۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۳، ۱۵:۱۶

شماره نخست دو فصلنامه " نامه حكمت "

شماره نخست دو فصلنامه " نامه حكمت "

نخستين شماره دو فصلنامه علمي - تخصصي فلسفه " نامه حكمت " به صاحب امتيازي دانشگاه امام صادق (ع) ، مدير مسوولي و سردبيري دكتر بيوك عليزاده منتشر شد .

به گزارش خبرنگار گروه دين وانديشه، محور اصلي مقالات شماره نخست « نامه حكمت "،  معرفت شناسي  است كه بنا بر يادداشت سردبير، در شماره هاي بعدي نيز پيگيري خواهد شد . مقالات اين شماره عبارتند از : عقلانيت باور ديني از نگاه برون گرايان/ محمد علي مبيني؛ فلسفه تطبيقي، مفهوم و قلمرو آن / بيوك عليزاده ؛  تاملي در اخلاق جهاني، با تاكيد بر بيانيه هاي " سويدلر" و " هانس كونگ " / احد فرامرز قراملكي؛ طبيعت گرايي/ رضا اكبري ؛ نظريه تصويري زبان، با تاكيد بر لوازم معرفت شناختي آن / محمد حسين مهدوي نژاد؛ عليت تاريخي( ديدگاه كالينگوود  و اوكشات) / مسعود صادقي علي آبادي؛ پژوهشي در مفهوم بداهت / عباس احمدي سعدي؛ كتاب العقل داوودبن محبر ، كوششي در جهت تحليل كتاب و بازسازي يك نظريه / احمد پاكتچي؛ نقدي بر انسجام گرايي/ ريچارد فيومرتن/ ترجمه : محمد سعيدي مهر ؛  و معرفت پيشين/ جاناتان دنسي/ ترجمه: علي اصغر خندان .

سردبير در " سخن نخست "  در باره معناي  حكمت آورده است :  « انديشمندان مسلمان به  فلسفه  نام  حكمت  دادند . واژه  حكمت كه مقتبس از قرآن است ، دلالت بر مضمون معنوي و الهي فلسفه اي دارد كه در فرهنگ اسلامي رشد كرد و تحقق يافت . بن مايه اصلي اين  فلسفه ، بي گمان فلسفه يونان است كه به دست افلاطون و ارسطو و نو افلاطونيان صورت بندي شده بود . مسلمانان اين فلسفه را در دوره نهضت ترجمه ، به زبان عربي و فرهنگ اسلامي ترجمه كردند » .

وي با اين توضيح كه « البته قبل از ترجمه ميراث فلسفي يونان ، مسلمانان تحت تاثير دعوت قرآن به تدبر و تعقل و تشويق و تاكيد پيامبر بزرگوار اسلام بر علم آموزي و به كار گيري فكر وانديشه، داراي انديشه  فلسفي ، يعني خرد ورزي در باب پرسشهاي بنياديني در خصوص عالم وآدم شده بودند » افزوده است : « عنوان مجله ، بيان گر آن است كه پرداختن به ميراث فلسفي و كلامي مسلمانان و به طور كلي ، بازخواني و باز توليد حيات تعقلي اسلام ، متناسب با دنياي امروز ، از اهداف بنيادين اين مجله است » .

از جمله ويژگيهاي بارز شمار نخست  نامه حكمت افزايش تعداد مقالات تاليفي نويسندگان نسبت به ساير مجلاتي است كه در زمينه فلسفه منتشر مي شوند . دو مقاله ترجمه شده  اين شماره  ( نقدي بر انسجام گرايي/ ريچارد فيومرتن/ ترجمه : محمد سعيدي مهر ؛  و معرفت پيشين/ جاناتان دنسي/ ترجمه: علي اصغر خندان ) علاوه بر اين كه به دو موضوع مهم  معرفت شناسي معاصر  اختصاص دارد ، از ترجمه بسيار خوبي نيز برخوردار است .

معرفت شناسي يكي از شاخه هاي فلسفه است كه دست كم ، به دو معناي عام و خاص به كار مي رود .  معرفت شناسي در معناي عام  ، يكي از شاخه هاي فلسفه است كه طي آن  مباحثي همچون ماهيت، دامنه، محدوديت، منابع  و ... علم / معرفت مورد تحقيق قرار مي گيرند . براي مثال ، به يكي از مباحث معرفت شناسي، يعني منابع معرفت ،  اشاره كوتاهي مي كنيم .
 منابع مورد وفاق  همه معرفت شناسان عبارتند از : (1) حس ظاهر : يعني مواجه شدن با عالم واقع ازطريق حواس .( قدما به پنج حس ظاهر، يعني :  بينايي، شنوايي، چشايي، لامسه، و بويايي اعتقاد داشتند و معتقد بودند كه به وسيله اين حواس ما با عالم واقع آشنا مي شويم . امروزه روانشناسان معتقدند كه حواس ظاهري ما بيش از پنج حس نامبرده شده است . روانشناسان معتقدند ما بيست و دو حس داريم و پنج عضو)  ؛ (2) حافظه :  حافظه ، با شرايطي كه معرفتشناسان بيان مي كنند جزو منابع معرفتي به شمار مي رود . ابتدا بايد ميان حافظه ظاهري و حافظه واقعي ، و سپس ميان حافظه واقعي فردي و حافظه واقعي جمعي تفكيك قائل شد . آن چه كه مورد وفاق معرفتشناسان است حافظه واقعي جمعي است ؛ (3) دروننگري/ درون بيني ( حس باطن) :   آن چه كه آدمي از خود مي داند مانند گرسنگي، تشنگي، شادي، غم، اميد، آرزو، و ... ؛ (4) شهود دكارتي :  يعني وقتي گزاره اي به ذهن عرضه مي شود، نتوانيد  آن را تصديق نكنيد . اين گزاره ها از راه شهود دكارتي حاصل مي شود مانند اين گزاره كه : « هر چيزي كه داري رنگ است ، داراي شكل است » ؛ (5) گواهي/ شهادت : ممكن است شما پاريس را خود نديده باشيد ، يعني به پاريس مسافرت نكرده باشيد اما، از راه گواهي و شهادت كساني كه به پاريس رفته اند به وجود پاريس معرفت حاصل كنيد ؛ (6) عقل : منظور از عقل در اين جا، عقلي است كه قدما از آن به عقل جزئي - در مقابل عقل كلي - تعبير مي كردند ، و كار آن اين است كه از مقدماتي كه از ديگر منابع معرفتي بدست آمده با استفاده از روشها و قواعد منطقي استنتاجي معتبر حاصل آورد .
همه معرفت شناسان در اين شش منبع معرفتي با يكديگر توافق دارند . معرفت شناسان درباره ديگر منابع معرفتي مانند : تله پاتي، علم غيب، پيش آگاهي، وحي، وعقل كلي توافقي ندارند .

معرفت شناسي در معناي خاص ، به دانشي اطلاق مي شود كه يكي از علوم ( تجربي طبيعي / تجربي انساني ) را مورد مطالعه قرار مي دهد . اين دانش نسبت به  علم مورد مطالعه ،  درجه دوم  محسوب مي شود . از اين دانش در كشور ما با نام هاي  علم شناسي فلسفي ، و  فلسفه علم  ياد مي شود . البته در اين ميان دانش هاي ديگري نيز همچون جامعه شناسي معرفت، روانشناسي معرفت ، تاريخ معرفت ، و ... وجود دارند كه متاسفانه در كشور ما كمتر بدان پرداخته مي شود .

در زمينه معرفت شناسي ، علاوه بر ويژه نامه هاي برخي از مجلات فلسفي كه گه گاه به مباحث معرفت شناسي مي پردازند ، دو فصلنامه اختصاصي به نامه اي  " ذهن" ، و " معرفت شناسي فلسفي " در كشور ما منتشر مي شوند .

کد خبر 79898

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha