجه هویتی بیولوژیک باشد.

هرچند که قلب شما یک شی­ء مادی است اگر ما نگاه کارکردگرایانه را بپذیریم کیفیت قلب بودن یک کیفیت مادی نیست. این کیفیت قلب شماست که ساختار مادی خاصی را داراست و این ساختار است که برای نقشی مشخص در عمل نظام گردش خون شما مناسب است. ساختار مادی قلب، که نمونه­ای از کیفیات مادی سر راست است، کیفیت کارکردی قلب بودن را تحقق می­بخشد.آن ساختار این کیفیت کارکردی را تحقق می­بخشد چون داشتن آن کیفیت شی­ء را با نوع درستی از نقش علّی تأیید می­کند.

به ماشین های رایانه­ای بر گردیم. ما می­توانیم ببینیم که عمل­های محاسباتی با جعبه­ها یا گره­های اشکال فوق نشان داده شوند. هر جعبه یا گره نشان دهندۀ کارکردی است که انواع خاصی را ورودی مدنظر می­گیرد و انواع مشخصی از خروجی را ارائه می­کند. وسیله­ای که این کارکردها را تحقق می­بخشد بدان جهت این کار را صورت می­دهد چون نوعی درستی از ساختار علّی را واجد است؛ این [وسیله] آن ساختار را به جهت نهاد و نظم اجزای مادی­اش داراست.

کد خبر 746834

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha