به روش بدیلی برای تعیّن یک نظام کارکردی کلی توجه کنید و این روشی است که از جهاتی بیشتر برای مرتب کردن جهت تعریف برنامههای رایانهای به کار میرود. مجدداً برای راحتی اجازه بدهید بر باورها و خواستها تأکید کنیم. فراتر از فهم باورها و خواستها به صورت فردی به ذهن به عنوان امری که شامل "جعبه باور" و "جعبه خواست" است توجه کنید.
این ایده این است که شکلگیری باوری چون این باور که پنجره باز است مستلزم بیان نمادین این گزاره است که این پنجره باز است و این در جعبۀ باور شما قرار دارد. در حالت مشابه خواستتان مبنی بر اینکه پنجره باز باشد داشتن چنین نمادی در جعبه خواست است. جعبۀ باور شما و جعبۀ خواست شما به روشهای متمایزی در بقیۀ نظامی که ذهن شما را میسازد به هم مرتبط میشوند.
به طور مثال اگر نمادی که نشاندهندۀ قضیهای است که این پنجره بسته است در جعبۀ خواست شما باشد این در ارتباط با حضور نمادهای مناسب در جعبههای باور و خواست شما - ممکن است شما را به قدم زدن در اتاق و بستن پنجره بکشاند. حضور نماد مشابهی در جعبۀ باور شما (فرض اینکه آن از جعبه خواستتان غایت است) ممکن است - مجدداً در ارتباط با حضور نمادهای دیگر در جعبههای باور و خواست شما - شما را به رفتاری کاملاً متفاوت بکشاند.
این مشی تفکر در باب نظامهای کارکردی کلی ما را قادر میسازد صریحتر دریابیم که چگونه موجودات علیرغم باورها و خواستهای بسیار متفاوت ممکن است روی هم رفته به صورت کارکردگرایانه مشاهده شوند. با این همه ما افرادی هستیم که از جنبۀ نمادهایی که مناسب بروز در جعبههای باور و خواست مربوطه هستیم متفاوت به شمار میرویم.
این تصور از ذهن - نظریۀ بازنمایی ذهن - برای مدتها از سوی جری فودر (gerry fodor) دفاع میشود. این نظریه از ذهن مستلزم فرض نظامی از نمادهاست که به عنوان "بازنماییهای ذهنی" عمل میکند. این نمادها آنچه را فودور زبانی از تفکر مینامد به وجود می آورد و این "زبان" زبانی است که رمز ثابت زیستشناسانه که شبیه "رمز ماشین" (maehine code) است و برای یک ماشین محاسباتی رایج در نظر گرفته است به حساب میآید.
شکلگیری این باور شما که پنجره باز است مستلزم جملهای در زبان تفکر است که این جمله با جملۀ فارسی "پنجره باز است" سازگار است و این یک نقش کارکردی مناسب به وجود میآورد و این همان طور که پیشتر گفتیم مستلزم انداختن این جمله در جعبۀ باور شماست.
فودر و طرفدارانش توان قابل ملاحظهای را خرج کردهاند و از این بحث کردهاند که نظریۀ بازنمایی ذهن (و با آن فرضیۀ زبان تفکر) "تنها بازی موجود در این حوزه" است. نظریۀ بازنمایی ذهن روشی برای فهم اینکه چگونه اذهان و ماهیات سطح بالاتر میتوانند بر پدیدههای مربوط به جسم از جهت معنایی تأثیر بگذارند و متأثر شوند به شمار میآیند.
نظر شما