دکارت به خاطر ایجاد رابطهای مهم میان هندسه و جبر که حل مسایل هندسی را به وسیلهی معادلات جبری امکانپذیر ساخت، شهرت یافته است. ترویج برداشتی جدید از ماده که توضیح پدیدههای فیزیکی به وسیلهی تبیین مکانیکی را امکانپذیر ساخت عامل دیگر شهرت اوست. با وجود این، نوشتن اثری نسبتا کوتاه به نام تأملات در فلسفهی اولی، منتشرشده در سال 1641، که در آن بنیان فلسفی امکانپذیری علوم را فراهم آورد، مهمترین عامل شهرت اوست.
دکارت در 31 مارس سال 1596 میلادی در لاهای تورن زاده شد. ژوزف دکارت و ژان بروچارد پدر و مادرش بودند. او یکی از چند فرزندی بود که زنده مانده بودند (دو همشیر و دو همشیر ناتنی). پدرش وکیل دعاوی و قاضی بود و ظاهرا زمان اندکی را با خانواه سپری میکرد. مادر دکارت در ماه می سال پس از تولد او درگذشت و او، برادر و خواهر تنیاش، پیر و ژان به مادربزرگشان در لاهای سپرده شدند تا آنها را بزرگ کند. در سال 1606، زمانی که تقریبا ده ساله بود، او را به مدرسهی یسوعی لافلش فرستادند. او تا سال 1614 در آنجا درس خواند و در سال 1615 به دانشگاه پواتیه رفت و یکسال بعد گواهی لیسانس خود را در حقوق مدنی و شرعی دریافت کرد.
در سال 1618، هنگامی که بیست و دو سال داشت، در سپاه موریس امیر ناسائو نامنویسی کرد. وظایف او به طور دقیق معلوم نیست، با وجود این، بایلت اظهار میدارد که به احتمال زیاد او در رستهای خدمت میکرده است که امروزه رستهی مهندسان نامیده میشود.
از آنجا که این رسته گونههای مختلف سازهها و ماشینهایی را طراحی میکرد که برای حفاظت از سربازان و کمک به آنان در جنگ در نظر گرفته شده بود، به ریاضیات کاربردی میپرداخت. از سوی دیگر، سورل یادآور میشود که در بردا، جایی که دکارت اقامت گزید، ارتش "برای نجیبزادگان جوان قارهی اروپا حکم مدرسهی نظام را هم داشت". و گاکروگر یادآور میشود که آموزش نجیبزادگان جوان بر اساس مدل آموزشی لیپسیوس، نظریهپرداز سیاسی هلندی و بسیار مورد احترام که در کلن آموزش یسوعی دیده بود، تنظیم شده بود. احتمالا محیط نظامی (به عبارت دیگر، مدرسهی نظام) بردا برای دکارت یادآور لافلش بوده است. با آنکه بنا به برخی دلایل میتوان گفت که او سرباز بوده، اکثر زندگینامه نویسان استدلال میکنند که وظایف او بیشتر صبغهی آموزشی یا مهندسی داشته است.
دکارت به هنگام اقامت در بردا با ریاضیدانی به نام ایزاک بکمن (1637-1588) آشنا شد. یادداشتهای به جا مانده از مکاتبات دکارت نشان میدهند که رابطهی او بکمن فراتر از آشنایی صرف بوده؛ رابطهی آن دو بیشتر رابطهای از نوع رابطهی معلم و شاگرد بوده است (دکارت در مقام شاگرد). این رابطه باردیگر علاقهای شدید به علوم را در دکارت شعلهور کرد. بحث دربارهی موضوعاتی بسیار متنوع در علوم طبیعی و نیز نتیجهی صریح برخی از پرسشهای بکمن، دکارت را به نوشتن وجیزهای در علم موسیقی برانگیخت. او در این اثر کوشید تا در کنار سایر مسایل، با استفاده از مفاهیم تناسب و نسبت نظریهای دربارهی هماهنگی طرح کند و (به روش قدما) کوشید تا مفهوم هماهنگی را با اصطلاحات ریاضی بیان کند. این اثر در زمان حیات دکارت منتشر نشد. دکارت بعدها تأثیر بکمان بر خودش را کم اهمیت جلوه داد.
محل زندگی دکارت در چند سال پس از ترک ارتش در 1619 برای ما نامعلوم است. بر اساس آنچه او در گفتار در روش، منتشر شده در سال 1637، میگوید، میتوان حدس زد که دورانی را در نزدیکی اولم گذرانیده است (از قرار معلوم دکارت در مراسم تاجگذاری فردیناند دوم به سال 1619 در فرانکفورت حضور داشته است). شواهدی وجود دارد که نشان میدهد او در سال 1622 در فرانسه بوده است، زیرا دارایی موروثیاش را درهمین زمان فروخته است- که عواید آن تا سالها برای او درآمدی اندک به همراه آورد.
برخی حدس میزنند که او بین سالهای 1623 تا 1625 به ایتالیا رفته است. دکارت در سال 1625 به پاریس میآید، یادداشتهای او نشان میدهند که او با پدر مارَن مِرسِن (1648-1588)، یکی از اعضای فرقهی مینیم [فرقهای از کاتولیکهای روم] در تماس بوده است. این رابطه باعث شد که او اندیشههای خود در باب فلسفهی طبیعی (علم) را علنی کند. در واقع، بهترین متفکران مقیم پاریس از طریق مرسن به آثار دکارت دست یافتند - برای مثال، آنتونی آرنولد (1694-1612)، پیر گاسندی (1655-1592) و توماس هابز (1679-1588).
دکارت در سال 1628 پاریس را ترک کرد. به نظر میرسد که در این دوره او به نوشتن قواعد هدایت ذهن مشغول بوده است، که به گمان برخی، به هنگام ترک پاریس آن را ناتمام رها کرده است. در سال 1630 به آمستردام نقل مکان کرد. در آنجا پیشنویس نورشناسی و هواشناسی را آماده کرد که به احتمال زیاد به عنوان بخشی از اثری بزرگتر به نام عالم درنظر گرفته شده بود. در سال 1632 بار دیگر، این بار به دِوِنتر، نقل مکان کرد تا از قرار معلوم به هنری رنری (1639-1593) فیزیک بیاموزد. همچنین احتمالا طی دورهی اقامت در دونتر بوده است که دکارت پیشنویس تحقیقی دربارهی انسان را به پایان رسانده است که احتمالا در اصل همراه با نورشناسی و هواشناسی به عنوان بخشی از عالم در نظر گرفته شده بود.
نظر شما