حكيم عمر خيام نيشابوري يكي از بزرگترين دانشمندان ايراني و رباعي سرايان و از مفاخر ملي ما ايرانيان است . زادگاهش نيشابور و روزگار زندگاني اش قرن پنجم و دهه هاي نخستين سده ششم هجري بوده است. نامش عمر و كنيه اش ابوالفتح و لقبش غياث الدين و نام پدرش ابراهيم بود. خيام در وصف خود چنين گفته است : هر چند كه رنگ و بوي زيباست مرا / چون لاله رخ و چو سر و بالاست مرا / معلوم نشد كه در طرب خانه خاك / نقا ش ازل بهر چه آراست مرا
خيام به همه فنون و معلومات معمول زمان خود تسلط داشته و در فلسفه و رياضيات و نجوم تخصص داشت . در حكمت او را تالي ابوعلي سينا ميخوانند و در رياضيات و احكام نجوم هم سرآمد فضلايش برميشمردند.خيام اگر چه در درجه اول علم و فضل بوده است ، عامه مردم او را به سبب رباعيات فلسفي و زيبايي كه سروده ، ميشناسند : مي نوش كه عمر جاوداني اين است / خود حاصلت از دور جواني اين است / هنگام گل و باده وياران سرمست / خوش باش دمي كه زندگاني اين است
اين رباعي گوياي بي اعتبار بودن زندگي دنيوي است . وقتي كه خيام ازغنيمت دانستن دنيا سخن مي گويد ، مقصود اين است كه قدر وقت را شناس وعمررا بيهوده تلف نكن وخود را گرفتار دنيا وظاهرزندگي نكن . دليل اين كه برخي از رباعياتش به زعم برخي زننده مينمايد ، اين است كه مخاطبان درهرمورد يك نكته را ميبينند وازهزارنكته ديگرغافل مي مانند . در روزگار خيام هر نوع آزادي و آزاد انديشي از ميان رخت بربسته بود ، محيط سياسي آن روزگار هم آلوده به تعصب و قشري گري بود . در چنين زمانهاي پر آشوب و تنگ نظري است كه خيام انديشهها و تاًملات فلسفي خود را درقالب اشعاري كوتاه و به عنوان رباعي ميريزد و بي آنكه ادعاي شاعري داشته باشد براي زمزمه در لحظه هاي تنهايي و بي همزباني درگوشهاي ياداشت ميكند رباعي و ترانه مخصوص انديشه هاي كوتاه وعمق و تاًملات فلسفي است . درعين حال اگرگفته شود كه شيواترين ترانه ها در قالب رباعي درادب فارسي به نام او ثبت شده است و او به او پدر رباعي نسبت داده شود ، گزافه نيست. تعداد ترانه هايي كه خيام سروده اندك است و به دويست رباعي ميرسد . بعد از خيام در مجموعهها و كتاب ها مقدارزيادي رباعي به او نسبت داده است كه قطعاً بسياري از آنها ، سروده شاعر دردمند و كم سخن نيشابوري نيست.
نظر شما